“فصل نرگس” تصویری واقعی و امیدبخش از زنان

““فصل نرگس” ” به کارگردانی و نویسندگی “نگار آذربایجانی” ساخته شده است. پخش شده¬اند. این فیلم نه تنها کارگردان و نویسنده و تهیه کننده و تدوینگری خانم دارد بلکه به یک شخصیت زن واقعی و حقیقی نیز اشاره می¬کند؛ بازیگر مرحوم عسل بدیعی که اعضای بدن او پس از مرگ به چندین نفر حیات دوباره بخشید. “فصل نرگس” بسیار از فیلم قبلی خانم کارگردان بهتر است هم از نظر قصه و هم از نظر کارگردانی.

2

مریم معیری/

““فصل نرگس” ” به کارگردانی و نویسندگی “نگار آذربایجانی” ساخته شده است. نگار آذربایجایی پیش از این در سال 88 فیلمی با عنوان آینه¬های روبه رو ساخت. فیلمی جنجالی درباره اختلال جنسی دختری به نام آدینه که می¬خواست به خارج برود و جراحی کند و تغییر جنسیت بدهد اما پدر او قصد داشت که آدینه را به زور شوهر دهد در حالی که او فاقد احساسات زنانه بود.
آذربایجانی در تجربه بعدی نیز باز به سراغ زنان رفته و فیلمی ساخته که پر از شخصیت¬های زن است که خوب رنگ گرفته¬اند و در سطح فیلم خوب پخش شده¬اند. این فیلم نه تنها کارگردان و نویسنده و تهیه کننده و تدوینگری خانم دارد بلکه به یک شخصیت زن واقعی و حقیقی نیز اشاره می¬کند؛ بازیگر مرحوم عسل بدیعی که اعضای بدن او پس از مرگ به چندین نفر حیات دوباره بخشید. “فصل نرگس”  بسیار از فیلم قبلی خانم کارگردان بهتر است هم از نظر قصه و هم از نظر کارگردانی.  

خلاصه داستان
““فصل نرگس” ” نمایی از زندگی چند زن است که همه شان با اتفاقی به هم ربط پیدا کرده اند؛ اتفاقی به تلخی مرگ و شیرینی اهدای عضو. (پایان فیلم غافلگیر کننده است و به همین علت از توضیح بیشتر در خلاصه داستان خودداری می کنیم.)
““فصل نرگس” “قصه خوبی دارد و این قصه، خوب هم به تصویر کشیده شده است. گرچه روند دو سوم ابتدایی فیلم کند است و عملا گرهی ایجاد نمی¬شود اما پایان بندی فیلم، مخاطبان متمرکز تر را از حدس نزدیک به واقع شان شاد و مخاطبان دیگر را از غافلگیری خوشحال و راضی می کند.
موضوع کمتر دیده شده اهدای عضو که در ذات خود پر از آه و گریه است، با قصه ای خوب و پرداختی دقیق، گونه ای به تصویر تبدیل شده که ذره ای گریه دار و ناراحت کننده نیست بلکه بسیار امیدبخش و ترغیب کننده است و این امیدبخشی بیشتر برعهده شخصیت های زن فیلم است.

