شبه مردان، قهرمان داستان های زنان چینی
در قسمت های قبل خواندیم؛ زنان برای فرار از جامعه ی مردسالارچین و در مقابله با حکومت کمونیستی مائو، راهی امریکا شدند و تحت نفوذ غرب، ادبیاتی جدید خلق کردند تا به آزادی دلخواه خود برسند اما…
سرویس فرهنگی به دخت؛کامران پارسی نژاد/
«ویلت ایدیما»، پروفسور آمریكایی مدرس ادبیات چینی در دانشگاه هاروارد معتقد است «در امپراتوری چینی، زنان شعر میسرودند، نمایشنامه مینوشتند، منظومه میسرودند و داستان مینوشتند. آن ها توانسته بودند در دورههای خاص تاریخی، برخی گونههای ادبی را ارتقا دهند».
زنان چینی با وجود فعالیت و كار روزانه بسیار شدید، پیوسته به خلق آثار مكتوب مبادرت میورزیدند و خللی در كار آن ها پدید نمیآمد. آن ها با استفاده از قالبهای ادبی رایج، توانستند تصویر روشن و واضحی از شرایط زندگی زنان مطرح سازند. آن ها حتی از قالب ادبی شعر، كه دارای محدودیتهای خاص است، در ترسیم موقعیت خود و بیان آرا و اعتقادات مطرح در آن روزگار، استفاده كردند. به همین دلیل، اشعار خلق شده، بیشتر به صورت توصیف، شرح كاملی از زندگی انسانها را مطرح میساخت.
ایدیما میگوید «مردم چین به شدت به اصل تناسخ اعتقاد دارند، گاه جابهجایی ارواح در كالبدهای مختلف را در داستانها و اشعار خود مطرح میكردند. این ارواح از بدن انسان خارج میشدند و گاهی اوقات به بدن حیوانات فرو میرفتند و در بعضی مواقع، این انتقال برعكس صورت میپذیرفت. برای آن ها خروج از دنیای حیوانات و ورود به دنیای انسانها، بسیار بااهمیت و ارزشمند به حساب میآمد. بسیاری دوست میداشتند كه پس از مرگ، روحشان در كالبد افرادی كه بعدها در سرزمین ممنوعه قرار بود زندگی كنند، وارد شود. چرا كه در دستگاه حكومتی، مردان از امتیاز خوبی برخوردار بودند. اگر هم روحی قرار بود به كالبد زنی وارد شود، بهتر بود در بدن یكی از زنان شهر ممنوعه برود.
بسیاری از زنان، در این ارتباط، آثار مهمی خلق كردهاند و از زاویه دیدهای مختلفی، مسائل پیرامون تناسخ و فرهنگ مردم چین را مورد ارزیابی قرار دادند.
مشهورترین زن فاسدی كه در چین شعر میسرود، «لیوشی» نام داشت. این زن در قرن 17 زندگی میكرد. لازم به ذكر است كه در طی دورانهای مختلف، گاه آزادیهای نسبی بیشتری برای بیان عقاید به زنان داده میشد؛ و با توجه به تغییر شرایط دوران، از آن ها پس گرفته میشد. به طور مثال، در خلال جنگهای روی داده در چین، زنان از آزادی بیشتری برای بیان عقاید خود برخوردار میشدند.
«ایدیما» معتقد است در قرن هفده، از شعر بیشتر برای بیان نیازها و افكار زنانه استفاده میشد. این در حالی بود كه شعر همچون داستان نمیتوانست با دقت و ریزبینی خاص، مطرحكننده تمام شرایط موجود باشد.
لازم به ذكر است اشعار سروده شده توسط زنان، مورد توجه منتقدین مرد قرار گرفت. آنان با توجه به گرایشات مردانه خود، به نقد و بررسی این آثار مبادرت میورزیدند.
شرایط سخت روزگار باعث میشد تا زنان هنگام خلق آثار، محدودیتهایی را خود برای خود ایجاد كنند. در صورتی كه توقع میرفت كه در اشعار سروده شده، نوعی خلوص نیت و بیان احساسات ناب وجود داشته باشد.
از موارد استثنای آن روزگار در این باره، میتوان به زنی به نام «زنگ یون دوان» اشاره داشت. او به سبك و سیاق زنانه مینوشت، اما چون مردان، به مسائل جدی و مهم پیرامونش اشاره داشت. او اشعار زیادی سرود. این اشعار به خود او تعلق داشت و از هیچ كسی الهام نمیگرفت.
در آن مقطع، نمایشنامهنویسی، منظومهسرایی و داستان، از جایگاه پایینتری نسبت به شعر برخوردار بود. چرا كه زنان به یاری ایهام و سایر فنون ادبی، میتوانستند امیال، آرزوها و ذهنیات خود را به طور غیرمستقیم مطرح سازند و كسی بر آنها خرده نگیرد. پس از سپری كردن یك دوره، زنان دریافتند كه در زندگی فردیشان مسائلی وجود دارد كه اگر به زبان شعر بیان شود غیرقابل حس و غیرقابل درك خواهند بود. آنان متوجه شدند برای طرح مسائل مهم زندگی خود، نیازمند استفاده از قالب ادبی داستان هستند. داستان این امكان را در اختیار آن ها میگذاشت تا با درستی و ریزبینی خاصی، مسائل مختلف زنان را از ابعاد مختلف بررسی و حلاجی كنند. داستان میتوانست تمامی مسائل گوناگون زنان را در نظر مخاطبان منطقی جلوه دهد و آن ها را با عمق فاجعه آشنا سازد. در صورتی كه شعر، قدرت و انعطافپذیری داستان را در تصویرگری زندگی با تمامی مسائل و رویدادهایش نداشت.
در این زمان، مضمون زنی كه تك و تنها به سفرهای طولانی دست میزند و با خطرات مختلفی مواجه میشود چون نمیخواهد از قوانین و سنن سخت آن روزگار كه غالباً ازدواج اجباری بود پیروی كند، رایج بود این نوع از داستانها، به افسانه و حماسه بیشتر شباهت داشتند. زنان در طی این سفرها، در جامعه مردانه خود را استتار میكردند. برخی از زنها به دلیل اذیت و آزار اطرافیان، مجبور به ترك خانهها میشدند. ایدیما میگوید «این طبیعی است كه دختری كه لباس مردانه پوشیده و از خانه گریخته، بخواهد همچون مردان زندگی كند و چون مردان رفتار كند. این زن مجبور است تواناییهای جسمانی خود را به سطح مردان برساند».
ادامه دارد…