اشرف آئینه تمام نمای فساد رژیم پهلوی بود

قسمت اول زندگی اشرف پهلوی زن مقتدر دربار محمدرضا پهلوی و خواهر دوقلوی او را نگاهی گذرا کردیم. اما بخش مهم تر زندگی او که به نقش سیاسی – اجتماعی اشرف پهلوی در حکومت مربوط می شود، در این قسمت بررسی می شود؛ نقشی که حکایت از فساد عمیق و گسترده در دستگاه حکومتی رژیم پهلوی بود.

0

در مورد خصوصیات فردی اشرف باید گفت که او زنی خود خواه، مغرور، گستاخ و لاابالی بود و زمانی که خشمگین می شد مثل ماده ببری بود که به هیچکس رحم نمی کرد و حتی به هنگام عصبانیت  برادر خود را که شاه مملکت بود مورد تهاجم قرار می داد.

 

روابط بی درو پیکر با مردان

اشرف پهلوی در ززندگی خصوصی خود چندین بار ازدواج کرد و طلاق گرفت. اما روابط او با مردان منحصرا در زندگی خانوادگی او صورت نمی گرفت.

در واقع اشرف پهلوی زنی بی قید در مسائل اخلاقی بود. او پیش از ازدواج از دوره نوجوانی به راحتی با پسران همسن خود ارتباط داشت و از همان موقع خصلت تنوع طلبی را در خود نشان می داد و با بی پروایی هر روز را با کسی می گذراند.  مثلا در هجده سالگی عاشق افسری ایرانی که در دربار رفت و آمد داشت شد.

پس از ازدواج های متعدد و با داشتن همسر هم به راحتی با مردان زیادی رفت و آمد می کرد.او علاقه داشت از تیپ ها و گروه ها و طبقات مختلف جامعه دوستانی داشته باشد تا در فرصت های مناسب از آنها استفاده کند؛ از دیپلمات و سیاستمدار گرفته تا قهرمان کشوری ورزش، بازرگانان معروف، حتی ازمیان جاهل های خیابانی مردانی را به دوستی می گرفت و کاخ او مرکز آمد و رفت این افراد بود.

او در سفرهای خود همیشه چند نفر از این آقایان را به دنبال خود داشت و گاهی اگر کسی جرات این را پیدا می کرد و از او سوال می کرد که چرا با این همه مرد مختلف آمد وشد می کند، سر درد میگرنی بهانه می کرد!

 

مردان مهمی که مورد علاقه اشرف بودند

مهر پور تیمورتاش از مردان مهمی بود که اشرف هنگامی که همسر قوام بود، با او ارتباط داشت. البته مدتی مهر پور از کشور دور بود ولی وقتی به ایران بازگشت این دو در مهمانی ها همدیگر را ملاقات می کردند و دوستی شان از سر گرفته شد. بعد از مرگ مهر پور در یک سانحه اشرف برای تسلای خود به برادر مهر پور هوشنگ نزدیک شد. خودش در این مورد عنوان می کند که “اندوه مهرپورمرا به هوشنگ نزدیک کرد!” او حتی با هوشنگ قرار فرار از کشور را گذاشت چون شاه به دلیل مسائل سیاسی مانع ازدواج آنها بود. وقتی شاه از موضوع باخبر شد ارنست پرون را سراغ هوشنگ فرستاد و به او اولتیماتوم داد که اشرف را رها کرده و سبب بد نامی سلطنت نشود.

ابوالحسن ابتهاج رئیس سازمان برنامه بود که زنی زیبا و فهمیده داشت، ازمردان دیگری بود که با اشرف رابطه داشت.

اشرف با هژیرهم که  وزیر دارایی بود، مرتبط بود.

رزم آرا هم از دوستان نزدیک  اشرف بوده است. او در سال 1329 نخست وزیر بود و بعضی از نامه نگاری های عاشقانه بین او و اشرف را محمود طلوعی در کتاب “بازیگران پهلوی” آورده است.

پرویز راجی هم که توسط اشرف به مقام سفارت در لندن منصوب شد، از دوستان اشرف بود.

این بی بندوباری بی حد اشرف البته قربانیانی شدند. از جمله این قربانیان پالانچیان بود که به عشق اشرف جواب منفی داد. نقل شده که اشرف به خانه او رفت و به او التماس می کرد که فقط با من حرف بزن ولی او در جواب با عصبانیت گفته بود: از جان من چه می خواهی؟

 این فرد توسط ساواک و به دستور اشرف به قتل رسید.

