ماری بازپرس می شود

بالاخره عمه گوهر توانست ماری را به حرف بیاورد و دردش را بفهمد و درمانش را هم برایش تجویز کند. به گمانم قضیه افسردگی نبود، نابلدی ماری خانم بود تو شوهر داری.

1

سرویس ما و زندگی ؛ فریبا انیسی/

ماری سرتق اشک هایش را پاک کرد و گفت: چند روزی است ازش بی خبرم. سراغ از من نگرفته؟

–  تو چی؟ تو ازش سراغ گرفتی؟

–  بله. موبایلش در دسترس نیست. مادرش رفته مسافرت. خواهرش برای طرح رفته روستای دُرغوزآباد …

عمه با ناراحتی گفت: خوب ؟

–  همه راه های ارتباطی با ساسان تا اطلاع ثانوی قطع شده است! عمه! من  چه کار کنم؟ افسرده شدم. دپ می زنم. شدم دستگاه آبغوره گیری…

–  چه کار کردی که دوباره غیب شده؟

ماری با من و من کردن گفت: رمز عبور ایمیلش را پیدا کردم. دو سه باری هم تلفنش را برداشتم،  ببینم کیه دم بدقیقه باهاش تماس می گیره!

–  خوب؟

–   آخه بد جور رفته بود روی نِروَم، …

–   کی بود؟

–   منشی خوشگلش! همه اش زنگ می زد، قرار کاری دارید. فلانی آمده… بهمانی رفته مرخصی و…

–   دیگه؟

–  اولِ اول محل نگذاشتم. پیش خودتون هم آمد گله گذاری… می گفت؛ چرا نسبت به من سرد شدی؟ چرا ادای زن های مستقل را در می آوری… چرا برایت مهم نیست من شب و روزم را چه طور می گذرانم… خوب برایش پیامک می فرستادم. چند بار جواب داد، چند بار دسته گل فرستاد برایم. اما دوباره سرد شد. چند وقتی که یک خورده زیر ذره بین بردمش دیدم وای! این طور که بویش می آید آقا با زبون بی زبونی داره به من می گوید دلش جای دیگر است و باید فکری به حال خودم بکنم.

–  خودش گفت؟

من و الی دست  طلا و نیلا بلا پرسیدیم با هم.

 ماری سرتق گفت: نه خود خودش که نه؟ کارهایش گفت.

عمه با بی حوصلگی گفت: یک حرف را چند بار باید تکرار کنم… . مردها از اینکه به صورت مداوم تحت نظر باشند بیزارند. برای آنها گرفتن رمزعبور، چک کردن تلفن یا حساسیت نسبت به همکاران، یعنی نشانه نابود شدن یک زندگی، چیزی که بیشتر از همه مردها را از ازدواج فراری می دهد، ترس از محدودیت و همین کنترل شدن هاست.

ماری سر به زیر انداخت.

 عمه ادامه داد: به جای اینکه مثل بازپرس ها رفتار کنی و زندگی ات را وارد همان چالش هایی کنی که از آنها می ترسی، سعی کن با ساختن یک خانه امن، پایه های زندگی مشترک تان را محکم تر کنی.. زندگی مشترک در هر وضعیتی که قرار داشته باشد، حسادت اوضاعش را بدتر و همه چیز را نابود می کند. … بیشتر مردها به دنبال یک زن معمولی هستند؛ زنی که معمولی رفتار می کند و نیازهایی عادی هم دارد. آنها دوست ندارند هر روز پیامک های عجیب و غریب و زیاد از حد شاعرانه را دریافت کنند. درواقع مردها به همان اندازه از زن های وابسته و بیش از حد عاطفی بدشان می آید که از زن های خیلی مستقل و سرد. پس اگر می خواهی زندگی خوبی داشته باشی، به جای اینکه مدام منتظر یک دسته گل رز و پیامک های خارق العاده باشی،یا برای او بفرستی، سعی کن موقعیت های جدی و موقعیت های عاشقانه را از هم جدا کنی. به همسرت فرصت بده که زندگی عادی کنار هم داشته باشید.

/انتهای متن/

نمایش نظرات (1)