به صفحه ادبیات خوش آمدی…

دوست من، سلام!
به صفحه ادبیات خوش آمدی…
راستش را بخواهی ، این صفحه و شاید تمام صفحات ادبی دیگر، چشم به راه آمدنت هستند تا سطرهایشان را از تنهایی نجات دهی.
می دانی؟
آن شاعر عزیز راست می گفت: ” روزگار غریبی است نازنین…”

12

سرویس فرهنگی به دخت/

انگار این روزها دیگر کسی دلش برای کتاب هایش تنگ نمی شود.

اما کتاب ها چی؟!

همیشه دل شان پر می کشد برای خوانندگانی که سطرهای شان را از این غربت نجات دهند.

از تو چه پنهان این صفحه هم برای همین است.

برای اینکه با کمک تو یادی کنیم از قصه ها و شعرهای روح بخشی که چشم در راهند.

در این بخش با هم هستیم با قسمت های:

داستانک – شعر – مقالات ادبی – خاطرات مدرسه – هایکو(نوعی شعرهای کوتاه ژاپنی) – خاطرات دانشجویی – یادداشت های پراکنده

منتظر ارسال مطالب هستیم.

راستی  توی پرانتز، از تمام دوستانی که می خواهند شعر و داستان سرایی را تازه شروع کنند، عمیقاً استقبال می کنیم و آماده دریافت مطالب شان هستیم و در صورت لزوم کارشناس بخش ادبی یاری شان می کند.

به قول نیما:

” تو را من چشم در راهم

گرم یادآوری یا نه

من از یادت نمی کاهم…”

سپیده طباطبایی/انتهای متن/

نمایش نظرات (12)