آیا نحوه پوشش من در فضای عمومی، مسأله شخصی است؟

طرح گشت نامحسوس پلیس این روزها نقل همه محافل و موضوع گفت و گوهاست در میان مردم و در  شبکه های اجتماعی . اما واقعا ما  چقدر درمورد این طرح می‌دانیم؟ اول سراغ مردم رفته‌ایم تا ببینیم آنها در این زمینه چقدر می‌دانند و چه می‌گویند.

0

در صحبت های مردم با همدیگر و در شبکه های اجتماعی به وفور در مورد گشت نامحسوس پلیس نظر و حرف هست با دید گاه های مختلف. بعضی موافق و بعضی هم مخالف. با دختر جوانی که صحبت می کردم، در این باره می‌گفت: «معلومه که پلیس معنی کلماتی چون مردم، امنیت روانی و دغدغه رو نمی‌دونه وگرنه نمی‌گفت گشت نامحسوس به خواست مردمیه که دغدغه‌شون تأمین امنیت روانی جامعه‌ست». این رو گفت و رفت و من فکر می‌کنم اصلا چقدر اطلاعات ما درمورد این طرح درست است؟

 

خشک و تر نباید با هم بسوزند

درواقع مخالف بود. آقا بود و مدرس دانشگاه. اما ترجیح داده بود که بی‌طرفی‌اش را نسبت به طرح امنیت اخلاقی مدنظر قرار دهد:

در مقوله‌ی حجاب، هیچ کس منکر ارزش‌های دینی جامعه‌مان نیست. ارزش‌های دینی و فرهنگی که در طول صدها سال سینه به سینه به ما رسیده است و جامعه‌ی ما را دارای فضایل اخلاقی بسیاری کرده. شاید کسانی بگویند که عده‌ای در مورد حجاب هنجارشکنی می‌کنند ولی آیا به خاطر عمل و کنش این تعداد قلیل، باید خشک و تر با هم بسوزند؟ آیا رفتار دور از محبت، رفتار سلبی که گاه با تندروی و توهین هم همراه می‌شود، چاره‌ساز است؟ دین ما اسلام و خصوصا مذهب تشیع، سراسر مهربانی و آموزش انسان بودن است. انسانی که نور حق و محبت اهل بیت پیامبر در آن باشد، منشأ راهنمایی به سوی سعادت دنیوی و اخروی است. چگونه است که روحانیون مکرم در مناسبت های مذهبی در مدارس با لسان خوش، کودکان و نوجوانان را به سمت آموزه‌های دینی‌مان رهنما می‌شوند؟ ما هم باید در بسترهای فرهنگی توسط افرادی که تقوا را پیشه کرده‌اند، امر به معروف را تبلیغ کنیم. باید دختران و زنان بدانند که عفیف‌بودن برکات بیشماری دارد، نه اینکه با برخوردهای قهرآمیز، اسباب دوری آنها از حجاب و دوستداران حجاب فراهم آید. اینجانب عمیقا به این باور دارم که با یک حرکت درست فرهنگی و حواله کردن کار امر به معروف حجاب و عفاف به افراد کاردان، پیشرفت عمیقی در این عرصه خواهیم داشت.

 

چرا بعضی از هموطنان شلوغش کرده اند؟

از آنهایی‌ست که چادرشان را سفت می‌گیرند و سخت معتقد هستند. می گوید: اینکه یک نیروی بازدارنده‌ای در جامعه باشد، خیلی خوب است و جای تشکر دارد. مانند مادری‌ست که در خانه حضور دارد و فرزند می‌داند اگر کار خطایی انجام دهد، مادر دعوایش می‌کند. اصلا بهتر بگویم، دعوایی هم نیست. چون این بخش از نیروهای ناجا، حق مواجهه یا برخورد با قانون‌شکنان را هم ندارند و طبق صحبت‌های فرمانده ناجا، مأمورین در کنار کارهای روزمره، در صورت مواجهه با موارد خلاف قانون و اخلاق، با ارسال پیامک در سامانه‌ی تعریف‌شده درون‌سازمانی اقدام می‌کنند. با این حال برخی از هموطنان مان، عامدانه شلوغش کرده‌اند و اظهار نگرانی می‌کنند که به نظر من با این شلوغ کردن بیخود باید بگویم دشمن‌شاد شده‌ایم.

