صلابت چشمهای این، صلابت چادر آن

فقط این محسن حججی …زینب ماند

0

این روزها از چشم های شهید محسن_حججی بسیار گفته اند. از چهره ای که در آن لحظه پرآشوب، آرام است. از صلابتی که روح بلندش دارد و غروری که از چشم هایش سرریز شده است.
اما هر چقدر از این سرو بلند قامت بگویم جمله ی اساسی حضرت امام (ره) دست از سر ما بر نمیدارد که « از دامان زن است که مرد به معراج می رود ».

مقدمه را اگر رها کنم ، باید به استواری قامت چادر همسر شهید حججی بپردازم. دنیا باید چشمش را خوب باز کند. این جا بسیارند زنانی که شبانه روز تلاش میکنند، شبیه زینب کبری باشند.

فقط این محسن حججی نبود که شبیه به اربابش رفت، همسر او هم شبیه به مقتدایش حضرت زینب، ماند.
در مصاحبه های او اثری از واهمه، غصه، پشیمانی، کوتاه آمدن، لرزیدن و بغض نیست. او هم به صلابت چشم های محسن اش ، محکم و استوار، زینب گونه می گوید « ما رأیت الا جمیلا »
حتی خودش شوهرش را راهی میکند. حتی خودش خبر شهادتش را انتشار میدهد. گریه نمیکند! نگران اهداف و آرمان هاست نه خودش!

فی الجمله باید از حماسه زنانه ی همسر شهید هم تقدیر کرد… حماسه ی خارق العاده ی زنانه … حتی او قول میدهد فرزندش را هم به خوبی تربیت کند..
برویم در بوق و کرنا کنیم، دختران جوان نسل سوم انقلاب با همان ریحانه بودنشان، کوه هستند.

و من حتم دارم به غیر از چنین همسری ، نمیتوانست محسن را چنین به پیشگاه ارباب بی سر ببرد..

و شاید این ، همان چادرانه ای باشد که ما از آن دم میزنیم. یک سبک زندگی…

/انتهای متن/

درج نظر