تصویری از مبارزه زنان و مردان ایرانی علیه اشغالگران

“یتیم‌خانه ایران” فیلمی به کارگردانی و نویسندگی” ابوالقاسم طالبی روایتگر داستان پرغصه و دردناکی است از اشغال ایران توسط انگلیس ها و دلیری های زنان و مردان ایرانی در راه مبارزه با آنها؛ مبارزه ای که در فضایی نمادین چون یک یتیم خانه به خوبی پیام مظلومیت یک ملت را می رساند.

0

نفیسه ترابنده/

“یتیم‌خانه ایران” فیلمی به کارگردانی و نویسندگی” ابوالقاسم طالبی “و تهیه‌کنندگی “محمدرضا تخت کشیان” است. فیلمی که به دلیل موضوع تازه و بحث برانگیز خود مورد توجه مخاطبین و منتقدان قرار گرفت.

خلاصه  داستان:
فیلم داستان زندگی محمد جواد بنکدار(علیرام نورایی) است. محمدجواد از یاران میرزا کوچک خان جنگلی است که پس از مجروح شدن به تهران باز می گردد. او با وصیت پدر بعد از فوت او مسئول اداره یتیم خانه می شود. فیلم روایت تلاش های محمدجواد و مبارزات او با استعمارگران برای حفظ جان و مال هموطنانش است ؛چراکه انگلیس به عنوان یکی از استعمارگران قرن بیستم، در جنگ جهانی اول وارد ایران می شود و به دنبال اشغالگری انگلیس، قحطی بسیار بزرگی ایران را در بر می گیرد، به طوری که بیش از ۹ میلیون نفر از مردم ایران (از جمعیت ۱۸ میلیون نفری کشور) در اثر بیماری طاعون و گرسنگی جان خود را از دست می دهند.
“یتیم‌خانه ایران” قصه‌ی نسل‌کشی نیمی از مردم ایران است که با وجود اعلام بی‌طرفی در جنگ، بیشترین کشته‌ را بر اثر قحطی و بیماری‌، حمایت قشر شبه روشنفکر و غرب زده وطنی  به دست انگلیسی‌ها متحمل شدند.
راوی داستان یک زن است و فیلم از زبان نواده محمدجواد یار قدیمی میرزا کوچک خان جنگلی بر سر مزار او روایت می شود؛ زنی که اتفاقات ناگواری را با گوشت و پوست و خون خود درک کرده و بر اساس دیده ها و شنیده های خود با صدایی لرزان راوی بزرگ ترین جنایت تاریخ است.

نمایشی از  صلابت زنان
گرچه در فیلم بار اصلی داستان بر دوش محمدجواد بنکدار است، اما در تمام طول داستان در کنار این قهرمان ایرانی زنی حضور دارد که با صلابت و استواری خود شوهرش را در راه مبارزه با اشغالگران حمایت می کند.” قدسی”( بهار محمد پور) نمونه شاخصی از یک بانوی تمام عیار ایرانی است، زنی که نه در پستوی خانه بلکه در عرصه اجتماع و دوشادوش مرد خود در حال خدمت رسانی به مردم است. قدسی که به هدف والای محمدجواد در نجات جان و مال مردم ایمان دارد، اداره یتیم خانه را در فقدان همسرش عهده دار می شود.  او مانند هر زنی با دیدن گرسنگی بچه های یتیم خانه و مرگ پی در پی آنها در اثر بیماری طاعون  احساسات لطیف و پاک زنانه اش جریحه دار می شود اما محکم  می ایستد تا بتواند باقی بچه ها را از خطر نجات دهد. قدسی مادر یک دختر- اعظم- و یک پسر – فضل الله- است. فضل الله خود قربانی طاعون می شود اما مرگ او انگیزه ایستادگی را در محمدجواد و قدسی بیشتر می کند. یادمان بیاید تلاش محمدجواد و یارانش را  برای دزدیدن محموله دارو از کاروان انگلیسی ها.
در فیلم رابطه قدسی و محمدجواد هم بسیار زیبا به تصویر کشیده شده است. محمدجواد مردی است که به درایت و هوشمندی زن خود ایمان دارد، آن هم در آن برهه از تاریخ مرد سالار ایران  که زنان اغلب در پستوی خانه ها در حال انجام وظایف خانه داری و معمولا فعالیت اجتماعی خاصی نداشتند. محمدجواد برای انجام کارهای خود با قدسی مشورت می کند و هنگامی که خانه اش توسط انگلیسی ها  محاصره شده با زحمت خود را به خانه می رساند تا فقط لحظه ای قدسی را ببیند و از او بخواهد که شجاعانه ایستادگی کند.
“اعظم” (ملیکا شعبان)-دختر قدسی و محمدجواد- نمونه ای از دخترانی است که زندگی شان قربانی خائنان وطنی و اشغالگران بیگانه می شود. اعظم و پسر عمویش(علی شادمان) مدت هاست که یکدیگر را دوست دارند اما از آنجا که محمدجواد و برادرش با هم اختلافات بسیاری دارند، با مخالفت شدید برادر محمدجواد روبه رو هستند. بردار محمدجواد سردبیر روزنامه رعد از قشر شبه روشنفکر و غرب زده است که به هیچ وجه سنخیتی با بردارش ندارد. پسرعموی اعظم که به شغل خبرنگاری مشغول است با سفارش پدرش به اردوگاه روس ها می رود تا مدتی از محیط خانواده دور باشد. لحظه خداحافظی او و اعظم  در پستوی خانه بسیار زیباست. اعطم با بغض از او می خواهد تا مراقب خودش باشد. پسر در تمام مدت دوری از خانواده فقط برای اعظم تلگراف فرستاده و او را از وضعیت خود باخبر می کند. اعظم با شوق و ذوق تلگراف های او را می خواند. پسر به دلیل همکاری با محمدجواد در دزدیدن محموله دارو از کاروان اشغالگران زیر شکنجه می میرد. اعظم با دریافت تلگراف خبر مرگ او در گوشه خیابان از حال می رود و اینگونه آرزوهای او برباد می رود.
آهو خردمند یکی دیگر از زنان فیلم است. زنی که در اوج بیماری و گرسنگی در روستایی دور افتاده با دور هم جمع کردن مردمی که از قحطی و بیماری جان سالم به دربرده اند، در یک قلعه، به حمایت و نگهداری از آنان می پردازد. او زنی روستایی و فقیر با سر و شکلی آشفته اما باطنی روشن و آگاه است که با استواری  از اطرافیان خود محافظت می کند و با مدیریت خود غذای اندک را بین اهالی روستا پخش می کند تا کسی از گرسنگی نمیرد. این زن با پذیرایی از محمدجواد و یارانش آنها را در گرفتن محموله دارو از کاروان اشغالگران همراهی می کند، گرچه این همراهی موجب خشم انگلیسی ها شده و نهایتا او و بقیه اهالی روستا  را قتل عام می نمایند.

