غنی سازی اوقات فراغت به سبک ما!
اوقات فراغت دغدغه تابستانی همه است مخصوصا جوانها. بد نیست که در این ایام گرم تابستانی به این موضوع مهم هم بپردازیم.
سرویس اجتماعی به دخت؛ مینا فرقانی/
اینجانب ، عضو ثابت کنفدراسیون غنیسازی اورانیوم، ببخشید تصحیح میکنم، غنیسازی اوقات فراغت، و عضو ناظر شورای ملی کوفتسازی تعطیلات به واسطهی تورم، در خدمت شما هستم تا اوقات فراغت شما را با افزودنیهای مجاز و بعضا [به صورت دور همی به شرطی که به کسی نگویید] غیرمجاز، غنی بنمایم.
ابتدا لازم است به تعریف مشترکی از «اوقات فراغت» برسیم. همانگونه که از ظاهر عبارت پیداست، این پدیده از جنس زمان و وقت بوده و لذا دارای محدودیت میباشد.در علوم پیشرفتهتر میخوانیم زمان یک عنصر استراتژیک است حتی! و نیز از آنجایی که بعد از اتمام این زمان محدود، باید دوباره برگردید سر درس و امتحان و پروژه و ستمهایی از ایندست، لازم است تا جای ممکن حالش را ببرید که بعدها دلتان نسوزد تا فیهاخالدون اعصاب و روان گرامی حتی.
در بررسی واژهی «فراغت» میتوان گفت این لفظ فینفسه دارای بار مثبت بوده و ترکیب «فراغ بال» از عباراتی است که معمولا در شبکهجات اجتماعی لایک و پلاس زیادی را از آن خود میکند. در دیکشنری آنلاینی که هماکنون اینجانب از آن استمداد جستم نیز فراغت را هممعنی با واژگان اجنبیمآبانهی rest و vacation آوردهاند؛ و این یعنی کلا وقت استراحت و تفریح و تعطیلات و از این قبیل امور خداپسندانه و خلقخدابیشترپسندانه.
از طرفی این پدیده از نظر ماهیتی و ذاتی کاملا داینامیک بوده و میزان خیر یا شر بودن آن از فردی به فردی متغیر است. به طور مثال اوقات فراغت برای دانشآموزان و دانشجویان ساعی این مرز و بوم (مبتلایان به اوقات فراغت) بسیار مقدس و دارای ارج و قربی شگرف است، حال آنکه برای والدین ایشان (آسیببینندگان از اوقات فراغت) چیزی کم از بلای آسمانی نداشته و فاقد هرگونه ارزش قانونی دیگری است.
در اینجا بر آنیم با ذکر راهکارهایی میزان کوفتشدگی این پدیدهی رایج (اوقات فراغت) را برای مبتلایان به آن کاسته و شدت عوارض جانبی آن را برای آسیببینندگان این حادثه تقلیل دهیم.
این راهکارها سعی دارند شما را با حقایق زندگی آشنا کنند، تا بدانید ارزش واقعی در کدام المانهای زندگی نهفته است.
1. بازگشت همه به سوی اوست
شما چه در این اوقات فراغت تابستانه کیش بروید چه نروید، آخرش بازگشتتان به سوی مدرسه و دانشگاه و محلکار است، مگر اینکه [خدای نکرده] تصمیم به خودکشی یا [به حق این وقت عزیز] قصد ازدواج داشته باشید. پس با تمرکز بر تصویر آیندهی خودتان در مدرسه، دانشگاه یا هر جایی که باید بعد از تعطیلات خودتان را به آنجا معرفی کنید،بعد از حصول اطمینان از به هم خوردن برنامهی سفر یا کلاس ورزشی موردنظر، آرامش خود را حفظ نموده و برای خروج، از پلههای اضطراری استفاده کنید.
2. بنیآدم اعضای یک پیکرند
ولی ظاهرا پولدارها از بقیه سَرند! اگرچه حقیقتا اینچُنین نیست. مصرع بالا را روی سر در یونسکو هم میتوانید ببینید، اما یافتن مصداق آن به عنوان تمرین به خواننده واگذار میشود.
خودتان را بگذارید جای فرزند آن کارگر و کشاورز عیالواری که با دریافت یارانهی نقدی به ایـــن زیادی هم به زور میتواند از پس خرج زندگانی و پول آب و برق و فلان بربیاید، و بدانید و آگاه باشید که فرزند آن پدر آرزوی خیلی از سفرها و خیلی از کلاسهای فوقبرنامهی تابستانه را سالها با خود به هر سو حمل خواهد کرد. خودتان را بگذارید جای بعضیهای دیگر و کمتر توقع کنید. لطفا. با سپاس!