البته اینها همه مردانی نبودند که با  اشرف رابطه داشتند. فردوست در کتابش می نویسد:

“اگر قرار باشد لیست مردانی که در طول سلطنت محمد رضا، با اشرف رابطه داشتند تهیه شود، علی رغم دشواری غیر ممکن خواهد بود.”

 

فساد گسترده  

اشرف و فرزندش شهرام در غارت اشیای عتیقه و گنجینه های هنری و آثار باستانی ایران و انتقال آنها به خارج و فروش شان دست داشتند. نمونه بارز آن، اشیای گرانقیمتی بود که در تپه های مارلیک کشف شد.

مهم ترین حیطه ای که اشرف در آن دخالت اساسی داشت، قاچاق مواد مخدر بود که اصلا هم مسئله پنهانی نبود. در واقع این امردرکل جهان معروف بود که اشرف از مهم ترین اعضای مافیای مواد مخدر است و موضوعی که هیچگاه آشکار نشد غافلگیر شدن او در فرودگاه ژنو با یک چمدان هرویین بود که البته مصونیت سیاسی مانع تحقیق بیشتر در این زمینه شد.

کریم پور شیرازی روزنامه نگار در مقاله اش از او انتقاد کرده و می نویسد:

“اشرف چه حقی دارد در تمام مسائل مملکت دخالت کند. پول را بنام سازمان شاهنشاهی که برای مردم کور و کچل و تراخمی  بی سواد است می گیرد و به چه مصرفی می رساند؟ چرا در قوه مقننه، قضائیه و اجرائیه دخالت نامشروع می کند ….؟”

 این نوشته ها سبب مرگ او شد.

 

امور خیریه و سازمان های بین المللی

یکی از جایگاه های مهمی که اشرف برای خود تعریف کرده بود، حضور در سازمان های بین المللی بود. او ابتدا به ریاست چند سازمان و نهاد کشوری منصوب شد و در سال 1345 در میان بهت  و ناباوری مردم نماینده و رئیس هیئت نمایندگی ایران در کمیسیون حقوق بشرسازمان ملل متحد گشت. او در جلسات این کمیسیون در سخنرانی هایش شعارهای عوام فریبانه می داد و خود را حامی مردم ستمدیده تلقی می کرد.

در واقع چنین پستی اسباب سوء استفاده او با پوشش خیریه ای شد. همه می دانستند که اشرف حتی به سازمان های خیریه ای که زیر نظر او بودند و با ریاست او اداره می شد، رحم نمی کرد و بخش عمده ای از درآمد آنها را صرف هزینه های شخصی می کرد. مثلا از عواید  بلیط های بخت آزمایی که در اصل برای امور عام المنفعه باید صرف می شد، به گفته فردوست اشرف هر هفته چهار تا پنج میلیون تومان را برای خود برداشت می کرد.

 

پس از سقوط رژیم

اشرف  در 17 شهریور سال57 وقتی از سفر روسیه به ایران آمد، در راه بازگشت از فرودگاه شاهد جنبش و حرکت جدی و خونین مردم در خیابان های تهران بود. بنابراین بلافاصله به دیدار شاه رفت و از او پرسید: خیال داری چه کار کنی؟چقدر فرصت داریم؟

شاه درجواب  او با کمی وقفه گفت:عاقلانه نیست در این اوضاع اینجا باشی، تو را مورد حمله قرار می دهند. هر چه زودتر از ایران برو.

 اشرف در پاسخ شاه با صراحت گفت: تا تو هستی من کنارت می مانم.

 این بار شاه با عصبانیت به او گفت: میگم اینجا را ترک کن.

  بعد از این ملاقات اشرف از ایران خارج شد و به ویلای گران قیمت خود در نیویورک . او ازجمله مهم تین اعضای خانواده پهلوی بود که نمی خواست مرگ رژیم  پهلوی را بپذیرد.

در هر حال او در سال های پس از انقلاب با سرمایه هنگفتی که از کشور خارج کرده بود برای خود زندگی اشرافی و مرفهی را ترتیب داد. در این سال ها او که در نقاط مختلف امریکا و اروپا امکانات زیادی برای خود فراهم کرده بود، به کشورهای متعدد رفت و آمد می کرد. یکی از این موارد، برج آپارتمانی لوکس او در فرانسه بود.

 

مرگ اشرف

بالاخره اشرف خواهر دو قلوی شاه در روز هفده دی ماه در سن نود و شش سالگی در مونت کارلوی فرانسه و در منطقه شاهزاده نشین این شهر به علت کهولت سن درگذشت.

قسمت دوم (اشرف پهلوی زن مقتدر دربار پهلوی + عکس)

/انتهای متن/

 

 

 

 

 

درج نظر