قانون، آخرین راه حل مشکل خانواده

ورود دادگاه به حل اختلافات خانوادگی امری طبیعی است، به شرطی که مراحل قبلی یعنی پیگیری زوج دیگر که خواهان زندگی است ، میانجیگری بزرگترها و ورود حکمین و نصیحت های خیر خواهانه آنان موثر واقع نشود.

1

 سرویس اجتماعی به دخت؛ الهام آخوندان/

ازدواج پیمان مقدسی است که بر اساس آن دو طرف تصمیم می گیرند که عمری را با همسری در خور و شایسته بگذرانند وتا لحظه ای که نفس می کشند، در کنار یکدیگر باشند. نهال عشق و مهربانی در رابطه میان خود بکارند و شاهد ثمرات این درخت باشند.  به غیر از موارد استثنائی، شاید هیچ دختر و پسری هنگام خواندن خطبه عقد ، حتی فکر جدایی و گسستن این پیوند آسمانی به ذهنش خطور نکند. اما حقیقت این است که زندگی واقعی گاه بسیار تلخ تر از رویاهای عاشقانه زیباست. دختران و پسران خانه امید و آرزو های خود را با سرمایه عشق و دوستی  بنا می کنند و با هم عهد می بندند که تا آخردر کنار یکدیگرباشند . اما گاهی دست روزگار بیرحمانه کاخ آرزو های شان را  خراب وقلب ها را به سختی جریحه دار می سازد.

اینکه چه می شود که آن بنای رویایی و آن عشق آتشین به سردی می گراید، روان شناسان، جامعه شناسان، اقتصاد دانان، خلاصه   متخصصین مختلف تحلیل هایی می کنند. اما شاید در مورد هر زوج، هیچ کس بهتر از خودشان  حقیقت را نمی داند؛ حقیقتی که خانه ای را خراب کرده، با وجود اینکه ممکن است حتی هنوز گرمی عشق هم در این خانه باشد. معلوم می شود که  فقط عشق نمی تواند رمز پایداری این بنا باشد. عوامل این ویرانی گاهی وقتها خیلی مهم است و گاهی نه چندان مهم مثل  لجبازی که می تواند رمق یک یا دو طرف را برای ادامه زندگی از بین ببرد. شک نیست که زوجین در  مسیر زندگی باید  در کنار هم قدم بردارند. اگر به هر دلیل یکی اصلا نخواهد قدمی بردارد، تلاش یک نفر دیگر به تنهایی نمی تواند کارساز باشد.

در هر حال طلاق  گسستنی است که هیچ کس  دوستش ندارد، خدا هم دوست ندارد. اما گاهی شرایط زندگی یک زوج به گونه ای می شود که باید بین بد و بدتر ، به ناچار بد انتخاب  شود، یعنی طلاق. طلاق سخت و تلخ است، اما گاه تنها راه باقی مانده محسوب می شود. به همین دلیل در اسلام در کنار سفارشات بسیار به همسران برای نگاه داشتن گرمی مهرورزی و عشق در خانواده و در عین ناپسند دانستن طلاق، آن را مطلقا ممنوع نکرده است.

نقش بزرگترها

در این میان اسلام به نقش خانواده ها و اطرافیان در حفظ پیوندها بسیار تأکید می کند. وقتی به هر دلیل دو طرف امید و توان خود را برای ادامه زندگی ناامید و ازدست می دهند، زرگ ترها می توانند وارد عرصه شوند و این نهال نیمه جان را دوباره آبیاری کنند . البته عملا این روزها متاسفانه گهگاه شاهد نقش معکوس بزرگترها و خانواده ها هستیم. یعنی چه بسا بزرگترهای کوته فکر بجای کمک به بقای خانواده جوان و نوپا، برای گسستن این پیوند تلاش می کنند و یا با بی تفاوتی نسبت به مشکلات، راه را برای وقوع طلاق هموار می کنند.

راستی امروزه  بر سر بزرگترها چه آمده است؟

در مرحله بعد اسلام راه حَکَم را پیش پای آنها نهاده، تا در نبود بزرگتران عاقل ، بزرگان و ریش سفیدانی از هر خانواده، راه صلح و سازش بین آن دو را در پیش گیرند تا دوطرف دوباره به زندگی برگردند.

اول عشق و اخلاق، بعد قانون

زندگی عرصه عشق و اخلاق است. وقتی عشق از بین رفت ، اخلاق با حضور بزرگترها می تواند به میدان بیاید . وقتی اخلاق هم مجالی نداشت ، به ناچار برای فصل خصومت و گسستن، قانون به میان می آید.

