به خاطر پونه یا به بهانه پونه؟
فیلم سینمایی “به خاطر پونه” که این روزها اکران می شود مثل خیلی فیلم های دیگر از این دست، نگاه منتقدان را به ابعاد اجتماعی و اخلاقی ساختن و نمایش این گونه فیلم ها به خود جلب کرد. خوب است اهل نظر و دست اندرکاران یک بار هم به این سوال ها وشبهه ها و نقدها اعتنای جدی تر کنند.
سرویس فرهنگی به دخت؛ محمد قمی/
سینمای ایران در چه مختصاتی و با چه ویژگیهایی بناست به تولیدات خود، ماهیت بدهد و بر چه مبنایی سیاستهای خویش را پیریزی کند؟ این سوال مهمی است که میتوان آن را درباره و به مناسبت تکتک فیلم های تولیدی این سینما مطرح کرد.
سینمای ایران بنا بوده -و هست- سینمایی باشد که خانوادهها و جوانان و اقشار دیگر اجتماع ما, در آن هم «لذت» ببرند و هم یاد بگیرند و «آگاه» شوند و «پیشرفت» کنند, آن هم به دست کسانی که به قول رهبر انقلاب «کلید پیشرفت جامعه در دست آنهاست.
فیلم سینمایی به خاطر پونه که هماکنون بر روی پرده سینماهای کشور است, به لحاظ مضمون و محتوا و ساختار و نوع پیام و رویکردی که در بیان حرفهایش انتخاب کرده, دقیقا همان شیوه و منشی را پیموده که طی دهههای اخیر و بخصوص چند سال گذشته تبدیل به پاشنه آشیل سینمای ایران شده است.
فیلم, داستان زوجی به نام مجید و پونه را روایت میکند که زندگی شان به دلیل اختلافات فرهنگی و اعتیاد, دستخوش اتفاقاتی میشود؛ اعتیادی که همراه خودش, توهم و مشکلات اخلاقی دیگری را نیز در پی دارد.
مرز باریک و تا حدودی ناپیدای میان فیلم آسیبشناسانه اجتماعی که اصلاحگری و توجه و تنبهدادن به جامعه را مد نظر دارد و فیلم اباحهگری که ترویج سبک زندگی غربی را در ابعاد و جلوههای مختلفش دنبال میکند.
این همان مرز ناپیدایی است که مطرحشدن دوپهلو و نه چندان روشن و راست آن در فیلم های این چند ساله باعث شده است امواج سهمگین و اعتراضات جدی و هجومآسایی را برای سینمای ایران در پی داشته باشد.
قصه از آنجا آغاز میشود که فیلمسازی تصمیم می گیرد در اثر سینماییاش به موضوعاتی مثل خیانت، بیبند و باری، شک به همسر, اعتیاد و… بپردازد و استدلالش هم این است که برای اجرای درام و به تصویرکشیدن قصه, لاجرم باید ویژگی این آدمها و مختصاتی از آنها را «سینما»یی کند.
از همین جاست که همه مسائل و شبهات و همان لبه برنده و مرز باریک میان تذکر مصلحانه و اشاعه منکرانه آغاز میشود.
اینکه فیلمی با به تصویرکشیدن چنین موقعیتهایش و با «نحوه»ی این تصویرگری به کدام سو میلغزد و به کدام سمت میرود.
سوال اینجاست که آیا فهم اینکه رویکرد و پیام فیلم در این پاشنه آشیل چیست, مقدور است یا نه؟ و اگر هست تا چه حد از دقت و اگر نیست, پس چاره چیست؟
اگر اصل بر برائت و مبنا بر نیت خیر آدمهاست, پس تکلیف مخاطب و مدیران مسئول سینمایی با این موقعیت ها چیست؟ چه باید کرد؟
در فیلم «به خاطر پونه» هم, مثل اقران و امثالش و مثلا فیلم پرحاشیه و جنجالی اخیر یعنی «من مادر هستم» و … با چنین موضوعی روبروییم.
