بازنشر/کسی حق ندارد تن فروشی را در جامعه اسلامی مباح اعلام کند

به دخت با دکتر عزت السادات میرخانی استاد دانشگاه و عضو گروه مطالعات زنان دانشگاه تربیت مدرس و کارشناس رشته مطالعات زنان گفت وگویی داشته پیرامون مباحثی که در نشست “سلامت زنان و رفتارهای پرخطر با تمرکز بر تن فروشی” مطرح شده است و از جمله بحث جرم ندانستن تن فروشی .

0

خانم دکتر برای مخاطبان به دخت تشریح کنید که حقوق جزایی اسلام با موضوع تن فروشی چه نوع برخوردی دارد؟

– حقوق جزایی اسلام از بنیان های اصیلی برخودار است. هر کدام از این بنیان ها مورد غفلت قراربگیرد، سلامت انسان و سلامت جامعه نه فقط در حال حاضر بلکه در آینده به خطر می افتد. چون این سیستم قانونگذاری به دنبال ساختن انسان سالم است و در این راستا بر سه امر تاکید می کند: سلامت نفس، سلامت عقل و سلامت نسل.

یکی از این بنیان ها “اصل تحذیر” است . یعنی برحذر کردن فرد و جامعه از فحشا و مفاسد. در این جا قصد قانونگذار پیشگیری از عمل قبیح زنا و تن فروشی است . درحقوق اسلامی پیشگیری قبل از درمان مخصوصا در موضوع زنا مورد توجه است . برای همین است که درآیه قرآن تاکید شده که به زنا نزدیک نشوید. یعنی مقدمات آن را هم فراهم نکنید.

اصل دیگر”اصل تخویف” است؛ یعنی ایجاد خوف و ترس برای کسانی که به دنبال فساد و فسادآفرینی در جامعه اند. قانونگذار در مورد کسانی که بر اساس اعتقاد و پرهیزگاری عمل نمی کنند و مرتکب زنا می شوند قائل به مجازات در ملأ عام است تا هم مجرم و هم دیگرانی که مثل اویند، از عواقب عمل مفسدانه زنا بترسند و دیگربه طرف آن نروند. در واقع با این مجازات در ملأعام علاوه بر ترساندن مجرم، نوعی قصد پیشگیری برای بقیه هم مطرح است.

اصل بعدی در سیستم قانونگذاری اسلام، ” اصل تعلیل” است. یعنی با بیان تاثیر یک کار قبیح می خواهد مانع انجام آن شود. در واقع اینجا نوعی روشنگری مطرح است.

علی (ع) در کلمه قصار 252 نهج البلاغه در مو رد زنا می فرماید:

وَ تَرْكَ الزِّنا تَحْصيناً لِلنَّسَب      وَ تَرْكَ اللِّواطِ تَكْثيراً لِلنَّسْلِ    

         و ترك زنا براى حفظ نسب و ترك لواط براى ازدياد نسل است…

یعنی بخشی از علت ترک زنا و ترک لواط به آیندگان مربوط می شود.

از این منظر تن فروشی به نوعی نسل فروشی هم هست، تاریخ فروشی هم هست، تن فروشی سلامت جامعه را به حراج گذاشتن است.

پس در واقع نهی تن فروشی، نسخه ایست برای سلامت نفس، سلامت خانواده و سلامت جامعه هم امروز و هم فردا.

 

گفته می شود که امروزه تن فروشی بیشتر از این که جرم باشد، انحراف است. در این مورد نظرتان چیست؟

  • ببینید ممکن است که بنابر مفاد حقوق بین الملل تن فروشی بیماری یا انحراف قلمداد شود اما واقع امر این است که بین بیماری با جرم یک فرق مهم هست. بیماری چیزیست که عارض انسان می شود و او غالبا عمد و اختیاری در ابتلای به بیماری ندارد؛ در حالی که جرم را انسان با اختیار و انتخاب به دنبالش می رود. برای همین است که بیمار را مداوا می کنند و مجرم را مجازات. در موضوع تن فروشی آیا اختیار و انتخاب خود فرد منتفی است؟ قطعا این طور نیست.

