زنان همدوش مردان در جنگ
نقش زن ایرانی در جبهه و جنگ نقشی بارز بود، اما در مجاهدت های ز نان در طول جنگ، هنوز ناشناخته هایی وجود دارد که باعث می شود پرونده زنان و جنگ همچنان باز باشد.
سرویس اجتماعی به دخت؛ بهنام خسروی/
جنگ اصولا یک فعالیت مردانه و خشن محسوب میگردد و شجاعت و بیباکی فراوانی را میطلبد که بدون این ویژگیها و صفات، پیروزی میسر نیست. اما مهمتر از آن، تقویت و پرورش روحیه جنگی است که همسران رزمندگان نقش مهمی در ایجاد آن داشتند. آنها با صبر خود، فضایی را به وجود آوردند که آن فضا، مردان را در سرتاسر کشور به حضور مصممانه در جبههها تشویق میکرد و نتیجه ی این حضور، پایداری انقلاب و ایران شد. اما آن مجاهدتها هنوز ناشناختههایی دارد. هنوز جای صحبت، تحقیق و مطالعه دارد. هنوز نمیتوان با اطمینان پروندهاش را بست. نمیتوان، چون ابعاد وسیعی دارد.
زنان ایرانی و جنگ
مثالهای زیادی را می توان از حضور زنان مسلمان در جبهه ها زد. فاطمه نواب صفوى، که به همراه گروه چريكى شهيد چمران، در ناحيه سوسنگرد، اسلحه به دست می گیرد و می جنگد. يك زن سوسنگردى با آرد مسموم نان می پزد و با آن تعدادى از عراقى ها را از پاى درمی آورد، در گيلان غرب، يك زن، چند سرباز عراقى و در شادگان، چهار شير زن، هشت سرباز بعثى را به اسارت درمی آورند، یا مادر شهيد الحانى، يازده سرباز عراقى را به خانه اش دعوت مى كند، به آنها غذا مى دهد، و زمانى كه آن ها به استراحت پرداختند و به خواب رفتند، در اتاق را قفل مى كند و بسيجى ها را با خبر مى سازد، و خود هم با چوب دستى به جان بعثى ها می افتد. در گيلانغرب، فرمانده يك گردان رزمى با ديدن رشادت هاى يك زن روستايى، از عقب نشينى منصرف مى شود و نيروهاى خود را على رغم فرمان بنى صدر، به شهر بازمى گرداند.
یا مثلا فهيمه بابائيان پس از شهادت همسر اولش، چنان بر همسر دوم تأثير روحى میگذارد كه همسرش به جبهه مىرود. يك مادر تهرانى، وقتى تزلزلى در فرزند رزمندهاش مىبيند، به سومار مىرود و به فرزندش مىگويد: اگر از جبهه برگردى، شيرم را حلالت نمىكنم! یا رزمندهاى که مىگوید خواهرش به او میآموزد چگونه بتواند به تنهايى يك لشكر باشد. از زهرا محمدى میتوان گفت که از 25 گوسفند نذرى، كلهپاچه درست مىكند و آن را از اهواز به خط مقدم مىبرد تا صبحانهاى براى رزمندگان شود.
اینها همه نشاندهنده حضور زنان ایرانی در جبههها بود. آنان شاید به اندازه مردان به طور مستقیم درگیر جنگ ِ فیزیکی نبودند، اما با صبر و گذشت زمینه حضور بهتر مردان را فراهم کردند. با مدیریت خود، خیال آنان را از خانه راحت کردند تا با فکری آسوده به جنگ بروند.
همان زمان، یک نشریه پاکستانی نوشته بود:
«زنان، فشارهاى ناشى از جدايى و عدم ارتباط با همسرشان را با وقار و شكيبايى تحمل كردهاند. آنها دولت را در قبول تقاضاهاىشان كه ممكن است از وجهه كشورشان بكاهد، تحت فشار نگذاشتهاند، اين نوع برخورد هيچگونه شباهتى با صداى گريه بيوهزنان اسراى جنگى عراق ندارد. زنان ايرانى شجاعت رويارويى با هر مصيبتى را دارند. زنان ايرانى كاملا آماده برخورد با هر گونه واقعه اضطرارى هستند و برخى از آنان در كلاسهاى آموزش نظامى شركت مىكنند. آنها براى رويارويى با موقعيتهاى مختلف از جمله بمباران شيميايى شهرها و براى خدمت در بيمارستانهاى صحرايى در پشت جبهه تحت تعليم قرار مىگيرند».
