زندگی به سبک اینستاگرام / نگاهی جامعه شناسانه به تاثیر اینستاگرام بر سبک زندگی

چه چیز ما را وا می دارد تا عکس بگیریم، آن را ویرایش کنیم و با غریبه هایی که نمی شناسیم به اشتراک بگذاریم؟ نباید از دستاوردهای مثبت اینستاگرام چشم پوشی کرد. همبستگی و همدلی جهانی، تولید هنری و خود ابرازی بدون محدودیت زمان و مکان از پیامدهای مثبت این پدیده دیجیتال هستند.

0

همه ما کسانی را می‌شناسیم که بسیار متمول، خوش‌تیپ، باکلاس، اهل مطالعه و خلاق و متشخص‌اند. لباس‌های شیک و مد روز می‌پوشند. مرتب و آراسته‌اند. صبحانه، قهوه و آب پرتقال می‌نوشند. غذاهای رنگارنگ و اشتها برانگیز می‌خورند. اجتماعی هستند و دائم به مسافرت می‌روند. در سفرها، هنگام طلوع کنار دریا هستند و موقع غروب در کوهستان. عاشق حیوانات و طبیعت‌اند. مدام لبخند می‌زنند و با دوستان خوب‌شان سلفی می‌گیرند. و القصه… زندگی رویایی دارند که خیلی از ما آرزویش را داریم. کمی دقت کنید. این آدم‌ها فقط در اینستاگرام زندگی می‌کنند!

زندگی واقعی آنها مثل من و شماست. آنها هم درگیر دغدغه‌های روزمره‌اند. صبح زود به زور از خواب بلند می‌شوند و آن‌قدر گرفتارند که غروب آفتاب را نمی‌بینند. خیلی وقت‌ها ژولیده و نامرتب‌اند. وقت صبحانه خوردن ندارند. ناهار را با عجله و سرپا میل می‌کنند. و اگر مجالی باقی باشد هفته‌ای یا حتی ماهی یک بار شام مفصلی در کنار خانواده یا دوستان خواهند خورد. تنها فرق آنها با ما در این است که از بهترین و شیک‌ترین لحظات زندگی‌شان عکس می‌گیرند چون خوب می‌دانند که عکس‌های عادی و معمولی در اینستاگرام توجه چندانی را به خود جلب نخواهد کرد. زندگی متفاوت، پر رنگ و لعاب و البته اشرافی با کمی چاشنی خلاقیت (که اغلب با تقلید از ایده‌های دیگران همراه می‌شود) دنباله‌روهای بیشتری را برایشان به ارمغان خواهد آورد. و به همین دلیل است که دست از گوشی‌های موبایل‌شان بر نمی‌دارند و در هر فرصتی با چیدمانی مناسب از آیتم‌های اینستاگرام پسند خود را آدمی جلوه می‌دهند که به واقع «نیستند». به همین دلیل است که محققان بسیاری بر این باورند که اینستاگرام، نه سبک زندگی ما، که سبک تظاهر ما به آنچه هستیم را تغییر داده است.

اینک با یک شبکه اجتماعی روبه‌رو هستیم که ما را قادر می‌سازد بهترین «خودمان» را در آن به نمایش بگذاریم. کاربران اینستاگرام تصویری از خود به اشتراک می‌گذارند که مایل هستند ما آنها را آن‌گونه ببینیم. این‌همه، بدان معنا نیست که اینستاگرام اپلیکیشنی کاملاً منفی است که تنها پیامدهای نامساعدی برای زندگی ما دارد. بلکه یادآور این نکته است که نگاه به دنیای پر زرق‌وبرق و تکنی کالر آن باید آگاهانه باشد.

