چتر قناعت در دست دختر ايراني

شايد بتوان گفت همان قدر که پرسه زدن شبانه یک دختر در خیابان های شهر خطرناک است نداشتن فکر اقتصادی و ناتوانی در پس انداز کردن هم خطر آفرین است. خانواده جامعه و مدرسه نقش مهمي در تربيت به عهده دارند اما گویی آموزه قناعت در برابر مصرف كوركورانه را فراموش شده است .

0

برخلاف آنچه گفته مي شود تاريخ نشان مي دهد زنان كمتر سخن گفته اند و بيشتر عمل كرده اند. زنان عهده دارو سامان دهنده زندگي هستند. حتي يكي از علل مهم تعدد زوج و افتخار به آن وجود زناني بود كه علاوه بر كار نيروي كار هم توليد مي كردند و اينگونه به قدرت اقتصادي و اجتماعي خانواده مي افزودند.

زن قديم در آبادي زمين و پرورش دام مي كوشيد و تا به خانه مي رسيد قالي بافي و دوخت و دوز جزو كارهاي روزمره اش محسوب مي شد. از سياست و زيركي هاي زن هم همين بس كه شهرزاد هزارو يك شب در بابش قصه بافت و جانش را نجات داد.

اما خاستگاه و عملكرد زن جديد در جهان مصرف زده جديد متفاوت است.


مصرف: سحر جدید

جامعه مصرفي با ايجاد اسطوره خوشبختی فرد را قانع مي كند كه “در اختیار داشتن اشیا” اعم از تجملی و کاربردی می‌تواند او را به «خود واقعی اش» نزدیک کند و موجب تشخص وی نزد دیگران شود، تا جايي كه مي توان از نحوه مصرف افراد، تا اندازه ي زيادي، به ارزش ها و هنجارهاي اخلاقي و اجتماعي آنها نيز پي برد. گويا نمي توان از اين سحر جديد خلاص شد اما قناعت آموزه مهمي است كه مي تواند تا حدي التيام بخش و گزينه اي در برابر مصرف كور كورانه باشد.


طلب جامعه از زنان

طيف بزرگ و تاثيرگذاري از جوانان كشور ما را زنان تشكيل مي دهند. آنها در خانه و مدرسه و جامعه رشد مي يابند و براي زايايي آينده آماده مي شوند. “خانه” محل تجلي نقش هاي مختلف يك زن است؛ به او هويت مي دهد و تبديل به  دختر، خواهر، همسر و مادر مي شود. “جامعه” اما بي رحم است از يك زن نقش هاي بيشتري مي طلبد و بدون هيچ ملاحظه اي او را در معرض آزمون و مقايسه قرار مي دهد. “مدرسه” هم پلي است ميان خانه و جامعه. دختر بچه كوچكي را تحويل مي گيرد و طي سالها آموزش و پرورش او را براي خانه و جامعه بزرگ مي كند.ما در اين سه نهاد بايد برنامه هاي مدون و دقيقي براي تربيت اقتصادي يك دختر كه در آينده قرار است مهمترين نقش اقتصادي خانواده را بر عهده بگيرد، داشته باشيم. 


نداشتن فکر اقتصادی خطرناک است

شايد بتوان گفت همان قدر که پرسه زدن شبانه یک دختر در خیابان های شهر خطرناک است، نداشتن فکر اقتصادی و ناتوانی در پس انداز کردن هم خطر آفرین است. چطور مي شود از كسي كه هيچگاه مسئول در آمد و خرجش نبوده خواست خانه اي را مديريت كند و با آنچه دارد بسازد و توقع داشت در  اقتصاد و پيشبرد هدف هاي مهم كشورش سهيم باشد.


جلوی اسراف جوانان را باید گرفت

ما در ایران سال 1396 با انبوهی از جوانان بیکار،  منابع طبیعی رو به اتمام، بحران منطقه اي و تحریم های باری به هر جهت مواجه هستيم . بنابراين بايد با جديت و بي تعارف قناعت كردن را ازجوانان خواست. آنها را با عواقب انتخاب ها و خرج كردن شان مواجه كرد، جلوي اسراف شان را گرفت و با ايجاد اعتماد به نفس و تمركزبر توانايي هاي شان در ازاي “توليد” تشويق و مزد براي شان در نظر گرفت.

ياد بگيريم با جوانها تعامل سازنده داشته باشيم؛ جوانان پر هستند از ايده و خلاقيت و ما تجربه زيسته داريم. از ايشان بخواهيم در حفظ منابع، حمایت جدی از تولید داخلی و پایبندی و بازنگری به رسوم و اعتقادات به ما کمك كنند.

پيش از هر تغييري در سبك زندگي بايد از مفهوم وجود خوشبختي در مصرف اشيا، توهم زدايي كنيم و بدانيم كه حتي دختري كه براي درس خواندن دست به سياه و سفيد نزده؛ آشپزي بلد نيست و از هيچ كس حرف شنوي ندارد، به زودي محض خاطر داشتن احساسات و غريزه الهي مادر مي شود و بايد مسئول زندگي و ادامه آن باشد.

/انتهای متن/

درج نظر