مرا ام البنین صدا کنید

همسر علی (ع) بود و نامش فاطمه کلابیه اما چون به خانه امام آمد، نخواست نامش یاد مادر را برای فرزندان فاطمه(س) زنده کند پس از مولا خواست او را ام البنین بنامند.

0

نامش فاطمه بود از قبیله بین کلاب، کنیه اش ام البنین(مادر پسران)، پدرش حزام و مادرش ثمامه یا لیلا بود. به همسری حضرت علی(ع) در امد و فرزندانش عباس،عبد الله،جعفر و عثمان بودند که همه در کربلا شهید شدند.

در مورد تاریخ ولادت ایشان تاریخ دقیقی در دست نیست ، ولی بعضی ایشان را زاده پنج هجری قمری در شهر کوفه گفته اند ولی شاید از روی سال ولادت حضرت ابوالفضل بتوان زمان ولادت او را هم تخمین زد.قمر بنی هاشم در سال بیست و شش هجری قمری متولد شده و طبق رسم عرب ام البنین در آن زمان اگر پانزده ساله هم بوده باشد می توان سن ایشان را حدس زد.

مرواریدی در خواب

پدر ام البنین حزام قبل از تولد او به سفر رفته بود. شبی در خواب دید  در سرزمینی سبز نشسته و مروارید هایی درخشان از اطراف بر دستانش می ریزد. در این هنگام مردی از بلندی به سمتش می آیدو می پرسد: مروارید ها را می فروشی؟

حزام می گوید:من قیمت را نمی دانم .شما چند می خری؟

مرد قیمتی بالاتر از درهم و دینار پیشنهاد داد و گفت اینها قیمتی ترند ولی من از طرف شخصی مامورم و تضمین چیزی هستم که سعادت ابدی  و بهره بزرگ دارد.

حزام پرسید: تو تضمین می کنی؟

 مرد پاسخ داد: آری

 و حزام از خواب بیدار شد.

او در پی تعبیر خواب به کسی از قبیله خود مراجعه کرد و پاسخ گرفت:

 خدا دختری به تو عطا می کند که به عقد بزرگی در می آید .

وقتی حزام از سفر برگشت ثمامه وضع حمل کرده بود و دختری چونان مروارید بدنیا آورده بود. حزام پیش خود زمزمه کرد:قد صدقت الرویا

فاطمه کلابیه در خانه علی(ع)

ده سال بعد از شهادت حضرت زهرا (ع ) حضرت علی برادرش عقیل را که آشنا به علم نسب شناسی بود فرا خواند و از او خواست برایشان همسری از تبار دلاوران انتخاب کند.

عقیل از قبیله بنی کلاب که در شجاعت بی همتاو پدرانشان از خاندان بنی کلاب از اجداد بزرگ پیامبر(ص)و دارای خوبی ها و صفات بسیار بودند، دختری را معرفی کرد؛ دختری پاکدل و با تقوا. پدران این طایفه همه دلیر مرد و و نیک سرشت بودند و خصایص اجداد را به فرزندان منتقل می کردند.عقیل به امام علی گفت: در میان عرب از پدرانشان شجاع تر و دلیر تر یافت نشود. پدران ایشان علاوه بر شجاعت و دلیری سالار و پیشوای قوم خود بوده اند.

عقیل پیشنهاد را به پدر دختر داده وپدر با دختر مطرح کرد. فاطمه کلابیه نیز پذیرفت ومهریه ایشان پانصد درهم تعیین شد و او به خانه امام علی (ع) آمد.

هنگام ورود به خانه گفت: تا دختر زهرا (س) وارد نشود من پا در خانه نمی گذارم. وقتی که وارد خانه حضرت علی شد، حسنین بیمار بودند. فاطمه  از این دو بزرگوار به خوبی پرستاری کرد تا بهبود یافتند و همواره می گفت من خدمتکار فرزندان زهرا هستم.

بعد از مدتی فاطمه به امام عرض کرد: فرزندان شما فاطمه را نام مادرشان می دانند. نکند با صدا کردن من بچه ها یاد مادر افتاده و خاطره مادر برای شان تداعی شود. پس از این پس مرا ام البنین صدا کنید.

مادر شایسته شهیدان

ام البنین حتما شایستگی این را داشت که به خانه امام راه پیدا کند و مادر پسرانی بآشد که امام مظلوم خود را، یعنی حسین (ع) را، زمان را تا پای جان یاری کنند و در راه دین و ولایت شهید شوند. ام البنین خود اهل  دوستی با اهل بیت بود که توانست دوستی با فرزندان اهل بیت را به فرزندانش بیاموزد. ام البنین هم خود و هم پسرانش در شجاعت، متانت، ادب و عزت نفس زبانزد بودند و این را در صحنه کربلا به نحو احسن ثابت کردند.

در واقعه کربلا هر چهار پسر این زن بزرگوار حضور داشتندو نبرد نمایانی کردند و شهید شدند شجاعت و در این میان وفای حضرت عباس برای تاریخ بیش از هر چیز روشن و برجسته  است.

بعد از روز عاشورا بشیر خبر شهادت همه کاروان امام حسین را به مدینه آورد. اما ام البنین اول از همه از امام حسین سراغ گرفت در حالی که از شنیدن خبر شهادت امام می گفت:رگ قلبم را پاره کردی. بچه هایم و آنچه در زمین است فدای حسین.

دیگرام البنین نیستم

بعد از شهادت پسران هر روز به بقیع رفته و ناله گریه سر می داد به طوریکه مروان با آن همه قساوت از ناله و زاری ام البنین به گریه افتاد و اشک ریخت.

زینب(س)بعد از آمدن به مدینه به محضرام البنین رفته و به ایشان تسلیت گفت. همچنین دراعیاد و مناسبات برای ادای احترام به دیدنش می رفت.

وقتی زنان مدینه به او تسلیت می گفتند و نامش را می خواندند می گفت: دیگر مرا ام البنین نخوانید. مرا فرزندانی بود که به سبب آنها ام البنین بودم،من چهار باز شکاری داشتم که آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع کردند. عباس من چطور بدون دست به زمین افتاده و با تیر در چشم از اسب به زمین آمده!

این زن بزرگوار بعد از رحلت حضرت زینب در سال شصت و چهار هجری قمری و به قولی سال هفتاد از دنیا رفت. البته قول اول صحیح تر به نظر می رسد .

آرامگاهش در بقیع است در جوارمدفن مطهر امام حسن مجتبی(ع).

منابع:

اعلام النساء المومنات

اعیان الشیعه

مرثیه عاشورا

ام البنین مادر مهتاب

/انتهای متن/

درج نظر