اعتیاد مرد، شکش به همسر، رفتارهای دوپهلو و تردیدآمیز زن- مثلا در انتخاب معلم سرخانه و رفتن به پیش فالگیر, دیگر نمونه مثال های رفتاری و حرکات و سکناتی که در فیلم و از شخصیت هایش شاهدیم, گویای همان نکتهای است که یادآوری کردیم.
مثلا در همین فیلم و خیلی از نمونههای دیگرش و حتی اثری مثل «رسوایی», یکی از نکاتی که همیشه در دام «درام» گرفتار میشود و مغفول میماند و مشکل اخلاقی میآفریند, این است که انسان بر مبنای روایات اسلامی و آموزههای اخلاق دینی، نباید خود را در موضع اتهام قرار دهد وگرنه برایش مشکلساز میشود و نباید در برابر تبعاتش، دیگران را ملامت کند.
همان جمله معروف دینی که « اتقوا من مواضعالتهم»!
این دوریگزیدن از موقعیت هایی که انسان را در معرض «تهمت» دیگران قرار میدهد, نه تنها یک توصیه اخلاقی بلکه یک رویکرد اجتماعی و فرهنگی انسانشناختی است. زوج امروزی ما چقدر میتواند برای بهنتیجه رسیدن خواستههایش, روراست با هم رفتار کنند و تن به دروغ ندهند و صریح باشند؟
کاش در زندگی هامان مصداقی از «علاج واقعه قبل از وقوع کردن» باشیم. اینکه این آموزه در اخلاق اسلامی و احکام دینی اینقدر مورد توجه قرار گرفته و برآن تأکید شده, موید همین معناست.
«به خاطر پونه» هم, در عین برخی یادآوریهای شبهاصلاحگرانه، با چنین موقعیت های دوپهلو و شبههناک روبروست و معلوم نیست از روی محدودیت و ضرورت درام و یا چیز دیگری به این دام فروغلتیده و برای مخاطب و برداشت هایش از فیلم و نیز نوع قضاوتی که انسان مومن میتواند نسبت به آن داشته باشد دچار مشکل میشود.
در برخی از صحنهها و موقعیت ها, این مرز به کلی محو میشود و رنگ شبهه اباحهگری و ترویج سبک زندگی لاقیدانه، بیشتر و بیشتر میگردد.
مثلا؛ چرا زن اینقدر اصرار دارد معلم خانگیاش مرد نامحرمی باشد؟!
ضرورت درام است؟!
نیاز ساختار است؟!
یا قصد و غرض دیگری پشت آن مخفی یا هویداست؟!
البته نه وظیفه ما و نه در ید قدرت ماست که نیتخوانی کنیم. بناهم بر این نداریم اما این سوال را میتوانیم طرح کنیم که اساسا مبنا و ضرورت چنین میزانسنی در فیلمی مثل «به خاطر پونه» چیست؟
آیا نمیتوان در عین طرح سینماورزانه این مسائل و واردکردن تلنگرهای اجتماعی و تذکرهای تنبهآمیز به مخاطب، نسبت به این معضلات که کاری است آسیببشناسانه و اصلاحگرانه و البته قابل دفاع، جوری میزانس سینمایی را اجرا کرد که شبهه ترویج فحشا و تهییج مخاطب و تزریق الگوهای فاسد زندگی لاقید در مخاطب آن هم مخاطب ایرانی مسلمان ایجاد نشود؟
«به خاطرپونه» موقعیت خوبی است برای طرح دوباره این موضوع به این امید که اهل نظر و خبرگان امر با مشخصنمودن مواضع و جایگاه ها و تشخیص سره از ناسره و تبیین دقیق شرایط و الزامات موضوع، به این همه حاشیه و برندگی لبه تیز این مرزهای ناپیدا و تاریک و مبهم و شبههناک پایان دهند.
/انتهای متن/