ازدواج رنگ خدا رو تو زندگی زیاد می کنه

خوشبختی به همین سادگی

این بار زوج خوشبخت ما نرگس و محمد امین اند.
نرگس به این پرسش ها که آیا اصلا احساس خوشبختی می کنید، چطور به آن رسیدید و چه مشکلاتی در این مسیر داشتید، جواب های خوبی داد. او همین طور معنای “حال خوب” را گفت و این که چطور در رابطه با همسرش به این حال خوب رسیده است و این سوال که اگر ازدواج نمی کرد، الان کجا بود؟

0

من نرگس هستم و همسرم محمد امین. یک سال و چند هفته ای می شه که زیر یک سقفیم و قبل از اون، دوسال عقد بودیم. هر دو مشغول تحصیلیم. من پزشکی می خونم و همسرم طلبه هستن. الحمدلله زندگی دونفره ی روی روالی داریم.


آشنایی ما و خوشبختی من

چون خاله ام مادر ایشون هستن، ما از  قبل تو رابطه فامیلی بودیم و با هم کی و بیش آشنا بودیم.  اختلاف سنی مون هم  پنج ساله.

خدا رو شکر واقعا خوشبختیم. نمی گم همیشه احساس خوشبختی کردم، مواقعی بوده که به خدا غر زدم یا سختم بوده، ولی همون موقع هم اگه از خودم می پرسیدم که من خوشبختم، مسلماً جوابم “بله” بوده. همسرم هم همین حس رو دارن. به نظرم دلیلش تو سه تا چیزه:

یکیش و اصلی ترینش توکل به خداست. این، در واقع این همه دلایل رو پوشش می ده.

ببینین توکل کردن ابدا شعار نیست. وقتی وارد زندگی مشترک می شید، واقعا می بینید تنها کسی که همیشه هست که بهتون کمک کنه بدون اینکه بخواید بهش توضیح اضافه بدید، خداست. خداست که شما رو کاملا تو بغل خودش گرفته و داره راه می بردتون. وقتی توکل کنین، یعنی این رو کاملا حس می کنین. یعنی دیگه دلتون شور اتفاقی رو که معلوم نیست بیفته یا نه، نمی زنه.


خیلی راحت با هم حرف می زنیم

دومین دلیل اینه که من بر اساس همین توکل، خیلی راحت ازدواج کردم. شاید به نظر بیاد به خاطر آشنایی فامیلی راحتی جزو لاینفک ازدواجمون بوده، ولی اینطور نیست. ما انتخاب کردیم که تفاوت های بسیار زیادی که با هم داریم رو به خاطر مشترکات بسیار مهم تر( ایمان، اخلاق و کفویت فرهنگی) ندیده بگیریم. ما از قبل از ازدواج انتخاب کردیم که از همسرمون توقع کمی داشته باشیم. اینطوری هر کاری که می کنه، حتی اگه خیلی کوچیک باشه، آدم رو به وجد میاره و واقعا نمی دونید چه حال بی نظیریه.

و سومین دلیل که به نظرم الان تو زندگی ها کم شده اینه که: ما خیلی راحت با هم حرف می زنیم. وقتی مسئله ای پیش میاد که به نظر می رسه دچار سوء تفاهم شدیم، خیلی رک و بدون پیچش کلام (که خانمها درش استادن) با هم صحبت می کنیم. حدیثی از امیرالمومنین (ع) داریم که مضمونش اینه که رحم (خانواده) با لمس به هم نزدیک می شن. پس ما هم در این مواقع دستای همو می گیریم و حرف دلمون رو می زنیم. البته ما زوج جوانی هستیم و هنوز مشکلات عدیده و شدیدی تو زندگیمون پیش نیومده، ولی به نظرم این راهی که پیش گرفتیم تا الان که عالی جواب داده، ان شاءالله از این به بعد هم خوب باشه.


توقع های ما دخترها

یه کم دلم می خواد در مورد توقع بگم. نسل ما، با یک سری داستان های افسانه وار و با ناز بزرگ شدن که تو همون بچگی هم فایده چندانی برای رشد شخصیتی نداشته چه برسه به سن جوانی. ما با داستان هایی مثل سیندرلا بزرگ شدیم و داستان هایی که در اون،  تمام هدف دختر زیبای داستان، ازدواج با یک مرد عاشق پیشه بود که تا آخر عمر هر روز صبح براش گل بیاره و ابراز محبت کنه. همین طور ورژن های نوجوانانه و جوانانه این داستان ها و الگو سازی انسان های معدود حقیقی و بیشمار مجازی صورت گرفت. این می شه که جوان امروزی (که اطراف من تعدادی هستند) قبل از ازدواج با معیارهای غلط انتخاب می کنه، و بعد از ازدواج هم به محض پیدا شدن یک صبح بدون شاخه گل رز، احساس خوشبختی خودش رو از دست می ده.

برای حس خوبی که زندگی مشترک به آدم می ده، حس مفید بودن در مسیر پیشرفت یک آدم دیگه است که به عنوان همسر پذیرفتمش. در واقع ما هر دو در زندگی تلاشمون رو می کنیم که طرف مقابلمون هرجاکه هست پیشرفت کنه، و چون الان هر دو محصلیم، این امر در درس خواندن نمود داره.

بزرگی می گفتن که برای ازدواج، مهمترین امر، بلوغ عاطفیه، عاطفه نه به معنای معمولش. بلوغ عاطفی یعنی اهمیت دادن به خیر دیگران، به اندازه خودت، و تلاش برای پیشرفت شریک زندگیت، بدون نگاه کردن به اینکه آیا اون هم داره این تلاش رو برای من می کنه، چون مطمئناً اون هم در تلاشه.


ازدواج یه سکوی پرتابه

اگر ازدواج نمی کردم؟ نمی دونم. به نظرم با شیب بسیار ملایم تر از الان به رشدم ادامه می دادم. ازدواج مثل یک سکوی پرتابه. ولی قبلش باید کاملا تکلیف آدم با خودش معلوم باشه، وگرنه معلوم نیست به کجا خودتو پرتاب می کنی.

به نظر من ازدواج مقدمه بر تشکیل بیت است و همه ی زیبایی های دنیا و آخرتی که ما می شناسیم، از همه انبیا تا ائمه و معصومین، همگی از “بیت” سرچشمه می گیرن. این بزرگترین افتخاریه که یک خانواده می تونن داشته باشن، اینکه “اهل بیت” باشن.

/انتهای متن/

درج نظر