صبیحه به جرم داشتن حجاب و ایمان شهید شد

در سال های سیاه حاکمیت حزب بعث عراق بر این کشور، مردان و زنان مومن و انقلابی بی شماری در راه ایمان و مبارزه به شهادت رسیدند. صبیحه اسماعیل محمد یکی از این ز نان بود که در زندان و بر اثر شکنجه های وحشیانه به شهادت رسید همراه با بسیاری از خویشان خود.

0

صبیحه متولد منطقه کراده در شهر بغداد در سال 1961م. بود. در خانواه های اهل ایمان و مبارزه بزرگ شد و به همین دلیل خود از دوران کودکی دوستدار کارهای خیر بود و راهی طریق مبارزه.  

 

حجاب شعاری بر علیه حزب بعث بود

وقتی به سن بلوغ رسید محجبه شد، حجاب او باعث شد که در مقطع دبیرستان در مدرسه دخترانه  الهدی مدیر بعثی مدرسه با وی برخورد تندی داشته باشد. به خاطر شرایط ایجاد شده نهایتا صبیحه با وجود به توانایی و برتری علمی که نسبت به خیلی از همکلاسی هایش داشت، نتوانست درسش را به اتمام برساند. چرا که در آن زمان حزب بعث  معتقد بود حجاب زنان شعاری بر علیه حزب بعث است. اما صبیحه با صبوری و آرامش این محرومیت را پذیرا شد.

 

ازدواجی انقلابی

صبیحه با دکتر حسین جاسم خفاچی، از فعالان حزب الدعوه اسلامی همکاری داشت و نهایتا با او ازدواج کرد.  حزب بعث با همسر صبیحه که پزشکی انقلابی و  فعال در استان میسان بود،  به شدت برخورد و مقابله داشت. به همین جهت هم حسین جاسم تصمیم گرفت  از این استان خارج شود و به ایران مهاجرت کند. اما پیش از انکه وی بتواند از چنگ بعثی ها فرار کند، دستگیر شد و توسط رژیم صداق به جوخه اعدام سپرده شد.

 

همه فامیل صبیحه دستگیر شدند

پس از شهادت حسین جاسم حزب بعث  صبیحه را هم دستگیر کرد و به دنبال آن خانواده اش، پدر، پدربزرگ، مادربزرگ مادری، دایی ها و فرزندان دایی و پسرعموهایش را بازداشت نمود . چون یکی از دایی های صبیحه  از فعالان  سیاسی در حزب الدعوه بود.

بعد از آن برادر صبیحه را به خاطر انکه خواهر و شوهر خواهرش از حزب الدعوه بودند، دستگیر کردند.

 

جرم صبیحه همکاری با شوهرش بود

صبیحه زمانی که دستگیر شد، چهار ماهه باردار بود. حزب بعث بشدت او را تحت فشار قرار می داد. جرمش آن بود که با شوهر انقلابی اش همکاری داشت.

 در بازداشتگاه صبیحه را بارها شکنجه کردند و او شب ها و روزهای زندان را در تنهایی و سختی بسیار با صبوری پشت سر می گذاشت.

یک بار هم بر اثر شدت شکنجه ها صبیحه دچار خونریزی و درد شدید شد. هر چه دختر عمویش، که هم بند او بود، به مسئولین زندان اصرار کرد که او را به بیمارستان ببرند، ترتبیب اثری ندادند و  صبیحه دو روز با این وضع بسر برد و بالاخره بر اثر شدت خونریزی روز سوم به شهادت رسید و به همسر شهیدش پیوست.

کمی بعد حزب بعث پدر، برادر، پسر عمو و نیز  دختر عموی صبیحه را هم به شهادت رساند.

 

 سلام بر بانوی جوان انقلابی و صبور  صبیحه و خانواده مومن و مجاهدش که همگی به کاروان شهیدان پیوستند.

/انتهای متن/

 

درج نظر