به اسلام ایمان بیاورید تا زنا نکنید

هند مادر معاویه، مادربزرگ یزید و معروف به هندجگرخوار است. او وقتی در جریان فتح مکه ناچار شد مسلمان شود، از پیامبر خدا پرسید: ما برای چه باید به اسلام ایمان بیاوریم؟ پیامبر در جوابش فرمود: برای اینکه زنا نکنید.

0

عطیه سادات یاسینی/

وقتی از عاشورا می گوییم، نقش مهم زنان را در جبهه حسینی یادآور می شویم. اما واقعیت این است که نقش تاریخی زنان در جبهه مقابل هم بسیار اهمیت دارد. نگاهی به چهره نازیبای هند مادرمعاویه و مادربزرگ یزید نشان می دهد که زنان در جریان تقابل بنی امیه با اسلام هم نقش پررنگ و تعیین کننده ای داشته اند.

 

زنان بدنام مکه و طائف

یکی از نمودهای اجتماعی فرهنگ منحط جاهلی، رواج فحشا و انحرافات جنسی بود. آیین حضور زنان پیش از طلوع اسلام بسیاری از نقاط دنیا بخصوص جزیرةالعرب در آتش فساد اخلاقی می سوخت.

مردم در این سرزمین از انجام هر عمل زشت و ناروا پروا نداشتند.

در بزم های شبانه، عروسی ها و جشن ها با نوازندگی و خنیاگری و آماده کردن بساط عیش و نوش دولتمردان از جمله امور رایج درآن زمان بود.

زنان بد نام بیشتر در مکه و طائف سکونت داشتند.

دوستی و روابط نامشروع رواج عجیبی داشت، به گونه ای که برخی از زنان رسما به این کار مشغول بوده و از این راه کسب در آمد می کردند.آنها برای شناخته شدن در محلات دارای نشانه ای بر بام خانه خود بودند.یکی از این زنان به ظاهر زیبا و بی بند و بار هند دختر عتبة بن ربیع بود.

 

هند زیبا و بی بندوبار

هند از دختران زیبای مکه و پدرش از رجال و سر شناسان عرب بشمار می آمد.او زنی خود خواه، شهرت طلب و کینه توز بود. با وجود داشتن پدر و برادری صاحب نام هند منعی برای اعمال ناپسند خود نداشت.او به بردگان سیاه علاقه داشت و بارها از این بردگان صاحب فرزند شده بود ولی هر بار از ترس رسوایی کودک بی گناه را می کشت.

همان طور که گفته شد، زنان عرب که به روسپی گری مشغول بودند، به عنوان نشانه، پرچم سیاهی بر سر در منازل خود نصب می کردند. هند مادر معاویه در شمار این زنان بود؛ همان گونه که نابغه(مادر عمرو عاص) وسمیه(مادر زیاد بن ابیه) از این گونه زنان بودند. به این زنان “ذوات الرایات”(صاحبان پرچم) می گفتند.

نهایتا هند با ابوسفیان، که از سرمایه داران مکه و مردی جاه طلب بود، ازدواج کرد. البته قبل از او ازدواج دیگری هم داشته ولی صاحب فرزندی نبود.او حتی بعد از ازدواج نیز در روابط خود آزاد بود و محدودیتی نداشت. ثمره این ازدواج معاویه بود. البته معاویه را به چهار مرد نسبت داده اند. وقتی زمان زایمان هند فرا رسید او از شهر خارج شد و کنار کوه اجیاد خارج مکه تنها وضع حمل کرد. حسان بن ثابت شاعر نامی عرب در آن دوران درباره تولد معاویه شعری سروده که مضمون شعر این است:

“فرزندی که در کنار بیابان مکه بدون گهواره روی زمین رها شد.”

 

بعد از ظهور اسلام

ازدواج هند و ابوسفیان قبل از اسلام صورت گرفت. بعد از اینکه حضرت محمد(ص) به پیامبری مبعوث شد، هند که شاهد پیشرفت اسلام بود و می دید هر روز عده زیادی به این آیین جدید داخل می شوند، بنای محالفت شدید با دین اسلام را گذاشت؛ چون متوجه بود که در این دین جدید با اعمال ناپسند او و همسرش شدیدا برخورد می شود و در این صورت هند هم دیگرآزادی عمل سابق را در بی بند و باری از دست می داد. در واقع هند که در مکه صاحب قدرت و شوکت بود، با ظهور اسلام موقعیت خود را در خطر می دید. بنابراین از همان ابتدا به مخالفت سر سخت با اسلام پرداخت.