چرا اینستاگرام؟
برای آنکه تاثیر این شبکه اجتماعی بر زندگی افراد را تبیین کنیم، بیش از هر چیز باید بدانیم چرا اینستاگرام تا این اندازه محبوبیت پیدا کرده است؟ چه چیز ما را وا می‌دارد تا عکس بگیریم، آن را ویرایش کنیم و با غریبه‌هایی که نمی‌شناسیم به اشتراک بگذاریم؟

پژوهشی که در دانشگاه کمبریج انجام شده است نشان می‌دهد به اشتراک گذاشتن تصاویر با دیگران و حس اجتماعی شدن، نقش مهمی در شهرت و گسترش کاربرد اینستاگرام داشته است. کاربران مایل‌اند «نقطه اشتراکی در نگاه خود و دیگران» بیابند و این حس تعامل در آنها، جامعه را نیز منتفع می‌سازد؛ همبستگی اجتماعی را بیشتر می‌کند، مهارت عکاسی را در افراد بهبود می‌بخشد و سبب باروری خلاقیت‌ها می‌شود. مزیت دیگر اینستاگرام برای کاربران آن است که آنها را قادر می‌سازد از خدمات این شبکه برای مستند ساختن رویدادها و به روز نگه‌داشتن خود با مرور روزآمدهای دیگران بهره ببرند. مهم‌ترین یافته این تحقیق اما، بیشتر بر کاربران سرسخت اینستاگرام متمرکز است. چنین کاربرانی به جای استفاده از قابلیت‌های گوشی همراه یا فیلترهای استاندارد اینستاگرام، ساعت‌ها وقت باارزش خود را صرف ادیت عکس‌هایشان با اپلیکیشن‌های مختلف می‌کنند. یافته جالب دیگر این مطالعه تاثیر درمانی اینستاگرام است. بسیاری از پاسخگویان به تاثیر «ضد استرس» این اپلیکیشن اشاره کرده‌اند و معتقدند این آرامش در اثر تعامل با دیگران و کسب اعتبار اجتماعی حاصل می‌شود. آنها با استفاده از اینستاگرام توانسته‌اند ایده‌ها و خلاقیت‌های خود را به تصویر درآورند و بروز دهند.

از دستاوردهای مثبت این شبکه اجتماعی نمی‌توان چشم‌پوشی کرد. همبستگی و همدلی جهانی، تولید هنری و خود ابرازی بدون محدودیت زمان و مکان از پیامدهای مثبت این پدیده دیجیتال هستند. دیگر درک و دریافت ما از جهان پیرامونمان متکی به رادیو، تلویزیون و مطبوعاتی که خود وابسته به امپراتوری‌های بزرگ رسانه‌ای هستند، نیست. به لطف شبکه‌های اجتماعی از جمله اینستاگرام، تصویر دنیای قرن 21 در ذهن ما توسط آدم‌های معمولی ساخته می‌شود؛ آدم‌هایی شبیه به خودمان. تصویری که پولی برای آن نمی‌پردازیم اما ارزش اجتماعی، فرهنگی و هنری دارد.

همرنگ اینستاگرام …
اینستاگرام سهم زیادی در گسترش فرهنگ اسکرول کردن داشته است؛ شیوه‌ای که سبب می‌شود بتوانیم روزآمدهای دوستانمان را مرور کنیم. والدین ما به یکدیگر نامه می‌نوشتند، تلفن می‌زدند، به خانه دوستان‌شان می‌رفتند تا مقابل پرده پروژکتور یا صفحه تلویزیون بنشینند و دقایقی از سفرها و مهمانی‌های به یادماندنی آنان را ببینند. ما اما، هزاران تصویر از هزاران رویداد را، در گوشی‌های همراه خود حمل می‌کنیم. بر خلاف گذشته، ما بیشتر به دنبال وسعت روابط شبکه‌ای هستیم تا عمق آن، چرا که شبکه اجتماعی ما آن‌قدر گسترده است که اجازه نمی‌دهد وقت زیادی را برای هر روزآمد صرف کنیم. اینستاگرام، ارتباطات کلامی را نیز کمرنگ کرده است؛ کاربران می‌توانند برای تصاویر خود شرح عکس بگذارند اما بسیاری از آنان این کار را نمی‌کنند. بینندگان تصاویر نیز به لمس یک قلب کوچک قرمز اکتفا می‌کنند و کسی حوصله کامنت گذاشتن ندارد چون وقت‌گیر است.

