برخیز ای پرستش توحید، عبد تو

در روزی که به صاحب صحیفه سجادیه مربوط است نگاهی به دعاهای صحیفه می‌کنم؛ دعاي آن حضرت در پناه بردن به خدا، دعاي آن حضرت در طلب حاجت‌ها …
بی‌اختیار یاد شعری از سودابه مهیجی[1] می‌افتم:

0

روزهای نخستین شعبان است، گوشه‌ای دنج از مسجد را گرفته‌ام و صحیفه می‌خوانم، یاد حرف دیشب آقاجان می‌افتم، آقا جون می‌گفت فردا  که سالروز ولادت امام سجاد هست بد نیست که ما آدم‌ها یک سری به صحیفه‌اش بزنیم و  فرازهایی از دعاهای صحیفه را بخوانیم، آقا جون می‌گفت صحیفه سجادیه کتاب عجیبی است ، یا سجادی میگم و کتاب را باز میکنم.

s_mohayeji_yahoo_com

نگاهی به دعا ها صحیفه میکنم

دعاي آنحضرت در پناه بردن به خدا، دعاي آنحضرت در طلب حاجت ها …

انگشتم را لای کتاب میگذارم چشمانم را میبندم و حاجتی از دلم میگذاران بی اختیار یاد شعری از سودابه مهیجى

می افتنم، زیر لب می گویم:

بی‌شک، ستون هفت فلک می‌شود                                             اگر دستی از آستین نیایش به در کنى

 

 

در سجده‌های خویش اگر چشم تر کنى

سجاده‌های هستی را شعله‌ور کنى

بی‌شک، ستون هفت فلک می‌شود اگر

دستی از آستین نیایش به در کنى

داوود، طفل مکتب آوای سبز توست

تا در گلوی مرثیه‌خوانش اثر کنى

برخیز ای پرستش توحید، عبد تو!

باید جهان بی‌خبری را خبر کنى

آن‌قدر خطبه خطبه، دعا در دعا شوى

آن‌قدر خون بباری و قرآن به سر کنى؛

تا خشت‌ خشت ظلم و ستم را هر آینه

در کاخ‌های معرکه زیر و زبر کنى

سجاده را که پیرهن عصمتت شده

پرچم برای قصه این خیر و شر کنى

یعنی به رغم نعره مستانه ستم

گوش زمانه را ز مناجات کر کنى

… باید که روزگار بترسد ز کفر خویش

او را از آه نیمه شبت بر حذر کنى

ای وای بر زمانه «لبیک ناشناس»

سجاد اگر تو باشی و نفرین اگر کنى

[1]  سودابه مهیجی شاعر جوان کشور متولد اردیبهشت 64 است و دانش اندوخته رشته نرم افزار و در حال تحصیل در رشته ادبیات فارسی است که در بیش از 30 جشنواره ادبی کشور شرکت کرده است.

/انتهای متن/

درج نظر