سعده اسطوره شد

سعده بدرالدین زنی لبنانی است، همسر شهید بود و مادر شهید و چند روزیست او خواهر شهید هم شده است.

0

 او را «أم جهاد» صدا می‌کنند. شاید چون نام فرزندش جهاد بود. اما این نام از جهتی والاتر زیبنده ی این زن است. او حالا علاوه از لقب همسر و مادر شهید، خواهر شهید نیز هست. قهرمان این داستان کسی است که همسرش عماد مغنیه، فرزند کوچکش جهاد مغنیه و برادر دلاورش مصطفی بدرالدین را تقدیم اسلام کرده است و فرزند ارشدش مصطفی مغنیه در صدر لیست ترور موساد قرار دارد. أم جهاد این روزها در غم فراق برادر نشسته است.

 

ازدواج سعده با عماد

 عماد مغنیه سال ۱۹۸۲ میلادی (۱۳۶۱) با سعده بدرالدین ازدواج کرد. آن زمان حاج عماد ۲۰ ساله بود و همسرش ۱۶ ساله. سعده خواهر یکی از دوستان صمیمی اش مصطفی بدرالدین بود بعد از شهادت حاج عماد٬ مصطفی بدرالدین فرمانده اصلی شاخه جهادی حزب الله شد. خانه ای که در آن زندگی مشترک حاج عماد و همسرش شروع شد٬ خانه ای مستقل نبود. آنها زندگی مشترک شان را در یکی از اتاق های خانه پدری حاج عماد شروع کردند.(این اتاق هنوز هم به همان شکل و برای یادگاری حفظ شده است).

 

جنگ با بعثی ها

البته فقط  چند هفته ساکن آن اتاق بودند. سعده و عماد خیلی زود وسایل شان را جمع کردند و به ایران آمدند. حاج عماد قصد داشت به لبنانی هایی که در زمان جنگ تحمیلی عراق با ایران در کنار رزمندگان ایرانی می جنگیدند، ملحق شود. به تهران که  می رسند، حاج عماد خانه کوچکی اجاره می کند وهمسرش را در آن مستقر می سازد و خود عازم جبهه می شود

 

فاطمه به دنیا می آید

 دو سال بعد سعده به دلیل این که فرزند اول شان را باردار بود، به لبنان و همان اتاق خانه پدری حاج عماد باز می گردد. یک ماه بعد حاج عماد و سایر رزمندگان لبنانی هم به دنبال تشدید حملات اسرائیل برای دفاع از وطن و نوامیس خود به لبنان باز می گردند. فاطمه اولین فرزند حاج عماد کمی بعد در همان سال به دنیا می آید.

 

زندگی در مرکز نظامی

مصطفی دومین فرزند حاج عماد و همسرش هنوز یک ساله نشده بود که آن ها برای ادامه زندگی به قلب ساختمان مرکزی حزب الله  نقل مکان کردند.  از آن زمان تا سال ها بعد به دلیل مسائل امنیتی محل زندگی حاج عماد وسعده و بچه های شان، دو اتاق در وسط یک مرکز نظامی بود.

 

اگر سعده نبود

عماد می گفت اگر سعده نبود من نمی توانستم در این مسیر بروم.

عماد فرمانده ی نیروهای اطلاعاتی حزب الله بود و اسرائیل می گفت حاج عماد رو نمی بینیم ولی برق شمشیرش همه جا حس می شه… سعده در غیاب عماد همیشه به بچه هایش می گفت که بابا وقتی برمی گرده خونه که امام زمان ظهور کنه!!

همین بود که سعده نه فقط همسر شهید شد بلکه فرزندانش را هم برای شهادت آماده و تربیت کرد.

وقتی عماد به شهادت رسید، نمی دانستند که چطور خبر را به سعده بدهند. چون سعده عماد را  خیلی دوست داشت. سعده اما وقتی خبر شهادت عماد  را شنید نماز شکر خواند. او معتقد بود  که عماد به آرزویش رسیده است.

بعد شهادت همسرش حاج عماد مغنیه، برادر سعده، مصطفی بدرالدین همرزم قدیمی عمد جانشین او شد.

 

جهاد هم رفت

جهاد فرزند انها راه پدر را ادامه می داد و نهایت راه هم مثل او شد.

وقتی جهاد پسر شهید 23 ساله اش را آوردند، سعده گریه نکرد، فقط گفت: بمیرم مادر..چرا این طور شدی؟

موقعی که  زنگ زدند که شهادت پسرش را تسلیت بگویند، فقط گفت دعا کنید با این صبر هم نشین حضرت زینب شوم…

قبل از این که جهاد را به خاک بسپارند، سعده سه ساعت در قبر او خوابید. سعده هنوز هم در اتاق پسرش می خوابد و با او حرف می زند.

 

و… نوبت مصطفی شد

 سید مصطفی بدرالدین ملقب به «سید ذوالفقار» فرمانده شاخه نظامی حزب‌الله لبنان، جانشین شهید عماد مغنیه هم پس از عمری مبارزه بی امان با اسرائیل  در انفجاری در نزدیکی فرودگاه بین‌المللی دمشق، به شهادت رسید.

و اینک سعده بدرالدین چند روزیست که در سوگ برادر شهیدش نیز نشسته است. مصطفی بدرالدین به شهادت رسید تا سعده حالا هم همسر شهید باشد و هم مادر شهید و هم خواهر شهید…

داماد سعده هم از نیروهای اطلاعاتی حزب الله است، پسر بزرگش هم …

و الان سعده بدرالدین بانویی شهیدپرور است مظهر تام و کامل صبر زینبی  و اسطوره مقاومت …

/انتهای متن/

درج نظر