دختر را چه به شهید شدن؟!

“ما هم در مدرسه در حال جنگ با دشمن هستیم.” این حرف ایران است دانش آموز شهید میانه ای که در روزهایی به شهادت فکر می‌کرد که شهر کوچک میانه حتی یک بار هم بمباران نشده بود. یادی کنیم از زندگی پربارش در آستانه 13 آبان روز دانش آموز .

0

زهرا رضوانی/
شهیده ایران قربانی بیستم تیر ماه ۱۳۴۵در روستای هندلان از توابع شهرستان میانه به دنیا آمد، پدرش نجفعلی نام داشت.

با قلمش می خواست رزمنده باشد
همکلاسی ایران می گوید: ایران به حال رزمندگان و شهدا غبطه می خورد، برای شان مطلب می نوشت، شعر می سرود و در کلاس برای بچه ها و معلمانش می خواند، آنها هم با علاقه گوش می دادند. گاهی وقت ها موقع خواندن مطالبش اشک می ریخت مخصوصاً وقتی برای امام شعر گفته بود، معمولاً قرائتش که تمام می شد رو می کرد به بچه ها و می گفت:
«ما هم در مدرسه در حال جنگ با دشمن هستیم».

چفیه و کتانی
دوستش تعریف می کند که: لباسش با بقیه بچه های مدرسه فرق می کرد، در حال و هوای جبهه بود؛ اغلب به جای روسری چفیه می‌بست وکفش کتانی می پوشید. در روزهایی به شهادت فکر می‌کرد که شهر کوچک میانه حتی یک‌بار هم بمباران نشده بود. حتی یک بار آلبوم عکس‌هایش را باز کرده و از من پرسید: «کدام یک از عکس‌هایم برای مزارم خوب است ؟»، با لبخند گفتم: «عکس شهدا را برسر مزارشان می‌گذارند، مگر تو شهیدی؟ تو دختری، دخترراچه به شهید شدن؟» ایران هم در جوابم گفت:« نمی‌خواهم در بستر بمیرم .» من هم عکسی را که ایران با چفیه و به قول خودش با روسری فلسطینی انداخته بود انتخاب کردم.

در خاک تیمم برای مزارم سبزه بکار
مادر ایران از دخترش می گوید: به نماز خیلی اهمیت می داد. چند وقتی بود که اگر آب به صورتش می زد چشمش اذیت می شد. برای همین هم نمی نتوانست وضو بگیرد. مقداری خاک تیمم به خانه آورد و قسمتی از خاک را الک کرد و داخل کمدش گذاشت و به من گفت: «مامان ! اگر لیاقت شهادت داشتم توی این خاک برایم سبزه بکار وروی سنگ مزارم بگذار» ازحرفش جا خوردم … اما طولی نکشید که ایران من دربمباران دبیرستان زینبیه، به آرزویش رسید. به وصیتش عمل کردم و در همان خاک سبزه کاشتم وروی قبرش گذاشتم. تا چهل روز آن تکه خاک سبز سبز بود …
۱۲ بهمن سال ۱۳۶۵
دبیرستان دخترانه «زینبیه» و دبستان پسرانه «ثارالله» شهر میانه در روز ۱۲ بهمن سال ۱۳۶۵، توسط هواپیماهای متجاوز عراقی بمباران شدند که بر اثر آن ۳۳ دانش‌آموز و یک خدمت‌گزار مدرسه به شهادت رسیدند. یکی از شهدا «ایران قربانی» بود.

شهیده ایران قربانی در یکی از دست‌نوشته‌هایش می‌نویسد:
«…ای خدای من به من آنچنان ایمان و عقیده و معنویت و علم و دانش و فضیلت و تقوا عطا کن که بتوانم در مقابل آزمایش‌های بزرگ نلغزم و خودم را گم نکنم و تمام کارهایم از روی اخلاص باشد. خدایا… خدایا گناهانم را بیامرز و آنگاه شهادت را نصیبم کن… ایران قربانی/مورخه 1363/3/9/ساعت 9:30 شب »

/انتهای متن/

درج نظر