خیلی ها به ورود قانون و دادگاه به این عرصه  معترضند . اما اگر قانون نیاید چه می شود؟ هیچ انسانی با نفرت در کنار دیگری نمی ماند. بنابراین هریک زندگی جداگانه ای پیش می گیرد . زنان به دلیل معاذیر قانونی و شرعی ممکن است یا از زندگی دوباره محروم بمانند  و یا مرتکب گناه شوند. درحالی که هریک از این روج، حق زندگی دارند. پس به ناچار قانون باید ورود پیدا کند تا تکلیف طرفین را مشخص نماید. پس ورود قانون به این عرصه مشکلی ندارد، مشکل اینجاست که معمولا طرفین به عنوان اولین راهکار به قانون متوسل می شوند.

ورود دادگاه به حل اختلافات خانوادگی  امری طبیعی است،  به شرطی که مراحل قبلی یعنی پیگیری زوج دیگر که خواهان زندگی است ، میانجیگری بزرگترها و ورود حکمین و نصیحت های خیر خواهانه آنان موثر واقع نشود. وقتی هیچ یک از این مراحل پشت سر گذاشته نشده و طرفین به عنوان اولین اقدام از راهکارهای قانونی و حقوقی استفاده می کنند، مسلما طرف مقابل را آزرده خاطر می سازد. حتی شاید تا قبل ازآن، تصمیم طلاق برای هیچ کدام از همسران جدی نباشد. بسیار دیده شده زنانی که تنها برای ترساندن و یا جلب محبت همسران شان متوسل به راهکار قانونی شدند. در این صورت گاهی مرد آنقدر آزرده خاطر شده که دیگر حاضر به زندگی با این زن نمی باشد و به راحتی این جدایی بدون خواست طرفین صورت می گیرد. حتی بسیار دیده شده که در صورت ادامه زندگی ، حس انتقام جویی درمرد شکل گرفته و نا خود آگاه به بدرفتاری با همسر خود می پردازد. پس تا زمانی که تصمیم جدی و واقع بینانه برای جدایی گرفته نشده، نباید به راهکارهای قانونی متوسل شد.

در ایران قوانین طلاق  بر اساس فقه امامیه می باشد . لذا به بررسی آن در چند گفتار می پردازیم:

تعریف طلاق

طلاق عبارت است از به هم زدن ازدواج دائم و در كتب لغت، براي واژه طلاق معاني متعددي ذكر شده است، از جمله: رهايي، ازاد كردن، ترك كردن، واگذاشتن. اما در اصطلاح شرعي طلاق عبارت است از: زائل نمودن قيد و پيوند ازدواج با صيغه مخصوص و رعايت تشريفات ويژه.

اقسام طلاق

الف)طلاق بائن: طلاقی که برای شوهر حق رجوع نیست.

ب)طلاق رجعی:در این نوع طلاق در مدت عده برای شوهر حق رجوع وجود دارد.

در طلاق رجعی، زوجه هم عده طلاق دارد، و هم در ایام عده، نفقه دارد.

اقسام طلاق بائن

1- طلاقی است که  قبل از رابطه زناشویی واقع شود. مثل طلاق هایی که در دوره عقد اتفاق می افتد . البته به شرطی که زن دوشیزه باشد.

2-  طلاق یائسه: طلاق زنی که از نظر سن و سال در حدی است که زنان نظیر او درآن سن و سال

عادت ماهانه نمی شوند.

3-  طلاق زن زیر9سال.

در اقسام سه گانه فوق از طلاق بائن، زوجه عده طلاق ندارد.

4-  طلاق خلع: طلاقی است که زن، به دلیل کراهتی که از شوهر خود دارد، در مقابل مالی که به شوهرمی دهد، طلاق می گیرد.

5-  طلاق مبارات: طلاقی که کراهت از هر دو طرف باشد و تفاوت آن با طلاق خلع آن است که در طلاق مبارات، مالی که زن می بخشد، نباید از مهریه بیشتر باشد.

طلاق خلع و مبارات هم، مادام که زوجه به مال رجوع نکرده باشد، بائن است و بنابراین،در صورت رجوع به عوض،در مدت عده، طلاق رجعی است.

6-  سومین طلاقی که بعد از سه وصلت متوالی بعمل آید اعم از این که وصلت در نتیجه رجوع باشد یا در نتیجه نکاح جدید.

/ انتهای متن/

نمایش نظرات (1)