شـرط من برای بله گفتن

عروس موقع عقد می تواند شرط بگذارد، مخصوصا اگر امام خمینی عاقد باشد…

0

منیژه جانقلی/

همه در سکوت نشـسته بودند و چشـم به کلام امام خمینی دوخته بودند که خطبه‌ی عقد را می‌خواند.
عروس با چادر مشـکی و رو گرفته، کنار مردی با لباس خاکی رزم نشـسته بود. سر به زیر داشـت و گوش به خطبه‌ی عقد.
امام برای خواندن خطبه‌ی عقد، وکالت خواسـت. نگاه‌ها به سـمت عروس چرخید. حاضرین منتظر بودند تا در مقابل پاسخی که وکیل از موکلش می‌خواسـت، « بله» را بشـنوند و صلواتی ختم کنند و این زوج جوان را هم بدرقه‌ی زندگی جدید کنند، اما عروس سکوت کرده بود. می‌دانسـت این جا نه جای وقت تلف کردن اسـت و نه لوس بازی‌های مرسوم سر سـفره‌ی عقد. همین که افتخار یافته بود، با کلام عاقد به عقد غلامرضا در بیاید خدا را شـاکر بود. با خود کلنجار می‌رفت. نمی‌دانسـت جمله ای که بر زبانش جاری خواهد کرد، درسـت اسـت یا خیر، اما مطمئن بود شـرطی که خواهد گفت، یک قدم او را به آرزوهایش نزدیک‌تر خواهد کرد.
ــ من شـرطی دارم.
همه‌ی نگاه‌ها با تعجب به سـمتش چرخید.
امام با لبخند فرمود:
ــ حق شـماست، بفرمایید.
ــ شـرط من برای بله گفتن این اسـت که در حق هردوی ما دعا بفرمایید تا شـهادت در این دنیا نصیب‌مان شـود و البته شـفاعت ما را هم در آخرت بکنید.
تبسـمی بر لبان امام نشـست.
ــ من دعا می‌کنم که شـما ثواب شـهادت را ببرید و پیروز بشـوید.
و شـروع کرد به خواندن خطبه‌ی عقد.
برگرفته از کتاب رسم دلدادگی

/انتهای متن/

 

 

درج نظر