او و همسرش ابوسفیان از هیچ گونه آزار، تهمت و تمسخر پیامبر و تازه مسلمانان کوتاهی نمی کردند.

آنان و مشرکان دیگر تازه مسلمانان را بشدت تحت فشار قرار دادند؛ تا اینکه فرمان هجرت به مدینه از طرف خدا به پیامبر(ص) ابلاغ شد.

مردم مدینه با آغوش باز پذیرای تازه مسلمانان و پیامبر شدند و رسول خدا در مدینه حکومت اسلامی را تشکیل داد ولی مشرکان مکه با کینه ای که داشتند به بهانه های مختلف به جنگ مسلمانان می رفتند.

 

بر کشتگان نمی گریم

اولین جنگ مشرکان مکه با پیامبر و مسلمانان، جنگ بدر بود. در این جنگ عتبه پدر، شبیه عمو و ولید برادر هند که از دلاوران و جنگاوران عرب بودند، از آغاز کنندگان جنگ بوده و بعد از نبرد هر سه به دست حضرت علی، پیامبر و حمزه عموی رسول خدا کشته شدند.

بعد از برگشت مشرکان به مکه هند که از کشته شدن اعضای خانواده خود با خبر شده بود، در کوچه ها فریاد کنان راه می رفت و می گفت:

من بر کشتگان نمی گریم.

وقتی از او علت را می پرسیدند، می گفت:

می خواهم محمد خوشحال نشود و با کینه خود را برای انتقام آماده می کنم.

 

هند زنان مکه را بسیج می کند

مشرکان بار دیگر خود را برای جنگ با مسلمانان آماده کردند. هند نیز ساکت ننشست؛ او برده سیاهی را که مهارت در پرتاب نیزه داشت، به خود نزدیک کرده و بهای آزادی او را کشتن علی، حمزه یا پیامبر قرار داد.

وقتی لشگر آماده حرکت به سمت مدینه شد، هند با تشویق زنان آنها را با سپاه همراه کرد. او می گفت وجود زنان به مردان نیرو می دهد و باعث می شود بهتر بجنگند و روحیه بهتری داشته باشند. او به زنان آموزش داد هر مسلمانی که کشته می شود گوش، بینی و اعضای او را بریده و به گردن وبدن خود بیاویزند و اینگونه انتقام کشتگان خود را بگیرند. خود نیز به عنوان رئیس زنان همراه غلام خود، حبشی عازم مدینه شد.

هند به همراه زنان در میدان جنگ در میان صفوف سربازان طبل و دف می زدند و آنها را به کشتن مسلمانان تشویق می کردند.

 

به دنبال حمزه

هر کشته ای که از مسلمانان به زمین می افتاد، زنان بر سرش ریخته پیکر شهدا را مثله می کردند و طبق دستور هند به خود آویزان می کردند.

در میدان جنگ هند همراه حبشی دائم در پی علی، حمزه و پیامبر بودند. وقتی از یافتن آن دو بزرگوار نا امید شدند، به سراغ حمزه رفتند. حمزه عموی پیامبر جنگاوری بسیار دلیر و شجاع و دست یافتن به او سخت بود. هند که خود در تمام مراحل جنگ حضور داشت، از حبشی خواست از پشت به حمزه حمله کند. برده نیز بعد از تلاش زیاد از عقب نیزه را به سوی حمزه پرتاب کرد و او را به شهادت رساند. بعد ازاتمام جنگ هند به سراغ حمزه آمده، سینه او را شکافت و جگرش را خارج کرد و به دندان گرفت ولی به اذن خدا جگر در دهانش مانند سنگ شد و لقب “اکلة الاکباد” (خورنده جگرها) از اینجا به هند داده شد.

 

عاقبت هند جگر خوار

وقتی پیامبر در آخرین حج خود که فتح مکه صورت گرفت، فاتحانه وارد شهر مکه شد، همه اهالی مکه به اسلام گرویدند. مشرکان سر سخت از جمله ابوسفیان و خانواده اش هم به ظاهر اسلام آوردند.

پس از آن هند نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ما برای چه باید به اسلام ایمان بیاوریم؟

پیامبر در جوابش فرمود: برای اینکه زنا نکنید.

عمرهند در سال چهارده هجری همزمان با اوایل دوران خلافت عمر به سر آمد.

 

منابع :

سیره ابن هشام

تتمه منتهی الامال

بحار الأنوار

تاریخ اسلام

/انتهای متن/

درج نظر