 

کاش اهداف اصلی طرح تبیین می شد

این خانم اضافه می کند: فقط اینکه کاش در کنار این طرح، کار فرهنگی هم بشود تا کار فقط از موضع تحکم و سلبی نباشد. مثلا آموزش درست در مدرسه که اصلا حجاب چیست و برای چه باید باشد؛ اصلا به خود ما آموزش صحیحی داده نشده استو باید یا انیمیشن و کارتون‌های آموزشی که برای بچه‌ها تولید می شود در عین سرگرمی و شادی، تبیین شود که اصلا حجاب چیست. بعد هم درمورد اهداف اصلی طرح، بیایند در جامعه به درستی شرح دهند و اجازه ندهند که انقدر شاهد شایعات و چرت‌وپرت‌ها باشیم.

 

هر کسی باید خودش انتخاب کند

در میان رفقای مشهدی، معروف به روشنفکر است و زنی عاقل. می‌گوید این قانون برای من که معتقد به پوشش هستم و چادر را هم از بین پوشش‌ها انتخاب کرده‌ام، اصلا جایگاهی ندارد. به نظر من آدم‌ها باید در انتخاب مسیر زندگی‌شان، آزاد باشند. خدا اگر می‌خواست خودش می‌توانست همه را بهشتی کند. عقل داده است، راهنما هم فرستاده است، پس هر کسی خودش مسیری را که دوست دارد، انتخاب می‌کند.

وقتی گفتم : «ولی در همه‌ی کشورها، احترام به قانون الزامی‌ست. فکر نمی‌کنید بدپوششی، برخلاف قانون جمهوری اسلامی ایران باشد؟» گفت:

به نظر من، حجاب و حتی بالاتر از آن، دین، کاملا اختیاری است.  هر کسی باید خودش انتخاب کند. حالا اگر من دوست نداشتم حجاب داشته باشم، کسی حق ندارد به زور به خوردم دهد. امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر وظیفه‌ی مسلمان‌هاست، نه مجبورکردن دیگران به پیروی از عقایدشان. 38 سال هم از انقلاب و وضع حجاب  روزبه‌روز بدتر شده است. اگر حجاب اجباری، فایده داشت، تابه‌حال نتیجه‌ای داده بود. درکل، زور و اجبار، در هیچ کاری و روی هیچ کسی جواب نمی‌دهد. و حتی نتیجه‌ی عکس هم می‌دهد. دقیقا اتفاقی که الان افتاده است؛ بدحجابی فراگیر شده است و اوضاع حجاب، امسالبدتر از سال قبل.

 

به خواست خود مردم بوده است

طلبه ای در تهران است و امام جماعت یک مسجد. در مورد طرح گشت نامحسوس پلیس گفت:

این طرح جزو کارهای فرهنگی خوبی است که متأسفانه مقطعی خواهد بود و بعد از چند وقت به طور کل جمع خواهد شد،درحالی که این اقدامات باید مستمر باشد. وقتی پرسیدم از نظر  عده ای هم این طرح، اثر منفی و دافعه دارد، شما موافقید، گفت:

مگر کسی که خلاف می‌کند، خوشش می‌آید با او برخورد شود؟ این حسش هم طبیعی است. مثل قوانین رانندگی که درست است می‌ترسند و خوش شان نمی‌آید ولی بلاخره حواس شان را جمع می‌کنند تا جریمه نشوند و همین نکته‌ی خوبی است. البته کنار کار سلبی، کار ایجابی هم باید بشود. صرف این کار، اصلا کافی نیست. زمان پیامبر هم مأموران حکومتی بودند. قوانینی حتی برای مسیحیان و یهودیانی که تحت حمایت حکومت بودند، وجود داشته که مثلا حق نداشتند علنا شرب خمر داشته باشند. در همین زمان این نوع  اقدامات بازدارنده، در همه کشورها وجود دارد. برای جلوه‌نکردن منکر در جامعه این نوع طرح ها لازم است و در واقع جز به خواست خود مردم نبوده است.

