اجازه نمی دهند همسرم را به خانه ام ببرم

وقتی عقد ازدواج واقع شد، طبق قانون مرد می تواند همسرش را به خانه خود ببرد. فاصله زیاد میان عقد و عروسی که در عرف جامعه ما تا حدی معمول است، می تواند مشکل ساز شود.

0

سیدمرتضی جوانی محجوب و مقبول و تا حدودی خجالتی است طوری که حتی خیلی راحت نمی تواند  مشکلش را مطرح کند. می گوید که در یک نهاد انتظامی مشغول به کار است و از کارش راضی است. اما از مشکلی که او را به مشاوره با حقوقدان واداشته این طور تعریف می کند:

28 سال دارم و بعد از تمام شدن درسم و پیدا کردن یک شغل آبرومندانه، به شکل کاملا سنتی در شهر خودمان همراه خانواده ام به خواستگاری ملیحه رفتم که همزبان خودمان بود. بعد از صحبت های اولیه هم من ملیحه را دختری عاقل و دانا و اهل زندگی دیدم و هم او با سوالاتی که از من کرد، مرا برای همسری خودش شایسته دید. بعد از یکی دو ماه آشنایی در اواخر سال 92 عقد ازدواج ما صورت گرفت. در ماه های اول رفت و آمدم به خانه ملیحه و دیدن او فقط در جمع خانواده شان بود. به احترام پدر و مادرش هر جا هم که می رفتیم، با اجازه آنها بود و بعد از ساعتی برمی گشتیم. آنها در همین دوران عقد برای من شرط گذاشتند که زودتر خانه ای تهیه کنم و تهیه چند قطعه از جهیزیه را هم  به عهده من گذاشتند و من با کمال میل همه این شرط ها را قبول کردم. بعد هم با همه پس اندازم و کمک پدرم توانستم خانه ای بخرم و اثاثیه مورد نظر را هم تدارک دیدم. با این همه خانواده همسرم اجازه نمی دهند که من مراسم عروسی بگیرم و همسرم را به خانه ام ببرم. من فکر می کنم به اندازه کافی ازدواجم به تاخیر افتاده و دیگر بیشتر ازاین نیاز به صبرکردن نیست. هرچند خودم اصرارکرده ام و بزرگترهای خانواده را برای صحبت با پدر ومادر ملیحه فرستادم و صحبت کردیم فایده ای نداشت و راضی نشدند که وقتی را برای عروسی تعیین کنند ومرتب امروز وفردا می کنند. آنها با خونسردی می کویند که چرا عجله  می کنید؟! در حالی که من فکر می کنم واقعا دیگر ازدواجم دیرشده و این یک سال و نیم بلاتکلیفی کافی است. حالا دیگر همه اقوام و همکارانم به من بدبین شده اند و به چشم آدمی ضعیف به من نگاه می کنند و من از این بابت کلی سرافکنده شده ام. آمده ام تا شما به من راه چاره نشان بدهید.

 شما بگویید که چه کنم؟

 

پاسخ دکتر فرزانه اژدری:

به ایشان پیشنهاد شد:

1- همچنان این قضیه را با مسالمت و دوستانه پیش ببرید و سعی کنید باز هم از وساطت خانواده و دوستان مشترک استفاده کنید؛ مخصوصا که آنها همشهری و همزبان خودتان هستند وبا اخلاق و آداب و رسوم شهر و حساسیت های مردم آشنایند و طبیعتا خودشان بخوبی می دانند که طولانی شدن زمان عقد می تواند عواقب بدی مثل پیش آمدن طلاق را به دنبال داشته باشد؛ عواقبی که برای دختر خودشان هم اصلا خوب نیست.

2- اگر از این راه سعی شما به جایی نرسید، می توانید از اهرم قانون و دادگاه در متقاعد کردن خانواده همسرتان استفاده کنید. برای این منظور شما چند راه در پیش پای خود دارید:

الف- اظهارنامه ای خطاب به همسرتان و حتی به پدر همسرتان تنظیم و ارسال کنید مبنی بر این که این خانم همسر قانونی وشرعی و رسمی شماست (به استناد عقدنامه). و کسی نمی تواند مانع شروع زندگی مشترک شما شود. به این خانواه مهلتی چندروزه بدهید تا پاسخ بدهند و در اظهارنامه متذکر شوید که اگر پاسخ ندهند و به وعده داده شده در مورد برگزاری مراسم عروسی عمل نکنند، اقدام قانونی خواهید کرد.

ب- می توانید دادخواست تمکین برای همسرتان بدهید که با توجه به این که همسرقانونی وشرعی شما ست باید بپذیرد که وارد زندگی مشترک شود والا باید اگر بدون دلیل استنکاف از پذیرش زندگی مشترک و زناشویی داشته باشد ناشزه محسوب شده و دادگاه به شما حق ازدواج مجدد خواهد بداد . البته شما می دانید که به محض جاری شدن عقد نکاح، نفقه همسرتان، هر چند در خانه پدر زندگی کند، به عهده شماست، مگر ابن که عالما  و عامدا ار پذیرش زناشویی و تمکین امتناع کند؛ که در این صورت حق دریافت نفقه را از دست می دهد.

3- تذکری که اینجا لازم است داده شود، این است که زوجه می تواند بعد از عقد نکاح طبق قانون از حق حبس استفاه کند، هر چند که با زوج در زیر یک سقف زندگی کند. حق حبس در تعریف قانون آن است که زوجه از تمکین خاص امتناع می ورزد تا زمانی که مهریه خود را دریافت کند و تا وقتی که زوج مهریه را نپردازد ویا نپذیرد، این حق عدم تمکین خاص برای زوجه باکره باقی می ماند. به محض پذیرش زوج به پرداخت مهریه حتی به اقساط حق حبس از بین می رود و باید زوجه تمکین خاص و زناشویی را بپذیرد. این حق فقط برای زوجه باکره است و اگر در زمان عقد با زوج رابطه زناشویی برقرارکرده باشد، دیگر ازاین حق نمی تواند استفاده کند.  در مورد همسر شما ممکن است به تصور این که می تواند از این حق استفاده کند، تن به عروسی و زندگی مشتر ک نمی دهد. ولی این حق زمانی به زوجه باکره تعلق می گیرد که با زوج زیر یک سقف برود  و زندگی کند. در زمانی که زوجه ازاین حق استفاده می کند حق برخورداری از نقفه را از طرف زوج دارد و به اصطلاح نفقه او قطع نمی شود.   

/انتهای متن/

درج نظر