جنبش Me too حداکثر دفاع غرب از حیثیت زنان است!

جنبش Me too که با افشاگری در مورد تعرض به زنان، ادعای دفاع از حیثیت آنان را دارد، واقعا به دنبال احیای حرمت و کرامت از دست رفته زنان غربی است؟ آیا این حرکت، ترفند تازه نظام سرمایه داری برای نابود کردن آخرین بقایای منزلت انسانی زنان به دست خودشان نیست ؟! جریان روشنفکری در میان زنان ایرانی و مشخصا متولیان امور زنان چقدر در صدد بستن راه نفوذ این ترفند در جامعه زنان ایرانی هستند؟

0

 در روزهای اخیر در جریان برپایی مراسم اختتامیه جشنواره سینمایی کن یک بار دیگر شاهد افشاگری زن ستاره سینمای ایتالیا بودیم که وقتی برای اهدای جایزه بهترین بازیگر زن به روی صحنه رفت، طی یک سخنرانی جنجالی ، سینماگری  بنام را متهم به تجاوز به خود در همین جشنواره کن در حدود 20 سال پیش کرد!

این افشاگری حلقه ای از زنجیره افشاگری هایی است که در طول یک سال اخیر در مورد آزار جنسی زنان از سوی خود آنها راه افتاده است و به جنبش  Me too شناخته می شود.

 جنبش )  Me_Tooمن- هم  ) حرکتی است در جهت محکوم کردن   اذیت و آزار جنسی زنان  که از  اکتبر سال  ۲۰۱۷  در قالب هشتک اینترنتی   Me_Too در رسانه‌های اجتماعی غربی براه افتاده و بشکلی گسترده و فراگیر مورد توجه بسیاری از شخصیت های مهم و برجسته  مخصوصا اهالی صنعت سینما قرار گرفته است.   گفته می شود این هشتک صدها هزار بار توسط افراد مشهور به اشتراک گذاشته شده است. ظاهرا شروع این جنبش از عالم سینما و به سبب  سوء استفاده از زنان بازیگر به عنوان یک عرف جاری و جاافتاده در این عرصه شروع شد ولی خیلی زود دامنه آن به عالم سیاست و افشاگری های مربوط به سیاستمداران مطرح هم کشیده شد و در حال حاضر به عرصه های متعدد دیگر چون عرصه کار و شغل هم رسیده است و بر این اساس این روزها مکرر در مورد سوءاستفاده از زنان کارگر و کارمند و حتی رده های بالاتر در محیط های کاری صحبت می شود؛ این در حالی است که سوء استفاده از زنان در محیط های مختلف کاری و شغلی در جوامع غربی اصلا مبحث جدیدی نیست.

سوالی که پیش می آید این است که آیا فی الواقع جنبش  Me_Too برای دفاع از حیثیت و حقوق انسانی زنان غربی  براه افتاده است؟ آیا قرار است در جامعه غربی که خود پایه گذار جایگاه فرودستانه و نازل زنان بوده است،‌ اعتراضی به این جایگاه و پیامدهای قهری آن صورت بگیرد؟ یعنی نظام سرمایه داری می خواهد به خودش بابت استفاده ابزاری از زنان و سوء استفاده جنسی از آنها معترض باشد!؟ این نظام همان نظامی است که از  بدو شکل گیری زنان را در هیات نیروی کار ارزان و کم توقع دید و به میدان آورد و برای رونق بازار و تقویت مصرف انبوه تکیه اصلی اش بر زنانی که در قالب مدل، مانکن و … بوده برای تبلیغ کالاهای تجاری و تولیدات انبوه کارخانه ها در کل دنیا. در همین نظام است که سینما و خیلی از رسانه های دیگر امروزی به مدد حضور زنان و جاذبه های جنسی شان به صنایع و تجارت های پرسود بدل شده است. در همین نظام سرمایه داریست که قاچاق زنان و پدیده پورنوگرافی با تکیه بر عنصر سکس توانسته مافیاهای قدرتمندی را در دنیا ایجاد کند. همه بنیان فرهنگی و تجاری و اقتصادی نظام سرمایه داری بر شی انگاری زنان و سوءاستفاده از قدرت زنانگی آنهاست که که ایجاد شده است. از یاد نبریم که اصولا حرکت هایی مثل فمینیسم هم دربدو امر برای به چالش کشیدن همین نگاه جنس دومی و ابزاری نسبت به زنان شکل گرفته است.

