خوب است که تلویزیون هم خود را در این «آیینه»ببیند
این روزها سریال آئینه از شبکه تماشا پخش می شود. تماشای”آئینه” فرصتی است تا هم خود و رفتارهای خود را در آن ببینیم و هم تلویزیون این سالهای ما نقش خود را در آن «راست» ببیند و بسنجد که نسبت به گذشتههای دور و نزدیک پیشرفته یا پس مانده!
سرویس فرهنگی به دخت؛محمدرضا محقق/
یکی از ویژگیهای مهم سریال آئینه این بود که علاوه بر اینکه نسبت به زمان ساختش سریالی خوشساخت و جدی محسوب میشد, تلاش داشت در اتمسفری اخلاقی و با رویکردی مصلحانه به تصویرگری معضلات اجتماعی و عموما خانوادگی بپردازد و برایشان راهحل ارائه دهد و مگر توقع ما از رسانه و هنر دینی چیزی جز این است؟
سریال آئینه یک مجموعه نمایشی است که در هر قسمت از آن یک داستان بر محور یکی از مسائل اجتماعی و خانوادگی همچون اختلافات زوجهای جوان، دخالتهای بیجای خانوادهها در زندگی آنان، چشموهمچشمی، کینهورزی و کشاندن اختلافات ساده به مرز جدالهای وحشتناک، بر بستری از ملودرام ایرانی شکل میگیرد و به طرح موضوع و احیانا ارائه راهکارهایی در آن زمینه میانجامد.
واشکافی روابط و مطرحنمودن جنبههای مختلفی از یک رویداد از منظر شخصیتهای مختلف در بستری از درام و قصهگویی، آئینه را تبدیل به یکی از مجموعههای نمایشی مصلحانه و متعهد نموده است که ضمن ارائه یک سرگرمی دراماتیک، تلاشی درخور برای طرح و ارائه راهکار در زمینه مشکلات و مسائل خانوادگی داشته است.
شاید بد نباشد به عنوان نمونه اشارهای داشته باشیم به یکی از قسمت های اخیر سریال آینه که در آن موضع دخالتهای خانواده طرفین در تیرهشدن روابط زوجهای جوان مورد اشاره و آسیبشناسی قرارگرفته بود.
دخالتهای بیمورد و التبه متنوعی که هر یک در قالب دلسوزی یا استیفای حقوق هریک از زن و مرد توسط مادران شان به آنها دیکته و مورد بازخواست قرار میگرفت تا آنجا که یک زوج دلبسته و عاشقپیشه را به مرز جدایی کشاند و اوضاع شان را به شدت تیره و تار نمود.
در اینجا بود که حضور پدر یکی از زوجین و رفتار معقولش و دعوت از دیگران به خویشتنداری و رعایت حقوق دیگران و البته و صدالبته عدم مداخله در کار زوج جوان، اثرگذار شد و به باروری و شکوفایی دوباره عشق و مودت میان آن دو انجامید و روی خوش زندگی را دوباره به کانون خانوادهشان بازگرداند.
در واقع در سریال آئینه اینگونه فکتها و نشانهگذاریهای تذکردهنده و تنبهآمیز در بستر ملودرام به نحوی چندان خوشایند و به ویژه با بازیهای روان و دوستداشتنی و میزانسنی روان و دلچسب اجرایی شده و اتفاقا از تأثیرگذاری خوبی هم برخوردار بوده و هست.
چه دو دهه پیش و چه اکنون که در کمال تعجب و البته نه چندان دور از حقیقت، بازپخشش مورد توجه شایان مخاطبان دیروزی و امروزی تلویزیون قرارگرفته است.
حداقل، تجربه شخصی نگارنده در مواجهه با مخاطبان این روزهای «آئینه» گویای این امر است؛ گویای این امر خوشایند و امیدبخش و البته نوستالوژیک!
بی تردید یکی از وظایف اصلی رسانه ملی بازخوانی مشکلات و معضلات اجتماعی و طرح درست و اصولی آنها و نیز ارائه راهکارهایی برای اصلاح و ایجاد زمینههای فکری و روانی برای رفع این مصائب است.
امام خمینی در بیانی تاریخی صداوسیما را «دانشگاه عمومی» خواندند و با این تعبیر بجا و غنی و قابل تأمل، به نقش آموزشی و ارتقادهنده فهم و خرد عمومی این رسانه فراگیر و پرمخاطب اشاره کردند.
بی شک تلویزون ما میتواند هم در قالب برنامههای نمایشی و هم در قالب های دیگر، به برنامهسازی مناسب و اصلاحگرانه در زمینه مشکلات اجتماعی به ویژه مسائل مربوط به خانوادهها و روابط جاری در جامعه بپردازد و با این رویکرد، از پس تعهد تاریخی خویش برآید.
اینکه با ابزار نمایش و قصه، موضوعات جدی و مهم فرهنگی طرح شود و در فضایی عالمانه و مصلحانه و با دقت و درنظرگرفتن جوانب مختلف امر و بخصوص با توجه به آموزه های دینی و معارف مذهبی، معضلات بررسی شده و راهکارهای بهتر زیستن به مخاطبان آموزش داده شود، همان وظیفهای است که امام راحل در آن تعبیر تاریخی برای صداوسیما قائل شدند.
با این اشاره اینک بجاست تا مخاطبان عزیز را توجه دهیم به اینکه طی این شبها بار دیگر شاهد تکرار یکی از سریالهای خوب تلویزیون ایران در دهه شصت هستیم که در حال پخش از شبکه تماشاست.
نکتهای که بد نیست در انتها به آن اشاره کنیم این است که این سریال علاوه بر همه وجوه «آیینه»گونش، میتواند آینهای هم باشد در برابر خود تلویزیون این سالهای ما که نقش خود را در آن «راست» ببیند و بسنجد که نسبت به گذشتههای دور و نزدیک پیشرفته یا پس مانده!
سریال «آئینه» مجموعهای بود که در آن دوران و حتی اکنون با باری غلیظ از ملودرام و بازیهای خوب و خلاقیت های صحنهای در ذهن و ضمیر بینندگانش ماندگار شد.
مجموعه تلویزیونی “آینه” به کارگردانی غلامحسین لطفی یکی از مجموعههای ماندگار دهه ۶۰ است.
مجموعهای که روند تولید مجموعههای خانوادگی را تا سالها تحت تاثیر قرار داد. سریال “آینه” در ۲۵ قسمت به کارگردانی غلامحسین لطفی و تهیهکنندگی گروه معارف روزهای دوشنبه از شبکه یک پخش میشد.
در این سریال که بار عاطفی و نگاه دردمندانه سازندگانش در عین تعهدی اجتماعی که برای خود قائل بودند کاملا دیده می شود می توان ردی از یک فیلمنامه به علاوه بازی های خوب را دید.
و همین است رمز موفقیت و ماندگاری «آیینه» و اینکه بعد از گذشت بیش از دو دهه هنوز هم مخاطب دارد و هنوز هم بسیاری از بینندگان، «آیینه» را بر سریال های تازه ساخت این روزها که از ذره ای هنر و زیبایی و قصه تهی اند ترجیح می دهند.
بله؛ این شبها یکی از نوستالوژی های به یادماندنی و آموزنده و مصلحانه ی تماشاگران تلویزیون ایران در دهه شصت در حال پخش از شبکه تماشاست.
و ما باز هم روبروی «آیینه» می نشینیم و نقش خود را در آن می بینیم و یادمان می افتد این کلام نغز و پرمغز را که:
آینه چون نقش تو بنمود راست
خودشکن آیینه شکستن خطاست
/انتهای متن/