 

باید روزبه‌روز مردم جامعه را به هم نزدیک کنیم

رقیه ساکن تبریز است و به خوش‌لباسی درعین پوشیدگی، معروف. در مورد طرح می‌گوید:

 درست است که زمینه‌ی فعالیت این طرح، موارد متعددی را شامل می‌‌شود، اما به‌نظر می‌آید پررنگ‌ترین مورد بحث در اجتماع، بی‌حجابی داخل خودرو می‌باشد. یعنی در اطراف من، اکثر خانواده ها در این یک مورد خیلی صجبت می‌کنند و نگران هستند. اینکه هر کسی می‌تواند عضو گشت باشد و کار من را گزارش بدهد، فضای بسیار ترسناکی ایجاد کرده است که این نوع از ترس را در کتابی مانند میرا خوانده‌ام.  این حس بی اعتمادی، مردم جامعه را به دو گروه متقابل تبدیل می‌کند. درحالی که باید سعی کنیم روزبه‌روز مردم جامعه را با افکار و اعتقادات مختلف به هم نزدیک کنیم.

انتقاد من اولا به دخالت مجریان انتظامی در امور فرهنگی مانند حجاب و بعد هم نامحسوس‌بودن این طرح است که الحمدلله نامحسوسش را برداشته‌اند. ولی با این طرح‌ها کسی باحجاب نمی شود. بلکه با تنفری هرچه بیشتر نسبت به حجاب و دین، فقط سعی می‌کند از گیر افتادن توسط این گشت‌ها فرار کند. در شبکه‌های اجتماعی می‌بینم که چطور درمورد این طرح، حرف زده می‌شود. من هنوز به اندازه آن خانم‌ها که با حجاب مشکل دارند، درگیرش نشده‌ام. ولی بنظرم این طرح، حتی مخالف اهداف اسلام است. تجسس در زندگی مردم به حساب می‌آید. ناامنی را بیشتر می‌کند. مسئله پوشش و روابط مردم، به هیچ‌وجه مسئله حکومتی نیست و به خود مردم مربوط است.

رقیه در تایید حرف هایش این طور گفت: سه خانم چادری هم روی نیمکت نشسته بودند. یکی از آن‌ها خطاب به ما چیزی گفت… . یهو هر سه نفرمان گارد گرفتیم. بنده خدا می خواست بگوید می شود از ما عکس بگیرید؟ و ما فکر کردیم در مورد حجاب می خواهد تذکر بدهد! خودشان هم از حسی که در ما ایجاد شد، ناراحت شده بودند. خیلی حس بدی بود.

بعد صحبت شروع شد که این طرح چه شکاف و دید بدی بین افراد جامعه ایجاد کرده است. اینکه آدمها به تیپ چادری حساس بشوند اصلا خوب نیست. یک حس بی‌اعتمادی و شکاف به قشر خاصی از جامعه ایجاد کرده است. حتی در مورد طیفی از جامعه، به شکل انزجار هم‌ نمود پیدا می کند.

 

آیا ما از هدایت جامعه ناامید شده ایم؟

ملبس به لباس روحانیت است و بیش از یک دهه است که در موضوع حجاب فعالیت می کند، درمورد این قانون می‌گوید:

کار فرهنگی باید رنگ و بوی فرهنگی مطابق با موضوع داشته باشد. این حرف آنقدر واضح و گویاست که هرکسی می‌تواند آن را بفهمد. شما نمی‌توانید برای توصیف زلف یار از کلمه آچار فرانسه استفاده کنید؛ چون ربطی به هم ندارد و هیچ دیوانه‌ای با دیدن و شنیدن اسم آچارفرانسه به یاد زلف یار نمی‌افتد.