 

اما گفته می شود که بنا به علل و عواملی مثل فقر و اجبار خانواده و … بخشی از زنان به تن فروشی روی آورده اند؟

  • توجه به علل و زمینه های یک جرم موجب نمی شود که آن را جرم ندانیم. در موضوعی مثل تن فروشی واقعیت این است که حدود سه دهه ما جامعه را رها کرده ایم و همه آن اصولی را که قانونگذار برای تحذیر و تخویف و تعلیل مطرح کرده، نادیده گرفته ایم حالا می خواهیم بجای ریشه یابی مشکل تن فروشی صرفا با نگاه به عواقب بی توجهی ها و غفلت ها، قبیح بودن و جرم دانستن تن فروشی را کنار بگذاریم . در حالی که قانونگذار که آن را جرم دانسته به این جهت است که تن فروشی از جمله جرائمی است که تاثیرگذاریش فقط برای خود فرد نیست بلکه تاثیرش متوجه جامعه است. در واقع این حق جامعه است که برای این تعرض که به حق سلامتش صورت گرفته، درم ورد جرم تن فروشی مجازات صورت بگیرد. در همان خطبه نهج البلاغه علی (ع) برای اجرای حد قصاص فرموده

وَ اِقامَةَ الْحُدُودِ اِعْظاماً   لِلْمَحارِمِ،

 و اقامه حدود را براى بزرگداشت حرمت ها قرار داد.

پس خود اجرای حد هم غیر از توبیخ و تادیب برای برحذرداشتن است.

نهایتا هم چون مقصد اصلی در این روند قانونگذاری، انسان سازیست و پاک زندگی کردن انسان ها، شارع مقدس فرموده که اگر فرد زناکار توبه کرد و از گناه پشیمان شدو کناره گیری کرد، دیگر حد بر او جاری نمی شود.یا می فرماید که اگر شبهه و تردیدی در ارتکاب عمل باشد، حد جاری نمی شود. از آن طرف شرایط اثبات جرم زنا هم بسیار سخت است تا به راحتی کس نتواند حیثبت دیگری را مخدوش کند و این تعرض به حیثیت دیگری در مورد این که نسبت زنا به کسی داده شود، خودش مستحق حد است.

در واقع در سیستم قانونگذاری اسلامی این سالم سازی فضای جامعه از جهات مختلف مهم است. چون قرار است افراد اعم از زن و مرد از لحاظ حیثیت و امنیت و سلامت مصونیت داشته باشند.

 

به نظر شما مباح اعلام کردن تن فروشی در جامعه اسلامی چه عواقبی دارد؟

اسلام یک دین اجتماعی است . در موضوعی مثل نهی از تن فروشی، مصونیت و سلامت فرد و جامعه را حتی در نسل های بعد در نظر می گیرد. با این وصف اگر قرار باشد ما تن فروشی را جرم ندانیم، یعنی این که چشم مان را بر تمامی این عوارض و عواقب در امروز وفردای جامعه بسته ایم. آیا حق داریم که امروز با جرم ندانستن این پدیده نسل فردا را هم دچار مشکلات بعضا لاینحل کنیم؟

ما باید توجه داشته باشیم که در شرایطی که این امر ممنوع و جرم بوده، وضع ما الان به نقطه بحرانی رسیده است حالا اگر قرار باشد آن را مباح بدانیم دیگر چگوئه می توان جلوی عواقب بدتر را گرفت؟ قران کریم در مورد کسانی که مایلند که در جامعه فحشا را اشاعه دهند، در آیه 19 سوره نور بیان خیلی محکم و قاطعی دارد.

 

إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

” كسانى كه دوست دارند كارهاى بسيار زشت در ميان اهل ايمان پخش شود ، در دنيا و آخرت عذابى دردناك خواهند داشت ، و خدا [آنان را] مى‏شناسد و شما نمى‏شناسيد .”

