“دشت های سوزان” روایتی از تاریخ خوزستان

رمان تاریخی دشت های سوزان، روایتی داستان گونه از تاریخ خوزستان در عهد ناصرالدين شاه؛ آن زمان كه انگليسي ها افتاده بودند به جان خاك اين منطقه و وجب به وجبش را داشتند براي نفت بو مي كشیدند.

0

فاطمه قاسم آبادی /

کتاب دشت های سوزان کتابی جذاب و تاریخی است که مخاطب را با خود به قلب زندگی و تاریخ مردم خوزستان می برد و از نزدیک اتفاقات سال  های دور را پیش چشم او زنده می کند.

 

در مورد نویسنده

صادق کرمیار در 26 آذر سال 1338 در تهران متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در محله امامزاده حسن و سپه غربی گذرانده و بعد از پیروزی انقلاب در امور تربیتی دو سال فعالیت کرده و سپس به عنوان خبرنگار روزنامه اطلاعات مشغول به کار شد.

همزمان در رشته الهیات دانشگاه آزاد نیز به تحصیل ادامه داد و اولین داستان خود را در سال 1367 در روزنامه اطلاعات به چاپ رساند. در سال 1369 مجموعه داستان او به نام “فریاد در خاکستر” به زیر چاپ رفت و بعد از یک سال مجموعه داستان نوجوانان به نام “انتقام در اردوگاه” منتشر شد.

کرمیار در حال حاضر کتاب های زیادی را به نگارش در آورده است که  “نامیرا” و پس از آن ” دشت های سوزان” به ترتیب معروف ترین اثرهای او محسوب می شوند.

 

فصل اول کتاب

فصل آغازین این رمان، «شیخی با شصت زن» نام دارد و این گونه آغاز شده است:

“اولین بار که ریحانی به باغ حسین قلی خان نظام السلطنه رفته بود تا شیخ خزعل را از نزدیک ببیند، شیخ از او پرسیده بود: مادرت کیست؟ ریحانی غیرتی شده بود و یک آن تصمیم گفته بود لیچار بار شیخ کند و از باغ بیرون بزند و از خیر دیدار بزرگترین شیخ عرب دوران بگذرد، اما گفته بود: ناز بانو. خزعل هم لب ورچیده بود و گفته بود: یادم نمی آید.”

 

قصه های متفاوت

قطعا فصل اول کتابِ دشت هاي سوزان بهترين بخش این رمان نيست، اما حتما با خواندنش مي توانيد بفهميد كه در اين رمان تاريخي بايد منتظر چه قصه هايي باشيد. البته اگر قرار باشد همه قصه هايي را كه در اين رمان می خواهید بخوانيد اينجا بيان كنيم، جایی برای خواندن رمان باقی نمی ماند.

دشت هاي سوزان گاهي به قصه هاي هزار و يك شب طعنه مي زند و گاه پاي در كفش كتاب هايي تاريخي فرو مي برد. اما همه اين كارها آنقدر هنرمندانه انجام شده است كه توي ذوق نمي زند.

ماجراي دشت‌هاي سوزان در خوزستان عهد ناصرالدين شاه مي گذرد. آن زمان كه انگليسي ها افتاده اند به جان خاك اين منطقه و وجب به وجبش را دارند براي نفت بو مي كشند.

 

فضای آن دوره

فضاي حاكم بر خوزستان آن دوران و تناسبات قومي و قبيله اي كه امور مردم را مديريت مي كند به خوبي در داستان نشان داده شده است. اما شايد مهمترين بخش داستان كه خيلي خوب در بين سطور نشسته است، حضور و نقش آفريني انگلستان در ايران عهد ناصري است.

ماجراهاي رمان جوري پيش مي رود كه بدون ايجاد دلزدگي و يا خارج شدن از روند اصلي داستان با انبوهي از اطلاعات و روايات تاريخي روبرو مي شويد.

