همه‌ی عشق در این معرکه تنها مانده ست

امروز دیگر غزه نامی فرای جغرافیای مکانی خود دارد، برای خودش تاریخی دارد که اثبات می‌کند نسل ستمگران تاریخ ادامه دارد و ادامه دارد؛ به بهانه بیست و نهمین روز از اولین ماه زمستان، شعری را برای شهر کوچک استقامت از علیرضا نیک نژاد می‌خوانیم.

0

غم ، زهر و هوای مه‌آلود ناشی از خمپاره‌ها و حملات پی‌درپی، این‌ها را اگر با نگاهی خاص در کنار هم بگذاری ، نام غزه به دست می‌آید ، روزگاری غزه تنها شهری عرب نشین در نوار غزه بود ، اما امروز دیگر غزه نامی فرای جغرافیای مکانی خود دارد امروز دیگر غزه برای خودش تاریخی دارد که اثبات می‌کند نسل ستمگران تاریخ ادامه دارد و ادامه دارد ، چند سالی است که نام غزه در گوشه خاطرات سال‌هایمان نقش بسته است اگر نگاهی به صفحات تاریخ بیندازی بیست و نهمین روز از دی‌ماه را خواهی دید که نام شهری حماسه‌ساز را فریاد می‌کند

به بهانه بیست و نهمین روز از اولین ماه زمستان، شعری را برای شهر کوچک استقامت از علیرضا نیک نژاد می‌خوانیم.  

 

غزه در آتش و دنیا به تماشا مانده است

همه‌ی عشق در این معرکه تنها مانده است

لکه‌ی ننگ به دامان حقوق بشر است

رد پای که در این فاجعه بر جا مانده است

خون تراود اگر از دیده‌ی تاریخ سزاست

گر که بر روی زمان دیده‌ی بینا مانده است

آتش از حنجره‌ی دیو جهانی جاریست

غزه اما وسط نایره بر پا مانده است

ز آتش کینه فرعونی ابناء یهود

داغ هایی است که بر سینه ی سینا مانده است

واژه در واژه پر از شعررهایی باشد

این خط سرخ که بر دفتر انشا مانده است

قدس با صوت جلی ((واعتصموا)) می خواند

زخم از تفرقه بر پیکر ((اقصا)) مانده است

/انتهای متن/

درج نظر