3. ایرانی است و قوهی ابتکار و خلاقیتش
اوصیکم بالفسفرسوزی! به دنبال روشهایی باشید که با صرف کمترین منابع پولی و غیرپولی، خودتان و حتی دیگران را سرگرم کنید. ایرانیجماعت جانش در میرود برای ابتکار. مخصوصا اگر قرار باشد با آن ابتکار منابعی جذب کند!مفروض است همین مزاحمتلفنی؛ مایهش یک دستگاه تلفن است و یک پشتکار قوی و اندکی شانس؛ که شمارهای که میگیرید متعلق باشد به نازنینیارِ آتی، نه راهیکنندهی شما به دیار باقی! البته ریسک این کار بالاست. پیشنهاد میکنیم به جای این سرگرمی دههشصتی، به دنبال سرگرمیهای آپدیتتر، جذابتر و کمخطرتر باشید!
4. کمک به بهبود آمار افتخارآفرینانهی ملی وظیفهی تکتکِ ماست
به طور مثال سرانهی مطالعه؛ اگر هر کدام از مبتلایان به اوقات فراغت، اندکی از این فراغ بال را صرف مطالعهیهر آنچه دل تنگشان میخواهدمیکردند، کمک شایانتوجهی به افزایش این رقم میشد؛ از مطالعهی کدهای تقلب بازی GTA گرفته تا نظریههای تشکیل ابرنواختریها.
و اصولا بیآزارترین حالت شناساییشده برای یک انسان، آن هم از نوع زیر 30ساله، زمان مطالعه است.
البته سرانهی مطالعه، مثال ملموس این قضیه بود. از آن قبیل است: سرانهی درآمد (البته اگر توانستید کار پیدا کنید! هه!)، سرانهی مصرف صابون (برای وقتی که داشتید از بیکاری کف میکردید!)، سرانهی ورزش (البته به طور خودجوش و سازماننیافته، نه تحت عناوین باشگاه و کلاس آموزشی و این قبیل جینگولکبازیها) و سرانهی مصرف شیر حتی!
لازم به ذکر است در راستای آمار افتخارآفرینانهی ملی نمیتوان به سرانهی آموزش حرکات موزون یا سرانهی مصرف پروتئینهای مصنوعی برای پیادهسازی استیل آرنولدآنه در بدن اشاره کرد.و اصولا سؤالی که در اینجا مطرح است آن است که خانم گرامی! آیا درست است که به مادر خود بگویید «میروم کلاس ایروبیک!» و در آنجا به صورت عربی یک سری حرکات خیلیموزون را به طور آکادمیک آموزش دیده و به اجرا درآورید؟!
و آقای محترم! اگر نتوانید حداکثر شباهت به گلدان را در اندام خود ایجاد کنید، چه اشکالی در گردش آسمانها و زمین، و اصلا نه، چه اشکالی در زندگانی شما پیش میآید؟ فارغ از آنکه این پروتئینها [که معمولا از کشور نادوست و نابرادر، آمریکای نامرد، وارد میشود] ممکن است به جهت افزودنیهای ناجور، انسان را سوسک کند، کلا چه اصراری است که خودتان را شبیه ملوان زبل کنید؟ و نهایتا شبیه اینها بشوید که چه کار کنید؟ راستراست رژه بروید و دستور بدهید؟ اگر لااقل خیری از این هیکل پرخرج متصاعد میشد دلمان نمیسوخت! مثلا کسی را از زیر درشکه نجات بدهید، ماشین در چاه افتادهای را بیرون بکشید و از این قبیل.
اساسا آدم باید کاری انجام بدهد که ارزش افزوده داشته باشد و برای سایر خلایق مفید واقع بشود. بنابراین به علایق خود بیشتر فکر کنید!
5. امون بده! بزرگَوار! یه ذره پول، براش بذار!!
البته ما برای آن دسته از عزیزانی میگوییم که ممکن است ندانند. شما که مخاطب ما هستید که گلید! آقایید! خانومید! اصلا ماه! خودتان بلدید و میدانید که اساسا باید به جیب پدر و مادر طفلکیتان رحم کنید و کمی وجه رایج مملکت کف آن باقی بگذارید تا جهت تزریق بنزین، سوار شدن به اتوبوس، خرید نان و سایر اقلام موردنیاز خانه، و… از آن بهره جویند. و اصولا آن میزان پولی که در حساب والدین شما قرار دارد، حق تمام اعضای خانواده است، که باید بین همه تقسیم شود، نه اینکه مستقیما به گل بیبدیل و رقیب بلامنازع خرجکنندهی اموال[که شمای نوعی باشید] تحویل شود. کلا اینکه آدم نگاهی به اطرافش بیندازد و سایرین را هم انسان تلقی کند، باعث میشود کمی سقف توقعاتش را کوتاه کرده و مغز خودش را از اصابت به سقف مذکور محفوظ بدارد؛ همچنین بدون نیاز به کلاس یوگا و این قبیل قرتیبازیها به آرامش برسد حتی.
/انتهای متن/