تا پیش از این فیس‌بوک به دلیل دامن زدن به مقایسه‌های اجتماعی شبکه «مولد افسردگی» خوانده می‌شد اما از این منظر اینستاگرام بر فیس‌بوک پیشی گرفته است.

عکس‌های دوستان ما از مناظر دلپذیر در سفر، صرف شام مجلل با دیگران، لباس و ماشین و خانه جدید -که در فیس‌بوک در میان لینک‌های خبری و متن و تصاویر دیگر گم می‌شد- در اینستاگرام برجسته و پررنگ است. اینستاگرام مملو از عکس‌های گزینش شده کم‌نظیر و ایده‌آلی است که سبب می‌شود احساس کنیم زندگی دوستان ما چقدر فوق‌العاده است و ما چقدر از آنها عقب‌مانده‌ایم.

علاوه بر دست‌کاری واقعیت، اینستاگرام وقت ما را نیز می‌بلعد و مفهوم زمان را مخدوش می‌کند. کاربران، ده‌ها عکس می‌گیرند، یکی را انتخاب می‌کنند، آن را از ده‌ها فیلتر می‌گذرانند، باز یکی را برمی‌گزینند و به اشتراک می‌گذارند. این‌همه وقت، بسیار کمتر از زمانی است که دنباله‌روها برای دیدن این عکس صرف می‌کنند. دنباله‌روها نمی‌دانند دوست‌شان برای تنظیم عکس خود چقدر زمان گذاشته است: لباس مناسب پوشیده، خود را آراسته، بارها عکس گرفته و آنها را ادیت کرده است. خیلی‌ها برای جبران حس حسادت خود از دیدن عکس دیگران سعی می‌کنند تصاویر زیباتری از خود به اشتراک بگذارند. اما دست بالای دست بسیار است. دیگران هم این تصاویر زیباتر را می‌بینند و تصاویر زیباتری از آن در اینستاگرام می‌گذارند و از واقعیت دور و دورتر می‌شوند. این پدیده‌ای است که از آن به «مارپیچ حسادت» یاد می‌کنند. مارپیچ حسادت در فیس‌بوک و توییتر به راحتی باز می‌شود اما در اینستاگرام، جنگ گلادیاتوری سلفی‌ها پایانی ندارد. اینستاگرام واقعیت نیست بلکه بازآفرینی واقعیت است و این نکته‌ای است که کاربران آن، هنگام مقایسه اجتماعی فراموش می‌کنند.

باید یادآور شویم که تمامی این پیامدهای منفی از ماهیت یک شبکه اجتماعی ناشی نمی‌شود. به عبارتی نمی‌توان گفت اینستاگرام به خودی خود سبب انزوا، حسادت یا افسردگی می‌شود بلکه این نحوه استفاده از اینستاگرام است که می‌تواند زندگی اجتماعی یا شخصی ما را دستخوش پیامدهای نامناسب کند.

بخواهیم یا نخواهیم، اینستاگرام آمده است تا بماند. این اپلیکیشن، منافع بالقوه بسیاری به همراه دارد اما همزمان می‌تواند خالق پیامدهای نامیمونی هم باشد. در بدترین حالت می‌توان دختران و پسران نوجوانی را فرض کرد که تنها به شوق گرفتن لایک، خصوصی‌ترین عکس‌های خود را در معرض دید دنباله‌روهای غریبه یا حتی سوءاستفاده کنندگان قرار می‌دهند و خود در برابر تصاویری قرار می‌گیرند که فاقد معنا یا حتی ارزش هنری هستند. دنیای آنان پر می‌شود از سلفی‌هایی که غیرهنرمندانه‌ترین روش برای نشان دادن «خود» است. در این نسل، سلفی، پذیرفته‌شده‌ترین روش برای اثبات حضور اجتماعی محسوب می‌شود و خود، واقعیت فلسفی جدیدی را شکل می‌دهد که سطحی، ظاهری و خیالی است: از خودم عکس می‌گیرم، پس هستم!

درج نظر