چادر کمکم می کند زندگی آرام و بی حاشیه تری داشته باشم

ممکن است که الان در کشور ایران بعضی دختران و زنان،  با حجاب و پوشش اسلامی میانه ای نداشته باشند، با اکراه روسری سر کنند و … اما در بعضی کشورهای دیگر از جمله در اروپا در این سال ها اتفاقات مهمی افتاده برای دختران و زنان باحجاب فقط بخاطر حجاب شان. از جمله این موارد باید از “مروه شربینی” نام ببریم زن مصری الاصل ساکن در کشور آلمان که چند سال پیش به دلیل داشتن حجاب  اول در خیابان مورد اهانت قرار می گیرد و بعد در محل دادگاه در پیش چشم قاضی و همسر و فرزندانش با 18 ضربه چاقو به شهادت می رسد. جالب است وقتی می فهمی در یک کشور غیراسلامی، زنی مسلمان جانش را از دست می دهد تا حجابش حفظ شود اما در کشور اسلامی ما  بعضی زنان به هر شکل و بهانه ای سعی می کنند قانون حجاب را دور بزنند! چه فرقی است میان این دو نوع زن؟ یکی به قیمت جانش در مقابل حفظ حجابش و هم ارزش حجابش ایستادگی می کند و یکی دیگر …! البته هستند دخترانی که در همین ایران خودمان حجاب را به عنوان یک مدل لباس فقط نه، به عنوان یک مدل زندگی انتخاب می کنند. با یکی از این دخترها به مناسبت روز عفاف و حجاب گفت وگویی داشتیم.

مهسا منصوری از با حجاب شدنش برای کاربران به دخت می گوید.

 

چه اتفاقی باعث شد برای اولین بار چادر سر کنی؟

• دفعه اول یک جریانی باعث شد چادر بپوشم، اما وقتی به کاری اعتقاد نداشته باشی، خیلی ماندگار نیست. بنابراین خیلی زود رها کردم و به موقعیت سابق برگشتم.

.

چه شرایطی پیش آمد که برای بار دوم تصمیم گرفتی و روی تصمیمت ماندی؟

• قبل از هر چیز بهتره توضیحی در مورد روحیات خودم بدهم. من خیلی تنوع طلبم، تغییر رو دوست دارم، خلاصه رنگ های شاد و لباس های عروسکی و …را خیلی دوست دارم و می خواهم همیشه مرتب باشم. درضمن یک کودک درون دارم که خیلی در لباس پوشیدنم دخالت می کند. حالا فکر کنید کسی با چنین روحیاتی تصمیم بگیرد که یک پارچه تیره را تمام مدت روی سرش نگاه دارد تا به طور کلی معرف شخصیت او باشد. بنابراین برای بار دوم هم که تصمیم گرفتم چادر سر کنم، مرتب بهانه می آوردم.

.

چه بهانه هایی؟

• مثلاً می گفتم: چادر گرمه! بعد جواب خودم را این طور می دادم که خوب به هر حال وقتی هوا گرمه، با مانتو هم که باشی هوا گرمه. حالا که چادری شدم، می بینم نه اونقدر هم گرم نیست تازه اگر مثل من چادرتون مدل حسنا باشه که جلو بسته است یا چادر قجری بپوشید با یک مقنعه بلند یا روسری کاملاً پوشیده و یک لباس خنک، دیگر اصلاً گرم نمی شود.

بهانه ای دیگری که می آوردم این بود که با چادر نمی شود آرایش کرد. راستش از شما چه پنهان من خیلی به لوازم آرایشی علاقه دارم.  آن موقع  فقط برای بدست آوردن یک چیز بهتر که حجابم بود، پذیرفتم که آرایش داشتن در برابر نامحرم را کنار بگذارم. اما حالا شرایط کاملاً فرق کرده است. آن موقع وقتی می خواستم بیرون بروم حداقل نیم ساعت جلو آینه بودم که کلی وقت گیر بود ولی حالا کلی در وقتم صرفه جویی می شود. وقتی می رفتم بیرون آن موقع باید 100جور قیافه ام را چک می کردم تا همه چیزم مرتب باشد. الان با دستم و بدون نیاز به آینه صاف و صوف بودن حجابم را کنترل می کنم. ضمن اینکه با چادر که شدم، فشار روانی هم حذف شد. بماند آن موقع ها وقتی بیرون می خواستم چیزی بخورم کوفتم می شد که مبادا آرایشم بهم بخورد. وقتی آرایش داشتم بعضی وقت ها واقعا حوصله نداشتم صورتم را بشورم، نمازم می ماند تا آخر وقت. یا بعضی وقت ها بیرون بودم که صدای اذان را می شنیدم و نمی توانستم  مسجد بروم و دلم می سوخت. مطلب دیگر اینکه اگر آن موقع کسی می گفت قیافه خوبی داری، فکر می کردم خب دیگر آرایشم خوب است. اما حالا که آرایش نمی کنم، احساس می کنم پوستم خیلی بهتر از قبل شده، چون دیگر کرم های جور واجور نمی زنم.

