بر دانشگاه های شهرستان نظارتی هم هست؟

سؤال از مسئولین آموزش عالی این است که آیا بر کم و کیف تدریس در دانشگاه های شهرستان ها نظارتی هم هست؟ آیا هر فارغ التحصیل تازه کاری را به کار گرفتن در تدریس بدون تکیه بر اصول تدریس و اخلاق تدریس درست است؟

1

سرویس اجتماعی به دخت/

وقتی تلفن کرد و گفت که خواهرش در دانشگاه دولتی توانسته در کنکور فوق لیسانس برای  رشته مورد علاقه اش قبول شود، آنقدر خوشحال بود، که نه شبانه و هزینه دار بودن این دوره و نه شهرستان بودن محل دانشگاه به نظرش هیچ مشکل مهمی  نبود. این در حالی بود که با آشنایی که با وضع خانوادگی شان داشتم، می دانستم هزینه دانشگاه برای آنها که با حقوق مختصر بازنشستگی پدر و درآمد کارگری برادر روزگار می گذرانند، سنگین است .و فکر می کردم که این مسأله باید برای آنها مهم و مشکل آفرین باشد. بیخود نبود که به دنبال وام و … اینها بود. اما وقتی فقط دو ماه بعد از این خبر خوب، تماس گرفت و از امکان انصراف و یا انتقال خواهرش گفت، تعجب کردم با صحبتی که با خواهر جوانش کردم، فهمیدم که نحوه برخورد اساتید و روش های درسی من درآوردی و نه چندان استاندارد و سخت گیرانه آنها باعث شده که در مدتی ناچیز آن همه ذوق وشوق درس که بر دوری راه و سنگینی هزینه هم غلبه کرده بود، تبدیل به یأسی شدید وترسی شدیدتر و نهایتا تصمیم به انتقال دانشگاه شود. البته وقتی متوجه شد  که  انتقال به دانشگاه غیر انتفاعی مورد نظرش در نزدیکی تهران ، 12 میلیون تومان هزینه دارد،  از این کار هم منصرف شد و خود را ناچار به  ادامه همین درس همراه با ترس و نگرانی و … دید.

اما سؤالش از من و سؤال من از مسئولین آموزش عالی این است که آیا بر کم و کیف تدریس در دانشگاه های شهرستان ها نظارتی هم هست؟ آیا هر فارغ التحصیل تازه کاری را به کار گرفتن در تدریس، بدون تکیه بر اصول تدریس و اخلاق تدریس درست است؟ بهای رویه های نه چندان استاندارد و غیر اصولی این نوع مدرسین را باید دانشجویان جوانی بپردازند که قرار است خودشان بعدا در جایگاه معلم و مدرس باشند. آیا کلاس درس فقط جای آموختن درس و کتاب درسی است یا باید در همین کلاسها  جوانها درس اخلاق و رفتار نیک  را هم بگیرند؟

به نظر می رسد داستان، همان داستان همیشگی آموزش بدون پرورش است و البته حکایت “درس معلم ار بود زمزمه محبتی …” هم به یاد می آید.

راستی عاقبت این رشد کمی و توسعه بی حساب آموزش عالی چیست؟ تحصیل کرده های بیکار و بی اخلاق و نگران و افسرده به چه درد جامعه ای می خورند که باید پیشرفت همراه با عدالت را سرلوحه حرکت علمی و فکری و فرهنگی و اجتماعی خود نماید؟

/انتهای متن/

نمایش نظرات (1)