با این وصف آیا ممکن است در چنین نظام فرهنگی که در ذات خود زن را فقط در خدمت اهداف لذت جویانه و منفعت طلبانه دیده است، جنبشی بر علیه هتک حرمت زنان صورت بگیرد و از آنها  اعاده حیثیت شود؛ آن هم با این حجم عجیب و غریب از هیاهو و جنجال؟ این که زنان مهم و مطرح به افشاگری در مورد تعرض و تجاوز به خود دست بزنند و چهره های مشهور و برجسته عالم سینما و سیاست و … را متهم به این هتاکی کنند، واقعا حمایت از زنان و حقوق شان محسوب می شود؟ این جنبش با این مجموعه افشاگری های سریالی و پرسروصدا جز این  که جریان مشمئزکننده و نفرت انگیز هتک حرمت زنان را به امری عادی تبدیل می کند، چه کار دیگری صورت می دهد؟ نقطه فاجعه بار این حرکت اینجاست که با انتساب این جرائم و جنایات از یک سو به زنان موفق و محبوب و  از سوی دیگربه  مردان برجسته و معروف، روند عادی سازی با نوعی پذیرش هتک حرمت به زنان همراه می شود و در نهایت برای دختران و  زنانی که در جهان غرب و در کل دنیا مخاطب این جنبش هستند، این افشاگری های یک پیام مهم دارد؛ این که این هتاکی ها و تن دادن به آنها جزء لاینفک ورود به عرصه های مختلف هنری و شغلی و سیاسی و …  و درخشیدن زنان در این عرصه هاست. پس نسبت به آنها نه حساسیت باید بخرج داد و نه خیلی اهمیتی برای شان باید قائل شد؛ بلکه با آنها باید کنار آمد! 

این، یعنی ویران کردن آخرین سنگرهای منزلت و جایگاه انسانی زن در غرب و عادی و مقبول نشان دادن اموری که تا بحال اگر هم در واقعیت زندگی زنان غربی مطرح بوده ولی  بمنزله آسیب و عارضه محسوب می شده است. با براه افتادن جنبش Me too قرار است  این امور از حالت عارضه و معضل دربیاید و به اقتضای پذیرفته شده زندگی اجتماعی زنان غربی بدل شود و البته مثل خیلی پدیده های دیگر باید منتظر بود که فرهنگ مسلط جهانی خیلی زود و با سرعتی باورنکردنی این جریان را در کشورهایی موسوم به جهان سوم هم اشاعه دهد .

متاسفانه در این روند ویرانگرهم مثل خیلی موارد دیگر که بر علیه زنان در جریان است،‌ خود  زنان به صورت فعال و محوری بکار گرفته شده اند. در واقع این نوعی خودزنی زنهاست که نظام فرهنگی سرمایه داری برای نابود کردن آخرین آثار انسانیت و منزلت انسانی زنان برنامه ریزی و اجرا می کند.

اینکه این افشاگری های سریالی یک روز در قالب اعتراضات پرسروصدا در شورای داوری جایزه نوبل ادبیات رخ می نماید و روز دیگر در جشنواره مهم کن در هیات سخنرانی یک چهره معروف زن سینمای جهان در خصوص افشای تجاوز بیست و اندی سال پیش کارگردان معروف سینما به او در محل همین جشنواره خود را نشان می دهد، همه قدم هایی  است برای این که ته مانده مختصر منزلت انسانی زن در غرب بدست خود زنان بر باد رود.

ایکاش زنان نخبه و روشنفکر ایرانی که در خیلی از موارد در عرصه دفاع از حقوق زنان چشم به غربی ها دوخته اند تا از هر حرکت و شعار و برنامه آنها با برچسب حمایت از زنان و حقوق شان الگوبرداری و به بیان بهتر کپی سازی کنند، لااقل در مورد این حرکت سخیف و سطحی، اندکی هوشیاری و تامل و ژرف بینی بخرج دهند و نه تنها راه چنین حرکت هایی را در عرصه فرهنگ و هنر و امور اجتماعی زنان کشورمان باز نکنند و به این جریان تقلبی دفاع از حقوق زنان که بیشترین توهین به کرامت زن و حیثبت او را در دستور کار خود قرار داده است، “نه” بگویند،  بلکه غرب و خط غرب را در موضوع زنان با نگاهی نقادانه و چالشی تبیین کنند؛ همان نگاهی که از اساس با جایگاه انسانی زن و کرامت او در تقابل است و برای افکار عمومی روشن نمایند که چنین هتک حرمت هایی به زنان نتیجه طبیعی و بلکه جزئ ذاتی نظام فرهنگی سرمایه داریست و با راه اندازی جنبش هایی از نوع Me too  نه تنها تغییری در این مسیر پدید نخواهد آمد بلکه این جنبش حلقه آخر شیطنت آمیزیست برای نابود کردن بقایای حیثیت زنان و ساقط کردن منزلت انسانی شان.

و ای کاش… ای کاش دست اندرکاران امور زنان امروز جامعه ما که بشدت تمایل به همین جریان نخبگی و روشنفکری تابع غرب دارند، با روشن بینی و تیزنگری دست عوامل این حرکت شیطنت آمیز را در داخل برای دنبال کردن اهداف و اغراض جنبش Me too  و امثال آن رو کنند و مجال کار فکری و عملی  را به آنها ندهند.

و ای کاش بجای نسخه های غربی دفاع از حقوق زنان و اشاعه مدل غربی رشد و پیشرفت زنان که نهایتش امروز به  جنبش Me too  ختم شده است، قدمی برداشته شود  در تبیین و پیاده کردن نسخه های بومی و ارزشی رشد و پیشرفت زنان وحمایت از حقوق زنان با نگاه اسلام انقلابی.

آیا برای زنان ایرانی اینها در حد آروزیی دست نیافتنی است یا می تواند انتظاری معقول و در دسترس تلقی شود؟  

/انتهای متن/

درج نظر