به نظر می رسد این مباح دانستن تن فروشی یک نوع طراحی برای اشاعه فحشا در جامعه اسلامی است؛ امری جمعی هم هست نه فردی. خداوند ما را از این نوع طراحی و عمل کردن برحذر می دارد. بر این اساس باید گفت که کسی حق ندارد امر قبیحی مثل تن فروشی را در جامعه اسلامی مباح اعلام کند.

 

گفته می شود که عواملی موجب این تن فروشی شده پس به راحتی نمی توان آن را جرم اعلام کرد و با آن برخورد قهری نمود؟

  • در این صورت باید برای برخورد ریشه ای با قضیه به از بین بردن عوامل اقدام کرد نه به مباح کردن امر تن فروشی که ظلمی آشکار است در حق زن و هم جامعه . چگونه است که ما این همه تحذیر و ایجاد توقف که قانونگذار برای پیشگیری از امر قبیح زنا قائل شده، را ندیده می گیریم، بعد که مشکلات پیش آمد، به دنبال عادی سازی امر ناهنجار می رویم؟ ما در مورد عوامل مختلفی که در جامعه رایج شده مثل نحوه نگاه غلط، نحوه گفتارغلط ، نحوه رفتار غلط و نحوه پوشش غلط و و روابط غلط بی تفاوتیم و کاری پیش گیرنده و بازدارنده نکرده ایم و نمی کنیم، بعد که به امواج بلایای ناشی از این همه امور غلط دچار شدیم، به فکر این می افتیم که مشکلات را با مباح اعلام کردن تن فروشی حل کنیم. من می پرسم که آیا با اباحه گری در مورد تن فروشی می توانیم این همه معضلات را حل کنیم؟

 

  • به نظر شما به جای رسمیت بخشیدن به این پدیده چه راهکاری برای برخورد با مشکلات وجود دارد؟
  • ببینید ما به جای هر نوع زمینه ساری درست برای ترویج عفت به زمینه سازی های غلط پرداختیم. ما مدتهاست به جوانان مان عملا تفهیم کرده ایم که درس و تحصیل و خیلی چیزهای دیگر از ازدواج مهم تر است و همین باعث بالا رفتن سن ازدواج و تاخیر آن شده است .خود این از اسباب رواج فساد در جامعه بوده است . نتیجه این که حالا مجبور شده ایم برای این امر تن فروشی زنان ، تسهیلات و امکانات درست کنیم و حتی ابزار در اختیارشان بگذاریم. همین طور پیش برویم به کجا می رسیم؟ مگر ما حق داریم با چنین ظلم نمایانی در حق زن و جامعه برخوردی این گونه داشته باشیم؟ ما از نگاه دین مان حتی با زنان در اقشار پایین جامعه نمی توانیم چنین برخوردی داشته باشیم که حق عفت جنسی آنها را نقض کند.

 

خلاصه من صریحا بگویم که ما نه موضوع تن فروشی را در جامعه مان می توانیم ندیده بگیریم و نه مجازاتش را .همان طور که حق قصاص را نمی توانیم ملغی کنیم چون به تعبیر قرآن مایه حیات است درست مثل برداشتن یک غده بدخیم از بدن بیمارکه مایه ادامه زندگی اوست.

بنابراین من فکر می کنم باید بجای این نوع راهکارهای منفعلانه در قبال پدیده تن فروشی باید زمینه های بی عفتی در جامعه از بین برود؛ از پوشش گرفته تا روابط غلط باید به سمت اصلاح پیش برود تا زمینه تن فروشی را بصورت ریشه ای از بین برده باشیم. من باز هم تاکید می کنم تمامیت بدن از نظر اسلام یک حق الهی است. یعنی کسی نمی تواند به صرف این که بدن متعلق به خودش است به آن نه آسیب مادی و نه آسیب معنوی بزند. بر این اساس تحمیل هر نوع ضد ارزش بر جسم نقض این حق است و جرم محسوب می شود و تن فروشی بدترین نوع نقض این حق است .

قسمت اول(بازنشر/حرمت انسانی زن است که در تن فروشی فرو می ریزد)

/انتهای متن/

درج نظر