درس بهتر است یا ازدواج؟
تحصیلات را حتما باید از عوامل بالا رفتن سن ازدواج دختران به حساب آورد. کار و شغل را هم و مسائل اقتصادی را نیز. این قضایا و نقش مثبت یا منفی شان را در ازدواج دخترها و پسرها از دید دخترها باید دید و از دید کارشناسان .
سرویس اجتماعی به دخت/
زهرا۲۳ ساله و لیسانس جامعه شناسی می گوید: من خواهری دارم که از من بزرگتر است و به تازگی ازدواج کرده تا قبل از این من به ازدواج جدی فکر نکرده بودم اما حالا که خواهر بزرگم رفته است باید درباره خواستگارهایم فکر کنم.
زهرا فکر می کند درس خواندن و ازدواج کردن منافاتی با هم ندارد و می افزاید: خیلی از دوستان من در دوران دانشجویی ازدواج کردند. به نظر من آدم باید فضای دانشگاه را تجربه کند. چون با دیدگاه ها و افراد مختلفی آشنا می شود که در زندگی اش خیلی موثر است.
دخترها حق انتخاب ندارند
زهرا همچنین معتقد است: جامعه ما یک جامعه سنتی است و به نظر من دختران واقعا حق انتخاب ندارند. آنها باید از بین خواستگاران شان دست به انتخاب بزنند. اگر دختران می توانستند در انتخاب مثل پسران عمل کنند، شاید خیلی از این مشکلات نبود. حتی پسرها هم در جامعه ما اگر در انتخاب شان اشتباه کنند، از طرف خانواده ها حمایت نمی شوند. خانواده ها باید بگذارند فرزندان شان، چه دختر و چه پسر، خودشان انتخاب کنند و بعد آنها از بچه ها حمایت کنند و نه اینکه فقط چون خود دختر و پسر همدیگر را انتخاب کرده اند، با انتخاب شان مخالفت کنند.
دکتر اکبریان کارشناس مسائل اجتماعی معتقد است: مسئله کار و درس دختران برگرفته از اندیشه های نو است؛ در حالی که جامعه ما هنوز زیر تأثیر بافت و تفکرات سنتی قرار دارد. از این رو پذیرش این گونه رفتارها زمینه اختلافاتی را پدید می آورد. این یک اصل است که تفکر جدید اگر ناهمگون با ارزش های جامعه باشد، زیان بار است و اگر در راستای باورهای جامعه حرکت کند، سودمند است.
تحصیل بالاتر، فرصت کمتر
اردشیر انتظاری، آسیبشناس افزايش سن ازدواج در جامعه را آسيب بيشتر بودن نسبت دختران در ترکيب جنسيتي دانشگاهها می داند و می گوید: غلبه خانمها در ترکيب جنسيتي دانشجويان منجر به محدودتر شدن دايره همسرگزيني براي خانمها ميشود. دختري که مدرک ليسانس اخذ ميکند، ديگر تمامي پسراني که تحصيلاتي کمتر از ليسانس دارند، از دايره همسرگزينياش خارج ميشوند و اين باعث ميشود فرصت ازدواج براي دختراني که تحصيلات بالاتري دارند، کمتر شود.
اين آسيبشناس با بيان اينکه «دختر ديپلمه بيشتر فرصت ازدواج دارد تا دختر ليسانسه» می گوید: وقتي شاهد زياد شدن تعداد دختران تحصيلکرده باشيم، يک موقع به جايي ميرسيم که اساساً ديگر ازدواج براي شان اتفاق نميافتد و اين دختران به مرحله «تجرد قطعي» مي رسند. مشکل «تجرد قطعي» را در حال حاضر داريم؛ چرا که دختران زيادي داريم که تحصيلکرده اند و شاغل هم هستند، ولي مجردند.
زندگی مجردی دخترانه
دکتر مجید ابهری آسیب شناس و متخصص علوم رفتاری اظهار می کند: افزایش زندگی تک زیستی ، گسترش پذیرش دختران در دانشگاه ها و مراکز علمی و اشتغال آنها در سازمان ها و نهادهای دولتی و خصوصی باعث افزایش زندگی مجردی دختران شده است.
وی می افزاید : شروع زندگی مجردی در دختران از زندگی دانشجویی آغاز شده و از آنجا که این نوع زندگی تمرین مستیقم برای زیستن است، دختران به این نوع زندگی عادت می کنند؛ بطوری که حتی بعد از پایان تحصیلات نیز به آن ادامه می دهند. بروز این پدیده باعث گسترش خانواده های تک نفره و دشواری تشکیل خانواده می شود.
