میزبان، سفره برای دل مهمان چیده
رمضان بهانه نابی است که قلمها، رقص کنند و از آن بنویسند و افطار شعور را در رمضان تجربه کنند.
قرعه دفتر شعر ما این بار به غزلی زیبا از شاعری ناشناس افتاده است.
رمضان که میرسد، دل و روح تولدی دوباره را جشن میگیرند.
اصلاً روزهای نخستین رمضان آدمی بسان کودک تازه متولدشده ایست پر از نیاز و امید.
روزهای نخستین رمضان تمامی وجودت دست میشود تا به درگاه پروردگاری بزرگ دراز شود و تمامی وجودت امید میشود که پای ندای العفوت را رحمت حقتعالی تضمین کند.
رمضان بهانه نابی است که قلمها رقص کنند و از آن بنویسند و افطار شعور را در رمضان تجربه کنند.
قرعه دفتر شعر ما این باز غزلی زیبا به شاعری ناشناس افتاده است.
آنچه امید دهد توبه من را این است
پای العفو من از رحمت حق تضمین است
من اگر بر سر این سفره طمعکار شدم
علت این بود که مهمانیتان رنگین است
میزبان، سفره برای دل مهمان چیده
میهمان گر ننشیند سر آن توهین است
تا که بیمار به لب آه کشد قبل همه
این طبیب است که آماده سر بالین است
به من درد کشیده مده دارو آخر
بیشتر، ناز طبیبانه مرا تسکین است
در سحر فیض عجیبی است که از برکت آن
چشم از خانه گریزان، سحر حق بین است
هر که گوید سخنی لحظه افطار ولی
دم افطار فقط ذکر حسین شیرین است
رمضان ماه حسین است خدا می داند
ربناهای مرا ذکر حسین آمین است
حاجت هر که در این ماه بُود حج اما
دل ما را طلب کرب و بلا تسکین است