این مالیات ها منطقی و عادلانه است؟

چرا در حالی که سیاست های نادرست مالیاتی، بسیاری از تولیدکنندگان را به آستانه ی ورشکستگی رسانده است، همین سیاست ها به عده‌ای دیگر اجازه ی فرار از پرداخت مالیات را داده است؟ تا کِی این بی عدالتی مالیاتی باید ریشه ی تولید ملی و اشتغال را بسوزاند؟

0

پیرمرد خسته و عصبانی سوار تاکسی می‌شود، درب تاکسی بسته نمی‌شود، دوباره باز می ماند و باز دوباره… مرد راننده ی تاکسی، متوجه ناراحتی و خشم پیرمرد می‌شود، نگاهی دلسوزانه به او می‌کند و می گوید: پدر جان! آرام باش! دنیا دو روز است.

 پیرمرد پوشه ی آبی‌رنگی را که در دستش است، روی داشبورد ماشین می‌گذارد و می گوید: هه! آرام؟ آرامش کجاست برادر! ندارم. آرامش ندارم! آخر عمری اعصابم را به‌هم‌ریخته اند.

 کمی سکوت می‌شود. پیرمرد به‌ سختی اسکناس‌ها تای شده را از جیبش درمی‌آورد و درحالی‌که در میان اسکناس‌ها به دنبال یک اسکناس هزارتومانی می‌گردد، می گوید: خدا آدم را اسیر مالیات و مالیات ‌چی نکند، دو سال پیش که بازنشسته شدم، گفتم با پول بازنشستگی و سهم‌الارث کمی که از پدر خدابیامرزم به من رسیده، کاری دست و پا کنم تا هم خودم بیکار نباشم و هم چهار نفر از کنار دستم پول دربیاورند. با مشورت و پرس جو با دوستان و اعضای فامیل، یک سوپر مارکت کوچک در حوالی منزل زدم اما حالا بعد از دو سال به خاطر بی‌عدالتی مالیاتی و مالیات‌های نسنجیده، مجبورم مغازه را ببندم، می‌فهمی، باید ببندم. من نمی‌خواهم از مالیات و مالیات دادن فرار کنم؛ اما حاضرم به‌تمامی مقدسات قسم بخورم که آنچه به عنوان مالیات برای مغازه ی چند ده متری من در نظر گرفته اند، عادلانه نیست، من باید مغازه را ببندم و خودم و چند نفر دیگر را از نان خوردن بیندازم. اینها بر چه اساسی میزان مالیات را تعیین می‌کنند؟

صحبت این پیرمرد، صحبت های ناآشنایی برای من نبود، چراکه پدر خود من از جمله آدم‌هایی هستم که اسیر در چنگال بی‌عدالتی مالیاتی بود، بی‌عدالتی که او را خانه‌نشین، خسته، فسرده و بی میل و رغبت کرده بود.

این وضعیتی تاسف بار است، وضعیتی که در آن سیاست های نادرست سازمان امور مالیاتی، به گونه ای بوده است که عده‌ای را به خاک سیاه نشانده و سبب ورشکستگی تولیدکننده‌ها شده است و به عده‌ای دیگر، اجازه ی فرار از پرداخت مالیات را داده است. 

آیا این بی‌عدالتی مالیاتی در دوره و زمانی که داد و فریاد اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید ملی وجود دارد، شایسته است؟

آیا مسئولیت حمایت از کار و سرمایه ایرانی، تنها بر عهده ی مردم است و مسئولین و نهادهای  ذی‌ربط برای به ثمر رسیدن این مهم، هیچ وظیفه‌ای ندارند؟

 چرا در جامعه‌ای که اشتغال، تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی، ورد زبان همگان است، سازمان امور مالیاتی، وظیفه‌اش را درست انجام نمی‌دهد و همین عدم کارکرد درست، موجبات تعطیلی و ورشکستگی بسیاری از شرکت ها، بنگاه‌های اقتصادی و مراکز تولیدی را فراهم ساخته است؟

 چرا باید تاوان فرار مالیاتی و ضعف سازمان امور مالیاتی کشور، در اخذ عادلانه مالیات را مردم و تولیدکننده‌های بی‌دفاع پرداخت کنند؟

در بسیاری از مواقع میزان مالیات در نظر گرفته‌شده برای یک واحد صنفی، بدون تناسب با میزان درآمد، تولید وسود آوری این واحدها، رقم‌هایی نجومی و غیر قابل باور است و این مشاغل و واحدهای صنفی که میزان درآمد و سودآوری  برخی از آن‌ها، گاهی برای تامین زندگی خانواده شان هم کافی نیست، باید بار سنگین مالیاتی غیر منصفانه و نا متناسب را هم تحمل کنند؟

 این روزها مالیات، اداره ی مالیات و بدهکاری مالیاتی، کابوس بزرگ بسیاری از زنان و مردانی است که بار سنگین تأمین مخارج زندگی و پرداخت مالیات بر شانه آن‌هاست و این کابوس ناخوشایند، انگیزه کار و تولید را از آن‌ها گرفته است.

این خمیدگی‌ها، دل‌زدگی‌ها و داد و فریادهای بی صدا از ظلم مالیاتی، این روزهای عجیب، فضای کار، تولید و سازندگی ما را تاریک و مایوس و بی رمق کرده است.

مسئولین ما بدانند  که اگر می‌خواهند کاری برای اقتصاد، تولید و سازندگی و بهبود و افزایش تولید ملی کنند، باید ابتدا مالیات های ما، مالیات‌هایی عادلانه، منطقی و متناسب باشد.

مسئولین اگر می‌خواهند هر روز و هر روز شاهد تعطیلی واحدهای تولیدی، شرکت ها و مشاغل نباشند، باید بیش از هر چیزی پای درد دل کسانی بنشینند که فشار مالیاتی، آنان را در کار، فعالیت و سازندگی، بی‌انگیزه و خاموش کرده است.

مسئولین ما در نهادهای اجتماعی و اقتصادی، حواس شان باشد که بی‌عدالتی مالیاتی آفتی است که آرام‌آرام ریشه ی اشتغال و تولید ملی را می‌خشکاند.

مراقب ریشه های تولید ملی‌مان باشید.

/انتهای متن/

درج نظر