مادرانهای از جنس عاشورا و شور نینوا
به مناسبت ماه محرم و در یادکردی از نمونههای ارزشمندی که در هنر هفتم ایران چه در سیما و چه در سینما در بازپردازش معارف عاشورایی تولید شد و به نمایش درآمد، به یکی از فیلم های سینمایی ارزشمند میپردازیم که نمونهای قابل توجه در این عرصه به شمار میرود: «عصر روز دهم»
سرویس فرهنگی به دخت؛محمدرضا محقق/
یکی از آثار ماندگار سینمای ایران در سالهای اخیر که با رویکردی دراماتیک و با تزریق صحنههایی جذاب از موقعیتهای مستند عزاداری در کربلا و عاشورا، به ثبت یکی از دیدنیترین فیلمهای سینمایی این حوزه منتهی شده است، فیلم «عصر روز دهم» به کارگردانی مجتبی راعی است؛فیلمی که در آن، کربلا و عاشورا، بستری برای روایت یک داستان ملودرام و عاطفی میگردد و با پیوند عاطفی و عمیق معرفتی که میان دو موقعیت امروزی و تاریخی برقرار میشود، روایتی جذاب از یک داستانگویی گرم در کنار خلق تصاویر ماندگار از حرکت عظیم مردم در عاشورا به تصویر در میآید.
یک نگاه به داستان فیلم
سالهای جنگ، در کوران مصائب بی شمار آن روزگار، در خطه مرزی ایران و عراق، مادری از طفل خردسالش، از دخترش وا میماند و دختر در اتفاقی خطیر و غریب، به دامان خانوادهای عراقی میرسد.
مادری از طفلش دور ماند، اما مادری دیگر و مهری دیگر در عراق پیدا شد که دختر کوچک را در دامان مهرش میپروراند و بزرگش میکرد.
سالها از پس هم گذشت و… اینک اما پس از عمری، دو مادر به هم میرسند و دو خواهر هم…
مهر مادری، شوق خواهری، عزم برگشت به مام میهن و غم رنجور محبتی که میان طفل و نامادری برقرار شده… داستان را به درامی مشحون از حزن و شوق و شیدایی و دلدادگی و دوراهی میکشاند.
و این قصه پرغصه و حدیث پردرد و خاطرهی خطیر «عصر روز دهم» است.
فیلم، داستان شخصیتی به نام دكتر مريم شيرازي است که با گروهي از پزشكان هلالاحمر براي كمك به مردم عراق عازم اين كشور ميشود و تصميم به جستجو براي يافتن خواهر گمشدهاش ميگيرد.
خواهری که سالها پیش و در کوران جنگ ایران و عراق، گمگشتهی صحرای دربه دری جنگ شده و از دست خانواده رفته بود اما یاد و نامش تا سال های سال در دل و دیده مادر و خواهرش همچنان زنده و در تپش مانده.
در چنین موقعیتی است که ناگهان خبر میرسد نشانه هایی از این طفل گم گشته در عراق به دست میآید و… .
نقبی به عاشورا
فیلم عصر روز دهم، تلاش کرده است موقعیت هجران و فراق و وصل را در بستری از تاریخ عاشورا و با نقبی به ماهیت حادثه عاشورا و نیز بهرهمندی از شور و هیجان عرفانی و شیدایی بی نظیر حاکم بر عزاداری شیعیان در کربلای معلی درهم بیامیزد و از خلال آن، تصویری دیدنی و جذاب برای ارائه در یک موقعیت داستانی و سینمایی به دست دهد.
نکته قابل توجهی که باید به آن اشاره کرد، توجه و تنبه کارگردان نسبت به عنصر داستان و تفوق بر اهمیت داستان در گیرایی هرچه بیشتر یک روایت سینمایی جذاب برای مخاطب و نیز بازتعریف آن بر مبنای جغرافیا و زمان است که کربلا و ایام عاشورا، در این تلاقی و تداعی، به عنوان عنصر مکانی و زمانی، به درستی مورد استفاده قرارگرفته است.
در واقع در این اثر سینمایی ما شاهد یک پیوند و تلاقی هستیم:
پیوند میان یک موقعیت و واقعه امروزی با یک واقعه تاریخی و ربط و نسبتی که به لحاظ معنایی و مضمونی میان این دو فراهم میشود.
وقتی مادری پس از سالها برای وصال جگرگوشهاش به حلقه عزاداران حسینی در کربلای عاشوراییِ دوران میرود و در قیامتی که در شور و شین عشاق حسین برپاست، دل به دریای عزای او میزند و در اقیانوس شیداییان کویش غرق میشود؛ این تصویر بکریست که در نقطه اوج فیلم، در ورای درام و با شمایلی مستندگونه به رخ کشیده میشود و عصر روز دهم، ذوب در نجوای یاحسین(ع)، به ظهور و بروز میرسد.
فیلم همانطور که گفتیم، بار استعاری و مضامین معنامحورِ معرفتآموزی دارد که بر قدر و قیمتش میافزاید و نگاه و بیانش را در «پیام»ی متعالی و اشارتی استعاری، بالا میبرد.
توجه به کربلا و عاشورا خاصه در قالب سینمای داستانگو و تزریق مفاهیم بلند آن حقیقت ناب و تابناک در جلوههای امروزی قصهگویی به ویژه در قالب سینما میتواند گام موثر و بلندی برای بازتابدادن ارزش های انسانی و معارف بلند مکتب حسینی و فرهنگ والامقامش برای انسان امروز به همراه داشته و به سینمای ما تنزه و پاکی و ارتقایی چشمگیر در هرچه انسانیتر و پاکتر شدن ببخشد.
گنجینه غنی معارف و مفاهیم عاشورایی، این کارآیی و قدرت را داراست که سینما و سیمای ما را با بهترین دستاوردهای فکر و سیطره الهی که توسط اصحاب عاشورایی حسین(ع) به منصه بروز و ظهور رسید، سیراب سازد و جلوهای زیبا و ماندگار به آن دهد؛ جلوهای که هم برای مخاطب ما جذاب و خواستنی است و هم سینمای ما را به جهت مفاهیم و معانی و مضامین آثارش تعالی میبخشد.
و بیتردید، «عصر روز دهم» گامی است هرچند کوچک اما مبارک در این مسیر سبز و سرخ…
/انتهای متن/