 .

یعنی چادر باعث شد کلا یک سری رفتارهای تان عوض شود. از این تغییرات بیشتر بگویید.

• همیشه فکر می کردم خیلی با چادر زشت می شوم. این هم از بهانه های دیگری بود که برای خودم می آوردم تا چادر نپوشم و فقط دوستش داشته باشم، اما کم کم به این نتیجه رسیدم که چادر خیلی ظاهر محجوب و معصوم و دوست داشتنی تری به آدم می دهد. این موضوع  را  برای کسانی می گویم که در انتخاب چادر دو دلند. الان با این حجابم فکر می کنم دیگر کسی در خیابان آلوده نگاهم نمی کند. این به من احساس غرور، با ارزش بودن و داشتن شخصیت می دهد. لذت می برم از اینکه کسی به خودش اجازه نمی دهد از من سوء استفاده کند. جالب است بدانید شوهر خواهرهایم قبلا من رو مهسا صدا می زدند. اما بعد از چادری شدنم این طور صدایم می کنند: مهسا خانوم. این خیلی برایم جالب است.

 با این چادر دیگر کسی در خیابان آلوده نگاهم نمی کند و این به من احساس غرور، با ارزش بودن و شخصیت داشتن می دهد.

مثال خیلی جالبی زدید.  کلا چه اتفاقات خوبی بعد از چادری شدن تان افتاد؟

• وقتی چادر نمی پوشیدم، هر کسی به خودش اجازه می داد هر نوع نگاهی به من داشته باشد. ما خانم ها فرق نگاه سالم و مریض را خیلی خوب از هم تشخیص می دهیم. خیلی از ما هدف مان این نیست که جلب توجه کنیم، اما به هر حال خواسته یا ناخواسته این اتفاق می افتد. نکته مورد توجه این است که کسانی که به ما نگاه می کنند، در واقع آدم های بی ارزشی هستند که نگاه شان هم پاک نیست. خیلی به من بر می خورد که این نوع نگاه ها به من بشود. گاهی دلم می خواست تو صورت آقایی بکوبم که نگاه زننده ای دارد. در حالی که واقعیت این بود که من خودم با تیپ و قیافه ام اجازه می دادم که نگاهم کنند. یک بار آقایی به یکی از دوستانم  گفته بود که وقتی دختر چادری می بیند احترام عجیبی برایش قائل است و همین احترام باعث  می شود سرش را پایین بیاندازد. این حرف همیشه در ذهنم ماند.

 یک بار یکی از دوستانم از قول آقایی می گفت که وقتی یک دختر چادری می بینم احترام عجیبی برایش قائل شوم و همین احترام باعث می شود سرم را پایین بیاندازم.

خودتان هم تا به حال این موضوع را تجربه کرده اید؟

• بله. وقتی من با حجاب وارد جاهای عمومی می شوم و مخصوصا هنگام خرید از این که فروشنده سر وو ضعم را برانداز نمی کند، خیلی ذوق می کنم. احساس می کنم خیلی خوب است که بعضی افراد نمی توانند با وجود امثال من به اهداف نفسانی خودشان برسند. اوایل مواردی بود که مرا بخاطر  چادرم مسخره ام می کردند ولی من سعی می کردم فقط  لبخند بزنم و در دلم می گویم: “خدایا می بینی به خاطر این حجاب که تو دوست داری ، مسخره ام می کنند؟ اگر برای خاطر رضای توست همه اینها برایم شیرین است.” کسانی که می گویند چادر سخته، باید بگویم شاید در نگاه اول سخت باشد اما من می گویم عشق معجزه می کند، همان طور که فرهاد برای رسیدن به شیرین با عشق کوه را از سر راهش برداشت.

.

