“به دنیا آمدن”: بچه عامل فروپاشی خانواده !

“به دنیا آمدن” دومین ساخته بلند سینمایی “محسن عبدالوهاب” روایتگر زندگی زوجی است که آمدن بچه جدید باعث جدایی آنها می شود! پیامی که نه با سیاست های جمعیتی کشور سازگار است نه با موازین اخلاقی و عرفی جامعه ما.

0

نفیسه ترابنده/

“به دنیا آمدن” دومین ساخته بلند سینمایی “محسن عبدالوهاب” به تهیه کنندگی” محمد احمدی” می باشد.
“به دنیا آمدن” داستان زندگی پری( الهام کردا) و فرهاد ( هدایت هاشمی) است که می خواهند بچه خود را سقط کنند.

داستان فیلم
“پری” بازیگر تئاتر و عاشق حرفه خود است . او در ابتدای فیلم با فرهاد در انداختن بچه همراهی می کند. در اولین اقدام آنها آمپولی از ناصر خسرو می گیرند و دکتر زنان برای پری تزریق می کند اما با وجود درد زیاد بچه نمی افتد. پری بعد از تزریق آمپول در حالی که از درد صدایش در نمی آید، مرتب از بچه داخل شکمش می خواهد برود و او را ول کند. نیفتادن بچه گویی پری را از خواب عمیقی بیدار می کند، پری به یکباره به بچه داخل شکمش علاقمند می شود. ادامه فیلم کشمکش پری و فرهاد بر سر انداختن بچه است.
“به دنیا آمدن” روایت زوج هایی است که به دلیل وضعیت مالی نامناسب و حفظ موقعیت شغلی و اجتماعی خود حاضر می شوند تا انسانی بی گناه را بکشند. پری که به تدریج احساسات خفته مادرانه اش بیدار شده، از فرهاد فرصت می خواهد تا بیشتر فکر کند و تأکید می کند:
« آشغال که دور نمی ریزیم، داریم یه آدم را از بین می‎بریم.»
اما فرهاد با منطق خاص خود عکس سونوگرافی را نشان داده و بیان می کند چیزی که داخل شکم پری است بچه نیست بلکه یک تکه گوشت است. فرهاد معتقد است:
« چون ما یک اشتباهی کردیم نباید همه چیز را کنار بگذاریم. ما فقط یک بار به دنیا می آییم و حق داریم به چیزی که می خواهیم برسیم.»
در حقیقت فرهاد وجود بچه را مانع رسیدن به آرامش و پیشرفت در زندگی می داند.