به گفته این آسیب شناس افزایش فاصله خانوادگی از نگاه فرهنگی، یافتن استقلال مالی و عدم علاقه دختران به بازگشت به میان خانواده در شهرستان باعث شده هر سال تعداد آنها روند صعودی پیدا کرده و نتیجه آن بروز و تعمیق گسست نسلی شده است.
این متخصص علوم رفتاری با تاکید بر اینکه پیشگیری از جابجایی دختران هنگام تحصیل و یا پذیرش آنها در دانشگاه های محل تولد و حضور در خانواده ها از جمله مواردی است که مانع زندگی مجردی دختران می شود، می گوید: سیاست های تشویقی دختران برای زندگی با خانواده ها از یک طرف وگسترش فرهنگ ازدواج در دوران تحصیل از سوی دیگر می تواند از وقوع فاصله عاطفی میان دختران و خانواده ها جلوگیری کند.
وی تصریح می کند: افزایش زندگی های مجردی ناهنجاری های رفتاری را در پی دارد. به همین دلیل می توان با اتخاذ سیاست های مناسب از وقوع آن جلوگیری کرد.همچنین تشکیل خوابگاه های دانشجویی دخترانه در دوران تحصیل می تواند از دیگر اهرم های کاهش دهنده زندگی تک سیستمی باشد.
تحصیلات عامل مؤثر نیست
دکتر نسترن خواجه نوری، استاد دانشگاه بر این اعتقاد است که مؤلفه های مختلفی می تواند بر افزایش سن ازدواج دختران تأثیر بگذارد که هر کدام از آنها دارای شدت و ضعف است. کار و درس دختران موضوعات بسیار مهمی است که به دو دلیل عمده(مسائل اقتصادی و آگاهی دختران از حقوق اجتماعی که دارند) بستگی دارد. در حالی که برخی کارشناسان پیشی گرفتن دختران در تحصیلات عالی را یک چالش و از علل اصلی کاهش آمار ازدواج دانسته و خواستار محدودیت پذیرش دختران در برخی از رشته های دانشگاهی شده اند، برخی دیگر از کارشناسان اجتماعی خلاف این نظر را دارند.
نگاه مان را عوض کنیم
دکتر امین اللّه قرایی مقدم، آسیب شناس اجتماعی از جمله این کارشناسان است. به گفته وی به علت بالا رفتن سن ازدواج، دختران فرصت بیشتری برای کار و ادامه تحصیل دارند.
به اعتقاد وی مسئولیت زندگی بر عهده دختران نیست و آنان با مشکل خدمت وظیفه روبه رو نیستند. بنابراین فرصت بیشتری برای مطالعه و ادامه تحصیل دارند. همچنین به علت نگاهی که جامعه نسبت به جنس زن داشته است، آنان آگاه یا ناخودآگاه ادامه تحصیل را راهی برای ابراز شایستگی و لیاقت خود می دانند. زنان از دانش اندوزی برای رسیدن به استقلال مالی و دوام و استحکام زندگی مشترک استفاده می کنند.
همچنین تحصیلات، جایگاه اجتماعی دختران را بالا بُرده و شانس ازدواج و یافتن همسر مناسب را افزایش می دهد. برخی از دختران برای ارتقای طبقه اجتماعی خود وارد دانشگاه ها می شوند و برای یافتن جایگاهی مناسب در جامعه تلاش می کنند تا شایستگی شان را نشان داده، چهره و پایگاه اجتماعی مناسب و مستحکمی کسب کنند.
این آسیب شناس اجتماعی بر این مسئله که تحصیلات زنان، کاهش آمار ازدواج را به دنبال دارد، صحه نمی گذارد. او معتقد است این عامل، تأثیر ناچیزی در آمار ازدواج دارد.
در میان اظهار نظرهای گوناگون به این نکته اشاره نشده که دانش اندوزی و استقلال مالی زنان در دین مترقی اسلام هرگز منع نشده بلکه تحصیل، همواره مورد تأکید بوده است. بنابراین عواملی چون تحصیلات و استقلال مالی، به خودی خود نمی تواند برای تشکیل خانواده زیانبار باشد. در این صورت باید درنوع نگاه خود تجدیدنظر کرده و این عوامل را خودبخود ناسازگار با ازدواج ندانیم. گواه این نظر، ازدواج های موفقی است که در آن زنان، برخوردار از امکان تحصیل و کار بوده، به ارتباط عمیق عاطفی و حضور کیفی و مدیریت زن و شوهر در خانواده لطمه ای وارد نیامده، حتی چه بسا عوامل یاد شده به استحکام بنیان خانواده کمک کرده است و اساسا باید چنین اتفاقی رخ دهد تا زنان و دختران ما در وضع جدید اجتماعی کشور و جهان، الگوی مناسبی برای دیگران باشند.