زنان امریکایی و جنگ جهانی
نه تنها در ایران بلکه در کشورهای دیگر نیز زنان نقش بارزی در طول جنگ و تاریخ داشتند. مشارکت زنان آمریکایی در جنگ جهانی دوم در مقایسه با جنگ جهانی اول گستردهتربود، اگرچه سهم آنها نباید در اولی ناچیز شمرده شود. در طول جنگ جهانی اول، سهم زنان به طور عمده در حوزه طبخ غذا، باغداری، مکانیکی، کار در کارخانجات ساخت بمب، راننده آمبولانس، لولهکشی، بافندگی لباس برای ارتش، خدمت به عنوان پرستار و به عنوان داوطلب شرکت در رویدادهایی مانندجمعآوری پول برای جنگ بود.
در طول جنگ جهانی دوم، تقاضا در محل کار، بیشتر برای زنان بود. زنان آمریکایی در جنگ جهانی دوم نقش فعالی را بر عهده داشتند و شغلهایی را در کارخانههای جدید مهماتسازی و کارخانههای قدیمی بدست آوردند. این پدیدهی سیر عظیم ورود زنان به کارخانهها را، Rosie the Riveter (اين عبارت تصوير فرهنگي از ايالات متحده آمريكا بود كه زنان آمريكايي را نشان میداد كه در طول جنگ جهاني دوم در کارخانهها كار میکردند و به عنوان نمادي از قدرت اقتصادي زنان تبديل شد) نامیدند. آنها همچنین بسیاری از شغلهای سنتی و شغلهایی را که قبلاً به وسیله مردان اداره میشد را در اختیار گرفتند. نزدیک به یک میلیون زن که معروف به دختران حکومتی بودند شغلهایی را در حکومت فدرال بدست آوردند که قبلاً مردان آن را انجام میدادند. در طول جنگ جهانی دوم زنان جایگاه ویژه ای یافتند و مردان تشخیص دادند که زنان میتوانند در بیرون از خانه کار کنند. آنها برای دستمزد برابر مبارزه کردند و تأثیر عظیمی بر نیروی کار آمریکا گذاشتند. آنان میلیونها شغل خدماتی چون پرستاری و حضور در صلیب سرخ را در زمان نبود مردان بر عهده گرفتند.
ترغیب زنان به حضور در جبهه های جنگ و حمایت از نیروهای نظامی در پشت جبهه، نیاز به جنبش
فرهنگی و پشتوانه عقیدتی محکمی داشت که در ایران این کار توسط سخنرانیهای امام خمینی(ره) و الهام از مکتب عاشورا و فداکاری های حضرت زینب بود.
در آمریکا برای تهییج زنان از پوستر هم استفاده میشد. مانند پوستر معروف زیر:
«ما میتوانیم انجامش دهیم!» (“We Can Do It!”) با طراحی جی. هاوارد میلر یکی از پوسترهای تبلیغاتی دوران جنگ جهانی دوم بود که توانست الهامبخش نقش بسیاری از زنان در این دوران گردد. حمله ناگهانی ژاپن – آلمان نازی – به پایگاه دریایی پرل هاربر در سال ۱۹۴۱، سبب ورود ایالات متحده آمریکا به جنگ جهانی دوم گردید. در نتیجه این امر، مردان آمریکایی در اولویتهای خود، به شرکت در جنگ و حضور در صفهای ارتش پیوستند. در غیاب مردان، جامعه آمریکا به نیروی کار زن برای گرداندن چرخهای صنعت و اقتصاد خود بسیار نیازمند شد. بدین منظور دولتمردان ایالات متحده آمریکا به جهت جبران این کمبود، توانستند با طرحهای افرادی نظیر جی. والتر تامسون، جی. هاوارد میلر و نورمن راکول پوسترهای تبلیغاتی الهامبخشی برای تشویق زنان به عنوان نیروی کار کمکی (جدای از مواضع سنتیشان در خانه) ایجاد کند.
زن موجود در پوستر “ما میتوانیم انجامش دهیم!” برگرفته از یک نیروی کار واقعی، جرالدین هاف دالی، در کارخانهای در میشیگان است.این پوستر به مدت کوتاهی در جریان جنگ جهانی دوم (به مدت ۲ هفته در فوریه ۱۹۴۲) در کارخانه وستینگهاوس در معرض دید عموم قرار گرفت و بعد پوسترهای دیگری به ترتیب جایگزین آن شد. هر چند در ابتدا استقبال از این پوستر کمرنگ بود اما بعدها در اوایل دهه ۱۹۷۰ و دهه ۱۹۸۰ پوستر میلر دوباره در مرکز توجه قرار گرفت و توانست محبوبیت و شهرت فراوانی را به دست بیاورد.