ما با توجه به رسالت انبیا وظیفه داریم تا پای جان، مردم را به سوی دین و حقیقت هدایت کنیم. حکومت اسلامی را بسته به جان خودمان بدانیم نه بسته به موقعیت و منصب. بی پرده سخن بگویم که امروزه تفکر اول، غالب نیست. ما بیشتر نگران وضعیت موجود و تکلیف خودمان هستیم، نه نگران اصل اسلام؛ چرا که اگر نگران اسلام باشیم، سعی می‌کنیم با  احتیاط حرکت کنیم، شمرده و سنجیده و مهندسی‌شده اقدام به کاری نماییم.

اما کار نهاد مقدس نیروی انتظامی، رنگ و بوی فرهنگی ندارد. حضور مأمور، سرباز، دستبند، ماشین پلیس، باتوم در سطح شهر رنگ و بوی نظامی‌گری دارد. اگرچه هدفش فرهنگی و دینی است. با کمی ابتکار و مهندسی، قطعا به راه‌های بسیار مناسب‌تر و کم‌هزینه‌تر با نتیجه مطلوب‌تر می‌شد رسید.

بنده به عنوان کسی که چند سال به صورت عملیاتی، فعالیت در مورد حجاب داشته‌ام، قطعا ته دلم راضی به برخورد سخت و شدید با بدحجابی نیست. افرادی از ‌نوع  من در بدترین و سخت‌ترین شرایط اجتماعی، معتقد به کار فرهنگی هستند. هم‌عقیده‌های من معتقدند فطرت انسان همواره به سوی خدا و دستوراتش تمایل دارد چون خدا نهایت خوبی است و هیچ انسان عاقلی از خوب گریزان نیست. این نفس و شیطان و شرایط محیطی است که حاکم بر ما شده و گرنه هیچ‌وقت باب هدایت و فعالیت فرهنگی بسته نیست، حتی برای آدمی چون فرعون که خدا به موسی (ع )دستور داد با او به نیکی صحبت کند. فقط چند فاکتور می‌خواهد: ظرفیت ابراهیمی و اقتدار موسوی و سومی، تدبیر و رحمانیت محمدی (ص)، که البته همه این صفات در وجود نبی اکرم (ص) جمع شده است.

ما باید قبول کنیم الان این فاکتورها نیست یا کم هست وگرنه همه مردم ایران به پوشش و عفت ایرانی تمایل دارند. وقتی شما برای هدایت کسی متوسل به زور می شوید دارید عملا اعلام می کنید که از هدایت جامعه ناامید شده و قادر به آن نیستید؛ که این برای نظام جمهوری اسلامی بسیار بد است.

 

در گسترش احکام نباید عجول بود

این روحانی در ادامه می گوید: من از جایگاه فردی و حقیقی‌ام قائل به نبودن گشت ارشادم چون فعال فرهنگی هستم. منِ فعال فرهنگی وقتی استفاده از گشت ارشاد به عنوان ابزار نهایی را تایید کنم یعنی باید در خانه‌ام بنشینم و تخمه بشکنم یا سه شنبه‌ها با همین قبا بروم شمال و جوج سیخ بزنم!

حکومت، کار و تشخیص خودش را دارد و من هم. چون حکومت قطعا قایل به استفاده ابزاری دشمن از مقوله بدحجابی است؛ لذا گشت ارشاد را لازم می بیند. لکن ما معتقدیم می‌شود راه بهتری را انتخاب کرد و این راه وجود خارجی دارد؛ همین.

تجربه نشان داده نباید در گسترش احکام و مخصوصا اجرای آن عجول بود. احکام الهی همیشه تدریجی بوده و همین سنت هم در حکومت امام زمان (عج) طبق روایات اجرا خواهد شد. اجرای یکباره همه احکام، نه مورد پذیرش است نه قابل اجرا.

در موقع سخنان رهبر ما  خانم‌هایى را دیدیم که در عرف معمولى به آنها می گویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشم شان می‌ریخت. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنیم؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ى به این اهداف و آرمان‌هاست. او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقص هاى این حقیر در باطن است؛ نمى‌بینند.

گفتا شیخا هر آنچه گویى هستم

 آیا تو چنان که می نمایى هستى؟

/انتهای متن/

درج نظر