«خائن کشی» تلاش ناکام کیمیایی برای زنده نگه داشتن جهان فیلمسازی اش

خائن کشی آخرین تلاشهای کیمیایی برای زنده نگهداشتن جهان فیلمسازی اوست،جهانی که جغرافیای آن ایران قبل از انقلاب و در میان شیره کش خانه ها و قمارخانه هاست و شخصیت هایش قیصروار از روی رفاقت برای همدیگر جان میدهند و همواره دغدغه گرسنگی مردم را دارند.

0

«مسعود کیمیایی» به‌عنوان مولف و خالق آثار مهم و شاخصی در سینمای قبل و پس از انقلاب مانند «قیصر»، «گوزن‌ها»، «داش آکل»، «ضیافت»، «غزل»، «اعتراض» و… در سال‌های اخیر به افول دوره فیلمسازی خود رسیده و با دوره اوج خود فاصله زیادی گرفته است.

 

او که زمانی پایه‌گذار معنی قهرمان، رفاقت، غیرت، ناموس، جوانمردی و… در سینما بود و با مونولوگ‌ها و دیالوگ‌های بارز شخصیت‌های فیلم‌هایش آن‌ها را درگیر جامعه وسیاست و عشق می‌کرد اکنون از آن جهان ویژه و نوستالژیک دور شده و به ورطه تکرار و میانمایگی افتاده است،دیگر شخصیت های فیلمهای کیمیایی باورپذیر و جذاب نیستند حتی اگر مانند همین فیلم«خائن کشی» در ۸۰ سال پیش زندگی کنند،یعنی سالهای قبل از انقلاب که برخی کیمیایی را استاد خلق چنین فضاهایی میدانند.

خلاصه داستان

فیلم داستان دو رفیق به نامهای مهدی(امیر آقایی) و شاهرخ(پولاد کیمیایی) است که با راهنمایی سهراب(مهران مدیری)،هنگام خسوف خورشید به بانک ملی مرکزی حمله کرده و پولهای آن را می دزدند تا این پولها را برای اجرای طرح قرضه ملی در اختیار دولت مصدق قرار دهند. براساس تاریخ هدف از قرضه ملی راه حلی اقتصادی برای جایگزین کردن درآمدهای ناشی از فروش نفت کشور بوده است؛چراکه بعد از ملی شدن صنعت نفت،هیچ کشوری حاضر به خرید نفت از ایران نشد. مهمترین مشکل داستان اینجاست که پول موجود در بانک پول مردم است و هدف گروه مهدی همانطور که بارها در فیلم بیان میکنند این است که پول نفت در جیب مردم گرسنه برود،یعنی شاهرخ و مهدی پولی را که برای مردم بوده می دزدند تا دوباره با نام پول نفت به آنها پس بدهند؟ آخر این چه کاری است؟! اگر مثلا گروه مهدی از گاوصندوق یک سفارت خارجی که با ملی شدن صنعت نفت از خرید نفت ایران سرباز زده،دزدی میکردند،حداقل توجیهی عقلانی داشت. این بی منطقی وعدم توجیه عقلانی حوادث و رفتار شخصیت ها در جای جای فیلم وجود دارد،مثلا معلوم نیست چرا مهدی و شاهرخ بعد از پیدا کردن پولهای دزدی در قمارخانه قاسم،پولها را از آنجا برنداشتند؟

 

هر چه در طول تاریخ بر سر مردم  آمده به خاطر خیانت است

«خائن کشی»میخواهد بگوید هرگاه در نقشه ای خائن وجود داشته باشد،تلاش یک تیم به شکست منجر خواهد شد و هرآنچه که در طول تاریخ بر مردم این سرزمین آمده است بخاطر خیانت افرادی است که به فکر مردم نیستند اما مشخص نمیشود دقیقا منظور از خائن در فیلم چه کسی است؟فیلمساز در برخی لحظات با خلق تعلیقات الکن و ناقص میخواهد تا مخاطب به مهدی یا شاهرخ و یا سهراب شک کند اما با تبری آنها در پایان فیلم، مشخص نمیشود خائن دقیقا چه کسی بوده است؟شاه؟مصدق؟ارتش؟و یا افرادی که بدون مشخص شدن هویتشان در فیلم مثل نقل و نبات توسط قهرمانان داستان یعنی مهدی و شاهرخ کشته میشوند؟ و یا سرهنگی که در پایان داستان به اسم ارتش خانه جمعی را تیرباران میکند و معلوم نیست اصلا از چه کسی دستور گرفته است؟

سرقت گروه مهدی از بانک نیز سرقتی ابلهانه و احمقانه است که نه تنها پایه و اساس شکل گیری درستی ندارد بلکه اجرای درستی هم نداشت،بگونه ای که بدون هیچ احتیاطی و بی پروا سارقان از در بانک خارج شده و مورد تیراندازی مستقیم ماموران شهربانی قرار میگیرند.از این دست گاف ها در فیلمنامه زیاد است مثلا یادمان بیاید شاهرخ خیلی راحت با خودش در ملأ عام اسلحه حمل میکند و کسی به او چیزی نمی‌گوید و یا صحنه فرارهای او که مثل بتمن ضد گلوله بوده و از زیر بار تیراندازی های مکرر و مستقیم سلامت بیرون می آید.

 

همچنین اصلا معلوم نیست با چه توجیهی مهدی دستی دستی خود را تحویل ماموران شهربانی میدهد تا به زندان بیفتد؟! فیلمساز با قرار دادن سه شخصیت زن در میان گروه مهدی و شاهرخ میخواهد نقش زنان را در ملی شدن صنعت نفت به تصویر بکشد.در سکانسی این سه زن انگیزه خود را برای شرکت در این سرقت بزرگ تعریف میکنند،سوسن و فتانه بدلیل عشق به مرد مورد علاقه شان یعنی سهراب و شاهرخ و طرفداری پدرشان از مصدق به این گروه پیوستند و دیگری بخاطر نجات پدرش از زندان،یعنی هر سه انگیزه شخصی داشته اند نه انگیزه ملی میهنی و کمک به مردم.

سه دختری که از وسط خانه یکدفعه بدون هیچ سابقه مبارزاتی تفنگ بدست میگیرند و شلیک میکنند! «خائن کشی»آخرین تلاشهای کیمیایی برای زنده نگهداشتن جهان فیلمسازی اوست،جهانی که جغرافیای آن ایران قبل از انقلاب و در میان شیره کش خانه ها و قمارخانه هاست و شخصیت هایش قیصروار از روی رفاقت برای همدیگر جان میدهند و همواره دغدغه گرسنگی مردم را دارند.تلاشی که بدلیل ضعف مفرط در فیلمنامه و شخصیت پردازی ناقص و کاریکاتورگونه ناکام می ماند.

انتهای پیام/

درج نظر