چطور شد که تصمیم گرفتی چادر سرکنی ئ آن را نگه داری ؟

• من همیشه دوست داشتم متفاوت از بقیه باشم، دوست داشتم شاخص باشم، الان وقتی چادر می پوشم به نظرم آدم خاص و متفاوتی می شوم. یک خاطره از مترو بگویم . یک بار در مسیر دانشگاه در مترو تنها بودم و به آدم ها نگاه می کردم، با آنها حرف می زدم، خانم های چادری خیلی توجهم رو جلب می کردند، به این اعتقاد راسخ آنها که چادر را انتخاب و حفظ کرده اند، غبطه می خوردم. آن موقع مانتویی بودم، با خودم فکر می کردم و تفاوت این آدمها را می سنجیدم. این اولین زمینه گرایش من به چادر بود.

سخنرانی دکتر فرهنگ در سمینار ازدواج موفق هم یکی از عوامل مشوق من بود که گفته اگر مییخواهی در آینده زندگی سالمی داشته باشی، اولین قدم این است که خودت سالم زندگی کنی… من به شدت خواستار یک زندگی سالم و آرام هستم. اینجا بود که فهمیدم باید اول از خودم شروع کنم. عامل دیگر شنیدن داستان زندگی کسانی بود که مسلمان شده بودند. مثلا در برنامه ماه عسل می دیدم یا از دوستانم می شنیدم که آنها چقدر به حجاب شان پای بند هستند، این من را به فکر وامی داشت که من با ادعای مسلمانی چقدر حجابم را رعایت می کنم.

یک عامل مهم ماندنم بر این تصمیمم هم این بود که فکر کردم آدمه خودشان را شکل کسی می کنند که دوستش دارند. پس من  که ادعای دوستی فاطمه زهرا را دارم، چرا نباید خودم را شبیه ایشان کنم.

 .

اگر بخواهی دخترهای دیگر را هم به این سمت سوق بدهی، به انها چه می گویی ؟

• دختر خانم ها معمولا برای آینده و زندگی مشترک شان نگرانی هایی دارند که طبیعی است. برای همین هم معمولا دخترها  سعی در هرچه بهتر نشان دادن خود دارند، چه در رفتار، چه در پوشش و ظاهر. از طرفی خانواده های خوب هم برای پسرشان دختر خوب می خواهند دیگر. البته  دختر خوب بودن   فقط به چادر نیست… اما تاثیر دارد در قضاوت دیگران. این را هم باید بدانیم که کسی که به خاطر آرایش، قیافه و سایر خصوصیات ظاهری من را بپسندد، ممکن است چند وقت دیگر از تیپ و قیافه یکی بهتر از من خوشش بیاید و من مدام باید استرس و نگرانی داشته باشم. ترجیح  می دهم من را با شخصیت و تفکراتم تعریف کنند نه صرفاً با ظاهرم مخصوصا وقتی پای آینده ام در میان است و چادر در این  زمینه خیلی به ما دخترها کمک می کند.

ما باید دنبال این باشیم که ما را با شخصیت و تفکراتمان  تعریف کنند نه صرفاً با ظاهر. به نظرم می رسد که چادرم کمکم می کند که زندگی ام مخصوصا در آینده یک زندگی آرام و بی حاشیه تر باشد.

ترجیح  می دهم من را با شخصیت و تفکراتم تعریف کنند نه صرفاً با ظاهرم مخصوصا وقتی پای آینده ام در میان است و چادر در این  زمینه خیلی به ما دخترها کمک می کند.

حرف آخرت برای چادری و چادری ها؟

• چادر به ما شخصیت و غرور خوبی می دهد اگرچه ممکن است بعضی وقت ها لازم باشد از بعضی چیزها مثل بعضی تفریحات صرفنظر کنی. مثلا دو روز پیش تولد دعوت بودم و نرفتم … البته دوستم ناراحت شد اما الان من اینقدر در هدفم برای زندگی ام محکم شده ام که نظر و حرف آدمها برایم خیلی مهم نباشد.

باید معدل برای مان مهم باشد که در آخر در کارنامه ای به ما می دهند، کارنامه ای که خیلی درس ها دارد مثل حجاب ، نماز و … باید سعی و تلاش کنیم تمام نمره هایمان بالا باشد تا معدل مان عالی شود. حجاب در این کارنامه برای ما دخترها خیلی درس مهمی است و نمره اش هم خیلی مهم است در معدل ما و روی درس های دیگر و نمره های دیگرمان خیلی اثر دارد.

ما چادری ها باید به فکر آن معدل عالی باشیم.

/انتهای متن/