القای عقاید عجیب درباره بچه دار شدن
فیلم روایتگر نظرات شخصیت‎هایش درباره به دنیا آمدن بچه است.”افسانه”( بهناز جعفری)- دوست و همکار پری- زنی است که سابقه سقط جنین دارد. او به پری می گوید هیچ وقت از کارش پشیمان نشده و بعد از این همه مدت حتی یک بار هم با شوهرش درباره این موضوع صحبت نکرده اند و خیلی راحت هم فایل انداختن بچه را بسته اند. افسانه نظرات تأمل برانگیزی درباره بچه دار شدن دارد. او در عین حال که ابراز می کند بچه ها را دوست دارد تأکید می کند بچه فقط برای 10 دقیقه خوب است یعنی فقط زمانی که خندان است!
افسانه به صراحت حس مسئولیت مادری را مزاحم زندگی یک زن می داند. افسانه در استدلالی عجیب به پری که معتقد است سقط جنین یعنی کشتن یک انسان می گوید:
« این چه حرفیه، مگه وقتی تخم مرغ می خوری، داری مرغ می خوری؟!!»
افسانه حتی معتقد است چرا آدم باید خودش بچه بیاورد و زندگی و جوانی اش را پای او بریزد، انقدر علم پیشرفت کرده که می توان از طریق لقاح مصنوعی و روش های دیگر وقتی انسان پیر شد، بچه بیاورد، یعنی زمانی که به قول افسانه به آرزوهایش رسیده است!
این تفکر برای یک زن ایرانی فاجعه است و فیلمساز به صراحت از زبان افسانه آن را در فیلم بیان می کند. در سکانسی از فیلم شاهدیم که افسانه گربه ای دارد که او محکم در آغوش گرفته و نوازش می کند، گربه ای که افسانه به جای بچه به او محبت می کند و در مقابل هیچ مسئولیتی هم برای افسانه ندارد.
فیلمساز گریزی هم به آیات قرآن درباره رزق و روزی بچه دارد اما این پیام را خیلی سطحی و شعاری از زبان نسرین- خواهر پری- مطرح می کند به گونه‎ای که حتی روی فرهاد هم اثری ندارد چه رسد به تماشاگر. پری برای فرار از سماجت های فرهاد برای انداختن بچه به خواهر خود که و ضعیت مناسبی دارد، پناه می برد. نسرین به محض ورود فرهاد به خانه اش قرآن را باز کرده و آیه:« ولا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکمْ خَشْية إِمْلَاق.: بچه‎هاي تان را از ترس گرسنه ماندن و فقيرشدن نکُشيد.»را برایش قرائت می کند. نسرین به فرهاد اطمینان می دهد از پس انداز خودش و بدون اطلاع همسرش به آنها کمک خواهد کرد.
“به دنیا آمدن” در میان روایت داستان اصلی خود گریزی هم به عشق میان بچه‎ها دارد. “کیان”- پسر پری و فرهاد- عاشق گلی است. آنها به دلیل نسبت فامیلی از کودکی باهم بزرگ شده‎اند. کیان تمام فکر و ذکرش گرفتن هدیه برای گلی و خوشحال کردن اوست و همین امر باعث افت شدید تحصیلی او شده است.کیان رابطه دوستانه و صمیمی با پدر خود دارد.او خیلی راحت از فرهاد می پرسد چگونه به مادرش گفته دوستش دارد؟ فرهاد به پری می گوید که مشکل کیان عشق و عاشقی است و پری تأکید می کند باید او را پیش مشاور ببرند اما فرهاد با آرامش می گوید از سرش می افتد.
عشق بچگانه کیان خیلی زود به پایان می رسد. او پس از گرفتن راهنمایی از پدرش بالاخره به گلی می گوید که دوستش دارد و به قول خودش یک نفس راحت می کشد. در اولین واکنش گلی می خندد اما پس از مدتی به کیان می گوید عاشق یک بازیگر کره‎ایست و می‎خواهد به کره برود!

ترک شوهر برای حفظ بچه!
در پایان پری با تمام وجود در مقابل فرهاد مقاومت می کند. او به فرهاد اطمینان می دهد که خودش به تنهایی بچه را بزرگ خواهد کرد و نمی گذارد فرهاد حتی به او دست بزند. پری تمام پیشنهادهای کاری خود را که روزی آروزی بازی در آن نمایشنامه‎ها را داشته است رد می کند. او بعد از 14 سال زندگی مشترک وسایل خود را جمع کرده و به یزد نزد پدرش می رود. او برای امرار معاش و تأمین هزینه های خود و فرزندش در محل کار پدرش مشغول به کار می شود.
در آخرین سکانس فیلم پری برای بردن کیان به تهران می آید. او به جای آنکه به خانه خودش برود نزد صاحبخانه منتظر کیان می ماند. تماشاگر تا لحظه آخر امید دارد که فرهاد مانع رفتن پری شود اما فرهاد چیزی نمی گوید و فقط شالی را که پری دوست داشته به او هدیه می دهد. پری برای آرامش فرهاد به او می گوید که خیلی از زن ها هستند که شوهرشان در شهر دیگری کار می کند. او از فرهاد می خواهد برای کمک در پرداخت قسط پیش خرید خانه او را باخبر سازد و همراه کیان به سمت فرودگاه می رود. فرهاد به خانه بازگشته و با چشمانی گریان مستند خود را که درباره محله زندگی‎اش ساخته، تماشا می کند.
“به دنیا آمدن”ضمن اطلاع رسانی و آموزش در خصوص شیوه‎های مختلف سقط جنین، زندگی زوجی را روایت می کند که آمدن بچه جدید باعث جدایی آنها می شود. از نگاه کردن فرهاد و پری در سکانس پایانی فیلم کاملا مشخص است آنها همدیگر را دوست دارند اما بچه میان آنها فاصله می اندازد و این البته پیام مثبتی نیست برای کشوری که قرار است سیاست‎های جمعیتی اش در جهت تشویق فرزندآوری باشد.

/انتهای متن/

درج نظر