سپاسی بهارانه از بهارآفرین

دلنوشته ای بهارانه است برای زیبایی های بهاری وآفریدگاری که آنها را به ما ارزانی داشت و به ما فرصتی داد تا یک بهار دیگر باشیم و ببینیم این همه زییایی و تازگی و طراوت را.

0
فاطمه قاسم آبادی/
 
 یادم می آید چند وقت پیش که با دوستانم دور هم جمع شده بودیم و در مورد فصل مورد علاقه شان از آنها سوال می کردم، هر کسی جوابی داد بعضی ها پاییز را انتخاب کردند به خاطر رنگارنگ بودن و فضای بارانی و شاعرانه اش…
بعضی ها هم زمستان را انتخاب کردند به خاطر سپید پوشی برف و حالت سرد و جادویی اش.
 تک و توکی هم تابستان را به دلیل خاطره ی خوش روزهای تعطیلی مدرسه و مسافرت های دسته جمعی و… انتخاب کردند .
بیشتر بچه ها به اتفاق پاییز و بعدش هم زمستان را به عنوان فصل محبوب شان انتخاب کردند. در این بین از یکی از دوستان قدیمی ام که ساکت مانده بود، پرسیدم که بین پاییز و زمستان کدام فصل را انتخاب می کند؟
دوستم بلافاصله گفت : هیچکدام، من بهار را بیشتر دوست دارم!
 گفتم: چرا بهار؟
دوستم که انگار در خاطرات قدیمی اش فرو رفته بود گفت:
” در میان فصل ها بهار فصل دیگری است، اگر پاییز در عین زیبایی اش آدمی را به یاد جدایی ها می اندازد و زمستان با تمام سپید پوشی اش آدمی را یاد سکوت و سرما می اندازد، بهار در عوض مرا یاد امید و شادی می اندازد.
امید شروع دوباره ، امید برگشت شادی و دلگرمی و این تنها به خاطر شروع سال جدید نیست. بهار خودش به تنهایی با وجودش تمام اینها را می آورد…
درست از همان وقتی که برگ های کوچک روی درختان سبز می شوند و گل های شمعدانی با رقص و ناز پررنگ تر و زیبا تر از هر زمان دیگری سر باز می کنند، وقتی که نسیم روح بخش بهاری که نه سرد و سوزاننده است و نه گرم و طاقت فرسا به آدمی می خورد، درست همان موقع است که بهار آمده است.
آمده تا با باران رحمتش تمام ناپاکی های  سال قبل را بشوید. آمده تا با دید و بازدید هایش دوباره مهربانی را برای قلب های جدا افتاده به ارمغان بیاورد.
بهار می آید تا دوباره نو شدن و توانایی تغییر را به یاد آدمی بیندازد و من به خاطر همه ی اینها بهار را بیشتر از فصل های دیگر دوست دارم.”
توصیفات دوستم از بهار به قدری زیبا و دلنشین بود که تعجب کردم که چرا تا به حال  به فصل بهار اینطور نگاه نکرده ام.
خوشحال شدم که یک بهار دیگر را در پیش رو دارم و هنوز فرصت دارم تا با دقت و ظرافت بیشتری به این فصل اعجاب انگیز و فوق العاده نگاه کنم و زیبایی هایش را با تمام وجودم حس کنم.
هنوز هم فرصت دارم تا از خداوند به خاطر این فصل زیبا و سارسر رویش و نوی و لطافت و طراوت.
و حالا چقدر از پروردگارم سپاسگزارم  به خاطر این همه لطف که در بهار هست و  به خاطر حس تازگی…که در همه چیز بهار موج می زن ودبه خاطر همه ی شادی ها و دلخوشی های بزرگ وکوچک که با آمدن بهار در دل مان جوانه می زند…
 
خدایا به خاطر دیدن این بهار هم باید ممنون باشم از تو…
/انتهای متن/
درج نظر