شخصیت های زن
در این فیلم شخصیت های زن و مرد بسیاری وجود دارد که هرکدام می توانند با خصایص خود نماینده طیفی  از مردم باشند.
“نرگس صولتی” با بازی شبنم گودرزی از ابتدای فیلم با خواندن آخرین روزنگار عسل بدیعی مرحوم و مشاهده مستندی درباره او خود را در ذهن مخاطب در جایگاهی خاص قرار می دهد. نرگس جمع بین مهربانی و همدلی است. مقدمه فیلم براعت استهلالی درست برای ادامه آن است.
او به دوستش کمک می کند تا از بحران و افسردگی نجات یابد و نامزدش را دوست دارد و پر از عشق است.
“سولماز” با بازی شیرین اسماعیلی زنی است که فرزند شیرخوارش را از دست داده( وقتی مشغول شیر دادن به دخترش کیانا بوده خوابش می برد و وقتی بیدار می شود می فهمد که دخترش خفه شده.) او همواره خودش را مقصر می داند و افسرده شده و یک بار هم برای خودکشی تلاش کرده است. او نمونه ای از زنان آسیب پذیریست که در نهایت می توانند به خود مسلط شده و دوباره به زندگی برگردند؛ کسانی که شنیدن سرگذشت شان شنونده و بیننده را امیدوار می کند.
“سپیده” که نقش او را شایسته ایرانی(همان آدینه در فیلم آینه های روبه رو) بازی کرده است، زنی است که از همسرش بهنام طلاق گرفته اما کسی از طلاق آنها خبر ندارد. سپیده با دخترعمو و پسرش بنیامین زندگی می کند. او زنی احساسی ، مغرور و لجباز است و از سر لجبازی از شوهرش که هنوز هم دوستش می دارد، جدا شده است.
 “دختر عموی سپیده” با بازی خوب یکتا ناصر، دختری عاشق و ساده که اهل تبریز است.  پیوند قلب شده است و عاشق نامزد فردی شده که به او قلب اهدا کرده. او با مهربانی صادقانه اش فرید(پژمان بازغی) را شرمنده می کند.
ریما رامین فر و گوهر خیر اندیش در نقش دو همسایه که هر دو راننده آژانس هستند. زنانی زحمتکش، با انصاف، انسان دوست، شجاع و مسئولیت پذیرند. راننده ای که نقش او را ریما رامین فر بازی کرده، پیوند کبد شده و نیت کرده هر سال سالروز تولد فرد اهداکننده بر سر مزار او برود. او نباید خود را زیاد خسته کند اما با دلسوزی بیش از حد توان به رضا فرجام کمک می کند.

زنان و مردانی واقعی و شریف
در “فصل نرگس”  زن موجودی حیات بخش معرفی می شود که نه تنها مورد تحقیر مردان قرار نمی گیرد، بلکه مردان را به تحسین نیز وامی دارد. نرگس به چندین نفر زندگی می بخشد، راننده تاکسی زندگی رضا فرجام را متحول می کند، دختر عموی سپیده با عشق، روح زندگی را دوباره به فرید باز می گرداند.
فیلمساز برای اثبات خوبی های شخصیت های زن فیلمش، شرافت مردان را زیر سوال نمی برد و از آنان دیو نمی‎سازد و حاضر نیست به هر قیمتی برای زنان احترام بخرد. حتی دردیالوگی نرگس بسیار از پیام، همسر سولماز، تعریف می کند و می گوید که پیام بارها به سولماز گفته که او را در مرگ فرزندشان مقصر نمی داند.
 سه شخصیت مرد فیلم یعنی بازیگر معروف رضا فرجام(امیر آقایی)، فرید هنرمند درونگرا (پژمان بازغی) و پیام(محمدرضا هدایتی)  انسان های بیدار و با انصافی هستند که سر بزنگاه و با یک تذکر متوجه اشتباه خود می شوند و سعی در جبران دارند.
در کل همنشینی مردان و زنان خوب در کنار هم فیلم را بسیار دلپذیر و واقعی کرده است.

کلام آخر
 پس از مدت ها فیلمی ساخته شد که زن در آن نه مظلوم است نه احمق نه دست و پا چلفتی نه ظالم و بدکاره، نه از طرف مردان تحقیر می شود و نه مورد تمسخر قرار می گیرد؛ بلکه شجاع است،( مانند راننده تاکسی که با قفل فرمان به کمک رضا فرجام می رود) بخشنده است،( مانند نرگس که کارت اهدای عضو می-گیرد) مدیر و مدبر است و حقش را بدون جار و جنجال با صلابت می گیرد. (باز هم مانند راننده تاکسی) با اینکه پر از احساس است اما منطقی و درست تصمیم گیری می کند( مانند دخترعموی سپیده) و توامان از زنانگی هم فاصله نمی گیرد و مادری مهربان و همسری عاشق است. اشتباه می کند اما پشیمان می شود( مانند سپیده).
نمود چنین تصویر واقع¬بینانه ای از زن، اتفاقی نادر در سینمای ایران است که مخاطب  را بر آن می دارد که از اشکالات فرمی و محتوایی اندک بگذرم و محو در وجوه مثبت “فصل نرگس”  باشم.
شادی تماشای فیلم”“فصل نرگس” ” در سینمای امروز ایران بیشتر از شادی  پیدا کردن یک لنگه کفش در بیابان است.

/انتهای متن/

نمایش نظرات (2)