“یتیم‌خانه ایران” در یک نگاه
“یتیم‌خانه ایران” در کنار داستان پرغصه و دردناک خود روایتی از دلیری های زنان و مردان ایرانی در راه مبارزه با اشغالگران است.صحنه های دردناک فیلم مانند لحظه حمله نظامیان انگلیسی به یتیم خانه و بیرون کردن کودکان از حجره ها، صحنه های نمایش خیل کثیر قربانیان کوچه و بازار و عظمت قبرستان ها هر بیننده ای را متأثر می نماید.
سکانس پایانی که محمدجواد با نقشه ای حساب شده افسر انگلیسی را به عنوان نمادی از استعمار می کشد، بذر امید به آینده ای روشن در دل مخاطب جوانه می زند و نشان می دهد که مبارزه و تلاش با تکیه بر نیروی ایمان و اراده رمز پیروزی در مقابل دشمنان است.
فیلمساز با نمایش گوشه ای از تاریخ جامانده ایران به خوبی نقش پلید استعمارگران را در قتل و عام مردمان این سرزمین به تصویر کشیده است، قتل عامی که با ناتوانی دولت وقت و همکاری شبه روشنفکران و غرب زده های وطنی انجام شده است.

سندیت تاریخی داستان”یتیم‌خانه ایران”
در خصوص سندیت تاریخی داستان فیلم یعنی قحطی بزرگ سال 1295 تا 1297″خسرو معتضد”- استاد تاریخ معاصر ایران- می گوید:
« فیلم یتیم خانه ایران به ماجرایی پرداخته است که به لحاظ تاریخی حدود 90 درصد مورد تأیید است و 10 درصد مابقی نیز اختلاف بر سر آمارهاست که بنده به خود آقای طالبی هم تلفنی گفتم. خیلی جالب است، کتاب تاریخ نفت ایران که چند روز پیش در وزارت نفت رونمایی شد، را اگر کسی بخواند و ببیند، احساس می‌کند دولت بریتانیای کبیر همیشه در قرون گذشته همانند آدم صغیر با ما رفتار کرده است.»
وی ادامه می دهد:
«همانطور که در فیلم یتیم‌خانه ایران دیدید، در جنگ اول جهانی چرا انگلیس‌ها در ایران بودند؟ چون برخلاف بی‌طرفی ایران، آنها از طرف خراسان در ایران نیرو پیاده کردند و چون خوزستان نفت داشت، به آنجا حمله کردند تا عثمانی‌ها خوزستان را نگیرند و وقتی اوضاع ایران را آشفته دیدند، افسران آلمانی هم آمدند. »
این استاد تاریخ معاصر ایران درباره شروع قحطی بزرگ در ایران، عنوان داشت:
« این گرسنگی که در فیلم یتیم خانه برای مردم ایران می‌بینید، از سال 1296 شروع می‌شود؛ یک سال از فروردین تا زمستان باران نیامد و خشکسالی در سراسر کشور ظاهر شده بود و جنگ نیز خشکسالی را تشدید می‌کرد. »
معتضد در مورد بازی ها در این فیلم گفت:
« نوع نمایش زره‌پوشان فیلم یک شاهکار است، همینطور آن فرد اسرائیلی و ژنرال‌های انگلیسی. چرا فیلم یتیم خانه توانسته تا این حد موفق شود؟ چون انگلیسی‌ها خودشان هستند، همه آنها ایرلندی بودند. از سوی دیگر، این شش هنرپیشه چقدر خوب بازی می‌کنند. فیلم همان حالت تفرعن و از خود راضی بودن انگلیسی‌ها را به خوبی نشان داده است. »
وی با بیان اینکه فیلم یتیم خانه ایران، تاکنون بیش از یک میلیارد و نیم فروش داشته است، خاطرنشان کرد:
«باعث ننگ است در مملکتی که تاریخ مهجور است، فیلم یتیم خانه از بسیاری از فیلم‌هایی که ارزش دیدن ندارد، کمتر فروخته شده است؛ بسیاری از فیلم‌ها را برای من در منزل می‌آورند تا ببینم و تا ۱۰ دقیقه بیشتر نمی‌‌توانم ببینم و می‌گویم جمع کنید، چرا که ارزش دیدن ندارند، در حالی که آنها بالای 17ـ18 میلیارد فروش رفته‌اند. »

/انتهای متن/

درج نظر