این امر البته ممکن نمی شود جز با بازگشت به فرهنگ اصیل اسلامی به دور از تعصبات و دیدگاه های تنگ نظرانه و سطحی از آموزه های دینی. بی شک زنان و دختران موفق آنانی هستند که با حفظ هویت فردی و ساختن شخصیت اجتماعی خود بتوانند عهده دار رسالت سنگین مادری و همسری باشند. در این روند آنانی که دارای هویت و شخصیت قوی و مستقل نیستند، توانایی استواربخشی بنیان خانواده را ندارند. بنابراین در این زمینه به بازسازی فرهنگی نیاز است تا نگاه زنان و مردان ما به شرایط شکل گیری خانواده و شیوه های بنیادین، با توجه به نیازهای زمان درست شود؛ تا زنان نپندارند تحصیل و اشتغال حربه ای در رویارویی با مردان است، بلکه عوامل و ابزاری برای بهبود وضع خانواده است؛ و نیز مردان نپندارند زن هر قدر محدودتر، فرمانبردارتر.
ترس از اختلاف
پس از دانش و کار یا استقلال مالی دختران و اینکه چه میزان این عناصر در افزایش سن ازدواج تأثیر می گذارد، ترس از بروز اختلاف های خانوادگی و همسرآزاری پنهان، از جمله عوامل عمده در سیر صعودی شمار جمعیت دختران مجرد در جامعه کنونی ماست. این نکته از دید روانشناسان دور نمانده است.
به گفته دکتر مجتبی آقایی، روانشناس، تأثیر غیر مستقیم افزایش آمار طلاق، بر بی رغبتی جوانان به ازدواج تا حدی است که در پژوهشی دانشجویی در باره دلایل ازدواج نکردن دختران و پسران در سن ازدواج، 73 درصد از جامعه 500 نفره آماری به ترس از بروز اختلاف های خانوادگی، در نتیجه طلاق اشاره کرده اند. به اعتقاد کارشناسان، اطلاع رسانی نادرست و ارائه آمار خام بدون تجزیه و تحلیل علمی در هر زمینه ای می تواند زمینه ساز پدیده های دیگری شود که آمار طلاق از این فرایند مستثنا نیست.
به اعتقاد این گروه باید در اعلام آمار طلاق همواره بر این نکته تأکید شود که دلایل افزایش فزاینده پدیده طلاق از نظر کارشناسان چیست. جوانان اگر بدانند 80 تا 85 درصد طلاق ها به خاطر نبود تفاهم اخلاقی و همسانی فرهنگی و اجتماعی است، نیز دگرگونی ها در جامعه سنتی، اعتیاد، بیکاری و مشکلات اقتصادی خانواده، همچنین خشونت های خانگی علیه زنان، نبود آموزش های مهارت های زندگی، دخالت اطرافیان و… آنگاه با درک ویژگی های روحی و جسمی خود می توانند فاصله زندگی خود تا طلاق را گمان بزنند و بدین صورت با ترس از بروز اختلاف خانوادگی و پدیده طلاق برخورد منطقی کنند.
عوامل اقتصادی
کمند۲۹ ساله و دانشجوی فوق لیسانس مطالعات زنان است، او می گوید: من تاکنون نتوانسته ام فرد ایده آلم را برای زندگی پیدا کنم و تجربه ازدواج اطرافیانم که ازدواجی اجباری داشته اند و بخاطر ترس از تنها ماندن از ایده آلشان صرفنظر کرده اند، تجربه خوبی نبوده است.
وی ادامه می دهد: شرایط جهانی و همچنین شرایط اجتماعی ایران باعث شده است تا دیدگاه مردم نسبت به ازدواج تغییر کند و بسیاری از جوان ها تمایل به تنها ماندن داشته باشند و بنظر من متولیان فرهنگی در این زمینه مسئول هستند تا دیدگاه منفی که هم اکنون در میان جوانان رواج دارد را تغییر دهند به علاوه نباید فراموش کرد که یکی از دلایل مهم کاهش تمایل جوانان به ازدواج مسائل مالی و اقتصادی است و حتما دولت باید در این زمینه اقدام کند؛ زیرا بدون پشتوانه اقتصادی، فرهنگ سازی هم بی نتیجه است.
آنچه کمند می گوید نیاز به تحلیل کارشناسانه ندارد تا درستی اش ثابت شود، نیاز به یک نگاه واقع بینانه دارد که مخصوصا مسئولین امور اعم از فرهنگی و اقتصادی باید داشته باشند تا بتوان به موضوع ازدواج و بالا رفتن سن آن بطور جدی پرداخت.
محمدزاده/انتهای متن/