كرميار براي نوشتن دشت هاي سوزان حسابي وقت گذاشته است. اينطور ريز شدن در زندگي مردم خوزستان و نوشتن از اعتقادات و منش شان از راه دور امكان پذير نبوده است. خود كرميار مي گويد:

“موقع نوشتن دشت هاي سوزان چيزي نخواندم و به خوزستان رفتم. اصلا نوشتن را آنجا شروع كردم. به مطالعه ديگري نياز نداشتم، بايد مي ‌ديدم. رفتم خوزستان به كوت عبدالله و هويزه، در قهوه خانه مي نشستم و قليان مي كشيدم و با مردم دمخور مي‌شدم. احساس كردم در نوشتن اين داستان، خواندن كمكم نمي كند، بايد ببينم.”

 

کتابی مستند

البته اين بي نيازي از خواندن كه كرميار از آن دم مي زند به معناي مطالعه نكردن نيست، كرميار درباره منابعي كه به كارش آمده است می گوید:

“درباره كشف نفت و ماجراهاي خوزستان سند تاريخي به اندازه كافي هست. درباره قصه اي كه در دشت هاي سوزان روايت مي كنم سندهاي تاريخي زيادي وجود دارد. هم كتابهاي خاطره هاي افراد مختلف و هم كارهاي تاريخي مورخ ها را داريم. البته درباره اين موضوع خاص، كتاب خاطره هاي وزير مختار انگليس هم اطلاعات خوبي دارد.”

بين چيزهايي كه براي اين كار به آن دسترسي داشتم، از تاريخ ۵۰۰ ساله خوزستان شروع كردم. خاطره هاي سرپرسي لورين را خواندم كه آن زمان وزير مختار انگلستان در ايران بود. البته كتاب سفرنامه مادام ديالوفوآ هم منبع خوبي بود.”

 

رمانی جذاب

شايد مخاطب به خاطر ابعاد تاریخی رمان، فکر کند كه ممكن است به جاي يك رمان جذاب با يك كتاب خشك كه به زور در قالب رمان جا شده روبرو می شود، اما خوشبختانه اينطور نيست.

صادق كرميار با هنرمندي چنان جهاني خلق كرده است كه همه چيز سر جاي خودش است: هم عشق بدران و وريده، هم تلاش مستر ويلسون و اسميت براي كشف نفت، هم جنگ قدرتي كه بين مزعل و خزعل براي حكومت بر خوزستان شكل گرفته است، هم دسيسه هاي زنانه تركان خاتون که سوگلي كاخ فيليه است و هم رهبري علما و مراجع ديني كه هر جور شده مي خواهند شر استعمار انگليس را از سر ايران و مسلمانان رد كنند.

روايت در دشت هاي سوزان تقريبا هيچگاه از ريتم نمي افتد الا در ميانه هاي داستان و آنجا كه بدران و وريده به هم مي رسند. در اينجا چند صفحه اي طول مي كشد تا خواننده خط اصلي كشش موجود در ادامه داستان را پيدا كند و باز هم با داستان همراه شود.

به هر حال اگر به رمان هاي تاريخي كه واقعيت و تخيل در آنها به هم مي آميزد علاقه داريد، دشت هاي سوزان را از دست ندهيد.

 

قسمتی از کتاب

” تركان خاتون تكه اي از ماهي كند و بر دهان گذاشت و دوباره مشغول كشيدن قليان شد. از پشت سر پلنگ بزرگي آرام از پشت نخلي بيرون آمد و به تخت تركان خاتون نزديك شد. خادم ها مشغول كار خود بودند. پلنگ نزديك شد… تركان خاتون تكه اي ديگر از ماهي كند و بر دهان گذاشت و نورا خانم شروع به كشيدن قليان كرد. پلنگ به پاي تخت رسيد. تركان خاتون به قليان پك زد. پلنگ به بالاي تخت جهيد و آرام كنار تركان خاتون نشست و دم خود را جمع كرد. تركان خاتون دستي بر سر پلنگ كشيد و گفت: “كجا بودي دختر؟! نگفتي دلم برايت شور مي زند؟! هاي يك ماهي براي وريده بياور!”

/انتهای متن/

درج نظر