من کیستم؟

واقعادوست نداشتم دوباره حالت یه موعظه گر رو پیدا کنم. برای همین سعی کردم خیلی آروم و با آرامش این حرفم را که در ذهنم بود به زبان بیارم .

0

 سرویس فرهنگی به دخت/

پیش خودم گفتم:”خُب ، شاید به خاطر همینه که به طور کلی قرار گذاشتن با این دوستا پیشنهاد خوبی نیست.” این فکر عین جرقه در ذهنم پیدا شد. سعی کردم خیلی آروم و با آرامش این حرفم را که در ذهنم بود به زبان بیارم . با بیان این نظرم یه جورایی می تونستم عکس العمل جنی و بانی را ببینم. واقعا دوست نداشتم  دوباره حالت یه موعظه گر رو پیدا کنم.

بانی همونطور که اشک هاشو پاک می کرد گفت:” ببین کیت، اگه واقعا این راه حل واسه تو کار سازه ،خیلی خُب، خوش به حالت ، ولی این خیلی غیر منصفانه است که معیارهای خودت را رو ما پیاده کنی. تازه من فکر می کنم از وقتی با دوستای جدیدم می گردم خیلی چیزا یاد گرفتم. و فکر می کنم دیگه اونقدر احمق نباشم که دوباره تجربه های قبل را تکرار کنم. “

جنی ،داد زد:” منم همین طور” بعد هم انگار با هم قرار گذاشته باشن ، با هم دستاشون را زدن به هم. یه جورایی همدیگه را تائید کردن.

با سردی گفتم:” ولی، آخه چرا…” بانی حرفم رو قطع کرد و گفت:” ما باید زندگی خودمون را بکنیم، کتلین. می دونی چی می گم؟اگه تو بخوای از این جور ارتباط ها خودداری کنی، این تصمیم خودته؛ما اجبارت نمی کنیم.خواهش می کنم از این به بعد، همش نچرخ که به بقیه بگی که چه جوری، زندگی کنن.”

بانی هم اضافه کرد:” آره، این باعث می شه ما احساس کنیم که خیلی خاصیم! “

می دونستم . حق با اونا بود. اونا راست می گن. من اشتباه می کردم. به آرامی گفتم:” آره، آره، می دونم.” تسلیم شدم. دوباره حس کردم کاملا تبدیل به یه احمق شدم.با همان لحن ادامه دادم:” منو ببخشید، آخه بچه ها شما واقعا برام مهم هستین…”

جنی گفت:” اشکال نداره. ما می دونیم که تو به ما اهمیت می دی. ولی فقط این قدر نگران نباش. باشه؟ ” نگذاشت حرفی بزنم، ادامه داد و گفت:” شاید تقدیر این باشه و خدا می خواد که ما برای عبرت دیگران اشتباه کنیم.”

بانی دوباره شروع کرد به خندیدن. ولی بعد از نگاه اخطار آمیز جنی زود آروم و متین شد.

دوباره اقرار کردم :” فکر می کنم شما راست می گید. گاهی اوقات زود قضاوت می کنم. دوباره…”

بانی با لحن آرومی گفت:” مهم نیست. ما دیگه، این طور به تو عادت کردیم. در هر صورت دوستت داریم.”

تشکر کردم. در برابرشون احساس ضعف می کردم.

                                                                                                                        …ادامه دارد

برگرفته ازرمان who I amنوشته:M elodyCartson

ترجمه: ریحانه بی آزاران/انتهای متن/

 

درج نظر