این پوستر توانست نقش به سزایی را در برانگیختن حس وظیفه و غرور ملی زنان و افزایش خدمات آنان در پشت امور جبهه جنگ ایفا کند. “ما میتوانیم انجامش دهیم!” از دوران جنگ جهانی دوم تا به امروز محبوبیت فراگیر خود را همچنان حفظ کرده است و طرح آن در بسیاری از تیشرتها، لیوانهای دستهدار بزرگ و خالکوبیها استفاده میشود.
زنان خارجی حتی به طور مستقیم درگیر جنگ شدند و به عنوان نیروی نظامی در جبهه حاضر بودند.
افرادی مانند:
لیدیا ولادیمیروونا لیتویاک (Lydia Vladimirovna Litvyak) یکی از اولین خلبانان زن در جبهه شرق و یکی از بهترین خلبانان شوروی سابق بود که در واپسین روزهای عمر اتحاد جماهیر شوروی از میخایل گورباچوف، نشان ملی دریافت کرد.
ماتا هاری زنی هلندی-آلمانی بود که در جنگ جهانی اول در خاک فرانسه برای آلمانیها جاسوسی میکرد واطلاعات مهم نظامی را که از افسران فرانسوی به دست میآورد برای دولت خود ارسال میکرد.
همهی این نمونههای تاریخی و مثالها از حضور زنان در جبههها، نشاندهنده احساس مسئولیت آنان برای دفاع از کشورشان بود.
زن ایرانی چه فرقی دارد؟
نکته مهم در بررسی تفاوتها و شباهتهای حضور زنان در جبهههای جنگ، بهخاطر سپردن این نکته است که جنگ اصولا پدیدهای تلخ و به شدت ویرانگر است. باید به این مهم معترف بود که زن ایرانی هم همانند زنان خارجی از جنگ آسیب دیده است. درست است که مردانه رفتار کرده و با صبر ،حوادث تلخ را مدیریت کرده است، اما او هم عزیزانش را از دست داده و تحمل این مصائب برایش سخت بوده و مجبور به رویارویی با حوادثی شده است که اصلا مورد دلخواهش نبوده. برایش معلولیت و جراحت و دوری به همراه داشته است. جنگ مجبورش کرده گاهی اوقات برخلاف لطافت زنانهاش و طبع لطیفش عمل کند و حتی جان انسانی را – علیرغم دشمن بودنش – بگیرد.
این اتفاقات قطعا خوشایند هیچ زنی نیست. اما باید گفت زن ایرانی توانسته است با پشتوانه قوی معرفتی و دینی بر این سختیها پیروز شود. او با بهرهگیری از مکتب عاشورا و اسلام، رنج را تحمل میکند، چون میداند پاداشی که در قبال این تحمل خواهد گرفت خیلی عظیم است.
میداند ثمره این سختیها،استقلال کشورش است. چون از لحاظ تئوریک به منبع لایزال الهی و ائمه اطهار
متصل است، رنج این راه را به جان میخرد و با روی باز همسر و فرزندش را روانه جبهه میکند و خودش
در پشت جبهه در فعالیتهای عمومی با صلابت شرکت میکند.
علیرغم ویرانگربودن جنگ و اینکه این پدیده تلخ بشری، برای هیچ کس مطلوب نیست، اما تفاوتهایی هم میان زن مسلمان ایرانی و زنان غربی، خاصه آمریکاییها وجود دارد.
زن ایرانی در طول جنگ علاوه بر کمک به کشور، از وظیفه اصلی خود یعنی همسری و مادری غافل نبود و حس لطیف زنانگی را هیچوقت در خودش از بین نبرد. زن ایرانی سعی کرد علاوه بر حفظ عفت و نجابت، به کشورش کمک کند. اما بسیاری از زنان غربی، بعد از جنگ دچار انواع بیماری های روانی شدند. آنان در طول جنگ در محیط خشک مردانه حضور فعالی داشتند و همین حضور باعث لطمات روحی فروانی به آن ها شد. همچنین بارها و بارها در طول جنگ مورد تعرض قرار گرفتند
همهی این عوامل باعث نوعی از خود بیگانگی در زن غربی شد که بعد از جنگ خود را در از بین رفتن کانون خانواده و روابط آزادانه جنسی نشان داد.
/انتهای متن/