مشاوره ی مجازی/با قهرهای طولانی همسرم چه کنم؟

این بار خانم دکتر فرشته نقدی به سوال کاربر به دخت در مورد چاره یابی برای قهرهای طولانی که بین همسران اتفاق می افتد، پاسخ داده است.

0

سوال:

با عرض سلام حضور خانم نقدی  عزیز  و  سایت به دخت و تشکر از کانال خوب تون.

من ۳۹ سال دارم. ۱۵ ساله ازدواج کردم و خانه دارم و دو فرزند پسر ۱۳ و ۷ ساله دارم.

اول از خوبی های همسرم میگم که ایشون در مواقع عادی خیلی دلسوز، خانواده دوست و مسئولیت پذیر هستند ولی متأسفانه خصوصیات بدی هم دارن که فوق‌العاده کینه توز، خودخواه، مغرور و تندخو هستن. ایشون بابت هر چیزی که با نظرشون مخالف باشه یا به مذاقشون خوش نیاد و سر کوچکترین مسئله با من و بخصوص بچه ها بدخلقی و تندی می کنن و این خیلی آزار دهنده است و بدتر از اون، سر هر مسأله ی کوچکی قهر و دوری می کنن و تا من پیشقدم نشم، کوچکترین حرکت و تلاشی برای رفع کدورت نمی کنند، بلکه فاصله شونو بیشتر و بیشتر می کنند . چندین بار من باهاشون در این مورد صحبت کردم. بعضی وقتها به من گفتند من همینم، اگه می تونی تحمل کن اگه نمی تونی خود دانی. ولی بعضی وقتها هم مشکلش رو قبول می کنه، بخصوص در مورد تندی و پرخاشگری با بچه ها، و به من میگه سعی می کنم بیشتر ملاحظه کنم ولی باز به کارش ادامه میده و این باعث شده اعتماد به نفس من و بچه هام فوق العاده پایین بیاد. حتی پسر بزرگم تا حدودی دچار لکنت شده. حتی مشاور هم بهشون گفته باید رو خودت کار کنی ولی فایده ای نداشته. چون علاقه ی شدیدی به همسرم و زندگی مون دارم، همیشه در مواقع کدورت و دلخوری این من بودم که از دلشون در می آوردم و نمی ذاشتم قهر و کدورت مون طولانی بشه. همیشه من دلم هوای اونو کرده و دلم براش پرکشیده و ایشون اهمیتی به این قضیه نمیدن. ولی رفته رفته از این اوضاع خسته شدم و تمایلم برای این کار کم شده چون احساس می کنم من و این زندگی برای ایشون اهمیتی نداره. چون هیچ وقت تلاشی برای سرو سامان دادن به  اوضاع و رفع کدورت ها و دلخوری ها نمی کنند.

حدود دو ماه پیش دوباره سر یک موضوع کوچیک و کم اهمیت ایشون با من قهر کرد. منم تصمیم گرفتم دیگه این بار به قول معروف منتش رو نکشم تا بلکه به خودش بیاد ولی فایده ای نداشت. رفته رفته در حد رفع نیاز و مسائل روز مره سر صحبت باز شد ولی همچنان جو سنگینه و دیگه از شادی و نشاط، شوخی و آرامش زمان صمیمیت خبری نیست و تقریبا هر روز سر هر مسأله ی کوچکی دل منو میشکنه. بخصوص این وضعیت خیلی رو بچه ها اثر گذاشته و حتی روی خود من که باعث بد خلقی با بچه هام شده و اصلا حوصله شون رو ندارم و چون این قضیه دوماه طول کشیده منم دیگه نمی تونم حرکتی برای آشتی بکنم چون می ترسم احساس کنه منو شکست داده و به زانو درآورده و از نقطه ضعفم که می دونه بهش علاقه ی شدید دارم استفاده کرده .

از شما خواهش می کنم منو راهنمایی کنین که تو این شرایط برای برگردوندن آرامش و صمیمیت به زندگی مون چیکار می‌تونم بکنم که غرور خودم پایمال نشه.

 تحمل این شرایطم واقعا برام سخت شده. ببخشید که طولانی شد.

با تشکر فراوان از لطف شما مشاور محترم

پاسخ:

سلام دوست عزیز، شما تلاش های یک طرفه ی زیادی داشته ای و اگر در جاده ی زندگی زناشویی که جاده ای دوطرفه ای است، یک طرفه زیست کنی مشکلات رو میان . انسان تا جوان است و انرژی دارد، تحملش زیاد است وتاب می آورد به امید اینکه درست می شود اما به مرور که توان تحلیل می رود، متوجه می شود که نمی تواند بار مسائل را به دوش کشد. شما تا به حال یک طرفه و بدون کمک به تغییر شرایط پیش رفته ای اما الان دیگر خودتان تنها نیستید فرزندان تان هم از این شرایط آسیب می بینند. اگر می بینید رفتارها و ترفندهای تان مؤثر نبوده، در روش ها و رفتارهای تان با توجه به خلقیات و نیازهای شوهرتان تغییر دهید. به هر ترتیب فرزند شما و کل خانواده نیاز به بررسی بیشتر دارید. مشاور و خانواده درمانگر می تواند کمک خوبی در این رابطه باشد اما به هر حال مهم است که شما به تنهایی همه ی مسؤلیت زندگی را عهده دار نشوید.

/انتهای متن/

درج نظر