خلق موسیقي

فیثاغورث می گوید: “فاصله کرات از یکدیگر به نسبت فاصله های اعداد است که نغمات آوازها را می سازدو گردش آنها نیز نغمه ای ساز می کند که روح عالم است و آن را گوش مردم به واسطه عادت یا عدم استعداد درک نمی نماید.”

1

سرويس فرهنگي به دخت/

انسان وقتی آواز پرنده ها را شنید خواست که تقلید کند چون شنیدن نغمات همیشه برای او میسر نبود پس قبل از این که به خیال اختراع آلت موسیقی باشد مانند پرنده ها از حنجره خودش استفاده کرد.اوایل این صداها شاید بی تناسب و ناهنجار بود؛اما به تدریج و با ممارست برای او خوشایندترشد. پس برای آن که همه خوش صوت  نبودند برای هر کس که خوب می خواند امتیازی پیدا شد وشاید کسانی که صوت خوبی نداشتند در اثر کنجکاوی یا تصادفا به اختراع سازی نائل شدند .سازی شبیه به “نی “که قدیمی ترین ساز دنیا است . وزش باد در تار عنکبوت نیز پایه ایجاد ساز های زهی شد .

بنا بر تعریف روح الله خالقی ، موسیقی ،صنعت ترکیب اصوات و صداهااست .به طوری که خوشایندباشد و سبب لذت سامعه و انبساط و انقلاب روح گردد. بنابراین تعریف پایه و اساس موسیقی اصوات است که بدون آن موسیقی به وجود نمی آیدو ترکیب این اصوات احساسات مارا تحریک می کند. موسیقی نماینده ذوق فطری مطابق با احساسات و مترجم خیالات بشر است.؛ چون ذوق و احساس معیار مشرکی میان مردم و اقوام مختلف ندارد هر کشوری موسیقی مخصوص به خود دارد.ایرانی در ردیف ایرانی می خواند.در خستگی روی به حافظ و سعدی و مولوی می آوردو نوای لالایی و دشتی در گهواره سالهاست که مارا به خوابهای شیرین فرو می برد.

مريم كيهاني / انتهاي متن/

نمایش نظرات (1)