« رگ خواب »، هشدار ی به زنان مطلقه

رگ خواب چهارمین ساخته ی حمید نعمت اله ، بعد از « بوتیک» ، « بی پولی » و « آرایش غلیظ » است که به آسیب­های روانی زنان بعد از طلاق و به تصویر کشیدن مشکلات این دسته از زنان در جامعه ی ایرانی می پردازد.

0

رگ خواب داستان زندگی زن مطلقه ای به نام مینا ( لیلا حاتمی ) است که سعی دارد زندگی سراسر درد و افسردگی اش را سر و سامان بدهد ولی به دلیل آسیب های روانی ناشی از طلاق، وارد هر کاری که می شود بعد از گذشت مدت کوتاهی از کار اخراج می شود و نمی تواند برای مدت زمان زیادی در کارش دوام بیاورد. در این گیر و دار با مردی به نام کامران ( کوروش تهامی ) آشنا می شود که مسیر زندگی اش را تغییر می دهد اما درست در زمانی که مینا وابستگی شدیدی به او پیدا می کند و تمام پایه های زندگی اش را به امید او بنا می سازد، کامران از ادامه ی رابطه اش با مینا منصرف می شود و مینا را با دنیایی  رو به فنا تنها می گذارد.

 

رگ خواب از دیدگاه روان شناختی

زنان در جامعه ی ما در مواجهه با طلاق سه دسته هستند:

 دسته ی اول زن هایی که طلاق را به عنوان یک حقیقت انکار ناپذیر زندگی که ممکن است برای هر زنی اتفاق بیفتد، می پذیرند و تمام تلاش خود را به کار می بندند تا شرایط زندگی شان را به حالت طبیعی برگردانند و در آینده از زندگی مشترک جدیدی توأم با آرامش بهره مند شوند.

دسته دوم زن هایی که سعی دارند بعد از طلاق ، زخم های به جا مانده از مرد اول زندگی شان را با زخم زدن به مردهایی که سر راه شان قرار می گیرند، التیام دهند و در این جهت از هیچ اقدامی فروگذار نیستند.

دسته ی سوم زن هایی که در زندگی اول به اندازه ای مورد بی مهری و بی توجهی همسر خود قرار می گیرند که بعد از طلاق بشدت احساس سرخوردگی دارند و اعتماد به نفسشان تنزل می یابد. اینها اگر از خانواده ی منسجمی هم برخوردار نباشند که بتوانند از لحاظ عاطفی و پشتوانه ی مالی به آن تکیه کنند، درصد آسیب پذیری شان افزایش می یابد. بدیهی است چنین زنی که خود را در دنیایی از آلام و رنج ها و طرد شدگی ها اسیر می داند ، اندک توجهی از جنس مخالف را به گونه ای در ذهن خود پردازش می کند تا بواسطه ی این پردازش کمی  از رنج حاصل از تجربه ی تلخ زندگی قبلی اش بکاهد و مینا در « رگ خواب » از این دسته از زنان مطلقه جامعه ماست.


نظر مخاطبان

 نظر بعضی مخاطبان فیلم رگ خواب این است که در احساس مینا به کامران در قسمت اول فیلم و آوارگی و سرخوردگی او بعد از پی بردن به ماهیت واقعی کامران در نیمه ی دوم فیلم ، اغراق شده است و تعدادی از مخاطبان هم آن را به ساده لوحی مینا نسبت می دهند.

واقعیت این است که ، تعداد زن هایی این چنین بی پشتوانه و مطرود مثل مینا که از نظر شرایط روحی ، عاطفی و مالی وضع خوبی ندارند، در جامعه ی ما کم نیست.

با توجه به این که در نیمه ی اول فیلم هیچ آثار و نشانه ای از دورویی کامران دریافت نمی شود ، دلبستگی مینا به کامران را نمی شود به ساده لوحی مینا نسبت داد و این مورد از ضعف فیلمنامه هم ناشی نمی شود بلکه این قسمت از فیلم به درستی بیانگر این نکته است که امثال کامران در ایفای نقش های شان برای سوءاستفاده از این گونه زنان حرفه ای عمل می کنند و رگ خواب زن هایی از قبیل مینا را به خوبی می دانند.

 

نقاط مثبت فیلم

این فیلم تنهایی یک زن آسیب دیده را در دنیای مدرن امروز به خوبی به تصویر می کشد؛ زنی که یکه و تنها و بی خانمان در شهر شلوغی مثل تهران سعی دارد به اصطلاح گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. او عملا در این مسیر با مرارت هایی روبرو می شود برای اداره زندگی اش و در نهایت چه بسا  زندکی اش بسان منجلابی شود که هر چه بیشتر دست و پا می زند ، فاصله اش با غرق شدن کمتر می شود تا این که مردی عاشق پیشه از راه می رسد و به ظاهر سعی دارد او را بیرون بکشد ، غافل از اینکه او را به قعر نابودی فرو می برد.

از دیگر نقاط قوت فیلم استفاده از نشانه هاست؛ گربه ی سفیدی که بعد از رفتن کامران جایگزینش می شود استعاره از گربه صفتی کامران است که هم گربه و هم کامران هر دو در شرایط سخت مینا را تنها می گذارند.

هماهنگی رنگ ها و نشانه ها در صحنه های مختلف فیلم نقطه ی قوتی است که نعمت اله در فیلم « رگ خواب » به درستی به آن پرداخته است. مثلا لباس آبی که مینا می پوشد، بیانگر شخصیت آرام و ساده ی او است، یا طوفانی که در فیلم به نمایش گذاشته می شود استعاره از دل پر از آشوب زنی آسیب دیده و تنهاست.

زاویه های دوربین ، نماهای نزدیک با بازی زیبای لیلا حاتمی و کوروش تهامی باعث ایجاد صحنه های جذابی در فیلم شده است.

 

ضعف های فیلم

اطلاعاتی که در فیلم از طریق نریشن های مینا به مخاطب منتقل می شود ، از نقطه ضعف های فیلم محسوب می شود . اگر در فیلم شرایطی ایجاد می شد که اطلاعات به صورت غیر مستقیم و از طریق کنش و واکنش شخصیت ها و به تصویر کشیدن فضاهای مناسب، به مخاطب القا می شد ، فیلم از قوت و تأثیر گذاری بهتری برخوردار می شد.

ضعف دیگر دو نیمه شدن فیلم است. نیمه ی اول ماجرای دلدادگی مینا از یک سو ، عشق و مردانگی کامران از سوی دیگر است که تحسین مخاطب را برمی انگیزد و نیمه ی دوم که کامران به یکباره تغییر شخصیت می دهد ، بی مقدمه نقاب از چهره بر می دارد و شخصیت شیطانی اش محرز می گردد. فاصله ی بین نیمه ی اول یعنی عاشقی و سردی و تنفر ، به سرعت اتفاق افتاده است و برای تماشاگر و ذهنش تمهیدات آن فراهم نشده است.

در مجموع پیام « رگ خواب »  به این دسته از زنان جامعه این است که فریب ظواهر گرگ های مردنما را نخورند و برای رهایی از مشکلات  ناشی از طلاق به استقبال مصایبی نروند که در سایه ارتباط با چنین مردانی حاصل می شود.

/انتهای متن/

درج نظر