سونامی فروپاشی خانواده

بدپوششی، آرایش های غیرمعمول از شایع ترین ظواهر شیوع بی بندوباری در جامعه است. این مسئله در طولانی مدت، باعث کم رنگ شدن عفاف و گسترش روابط فرازناشویی شده و بنیان خانواده را متلاشی می کند! که نخستین مرحله از «پروژه حذف خانواده شرعی» است.

0

آمار طلاق در کشور چنان سر صعودی به خود گرفته است که این موضوع به یکی از مهم ترین مسائل پیش روی خانواده ها تبدیل شده است. وخامت اوضاع تزلزل بنیان خانواده در کشور به حدی است که شهریور ۹۵، رهبر عالیقدر کشورمان، در اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی سیاستهای کلی «خانواده» را ابلاغ کردند.
ایشان در بندهای ۱، ۵، ۷، ۱۲ و ۱۳ به ایجاد جامعه ای خانواده محور، تحکیم بنیان خانواده و روابط خانوادگی، مقابله مؤثر با جنگ نرم دشمنان برای فروپاشی و انحراف روابط خانوادگی، اجرای احکام در دعاوی خانواده با هدف تثبیت و تحکیم خانواده، حمایت از عزت و کرامت همسری، نقش مادری و خانه‌داری زنان و نقش پدری و اقتصادی مردان و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و عوامل تزلزل نهاد خانواده و فرهنگ‌سازی کراهت طلاق، تأکید داشته اند.

به گفته اساتید برجسته جامعه شناسی یکی از مهم ترین دلایل بالا رفتن آمار طلاق در کشور شیوع بی بندوباری و گسترش ابعاد آن به سمت ولنگاری فرهنگی است. چیزی که مولود نامبارک نفوذ فرهنگی غرب از طریق محتوای شبکه های ماهواره ای و محصولات اینترنتی است.

بدحجابی، بدپوششی، آرایش های غیرمعمول زنانه، روابط خارج از عرف زن و مرد، بی اعتنایی به مباحث دینی و معرفتی و در نهایت کم رنگ شدن مسئله عفاف و بالتبع آن حجاب از شایع ترین ظواهر شیوع بی بندوباری در جامعه است. این بیماری در نهایت مهم ترین هسته تشکیل دهنده جامعه یعنی خانواده را مورد هدف قرار داده و باعث از هم پاشیده شدن شاکله آن می شود، در واقع می توان گفت این نخستین مرحله از «پروژه حذف خانواده شرعی» است.
وضعیت کنونی کشورهای غربی نشان دهنده مرحله پایانی «پروژه حذف خانواده شرعی» است. گزارشات حاکی از آن است که با گذشت زمان نه تنها خانواده؛ جایگاه متعالی و کارکرد اصلی خود را در این جوامع از دست داده بلکه از دید مبانی اجتماعی منحرف غربی سه گونه تقسیم شده است. الف) حالت زوج – زوج: متشکل از دو مرد همجنس ب) حالت زوجه – زوجه: متشکل از دو زن همجنس گرا و ج) حالت زوجه-زوج: تنها حالت شرعی، اخلاقی تقسیم شده است. البته در کنار این دست خانواده ها شاهد ازدواج های عجیب و غریبی چون ازدواج با حیوان، ازدواج با اشیاء و ازدواج با خود نیز هستیم.
نکته قابل تأمل این که وضعیت بینان خانواده در غرب یکباره به این شکل در نیامده است! روند فروپاشی خانواده در این جوامع با لرزه های کوچکی بعد از انقلاب صنعتی شروع شده و تا به امروز به وضعیتی رسیده است که سونامی طلاق، فرزندان نامشروع، خیانت جنسی و … بیداد می کند.

شوراي عالي جمعيت در سال ۱۹۹۵ گزارشي از دگرگوني و آسيب‌ديدگي خانواده‌ها را در نقاط مختلف جهان ارائه کرده است.براساس اين گزارش، فراواني طلاق به طور قابل ملاحظه‌اي افزايش يافته و ميزان افزايش آن از سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۹۰ در غالب کشورهاي غربي بيش از ۲ برابر شده است. البته اين آمار غير از جدايي‌هاي غيررسمي است که درصد آن فوق‌العاده بيشتر است.در بسياري از کشورهاي غربي نظيرامريکا، اسپانيا و مکزيک بيش از ۵۰ درصد از زنان ازدواج نکرده‌اند و از سوي ديگر بيش از ۵۰ درصد کودکاني که در برخي کشورهاي آمريکايي، اروپاي شمالي و آفريقايي به دنيا مي‌آيند، از مادران به اصطلاح مجردي هستند که هرگز شرعا و رسما ازدواج نکرده‌اند!
بی بندوباری و مظاهر آن را می توان نتیجه تغییر سبک زندگی دانست که در ابتدا نظام ارزشی حاکم بر بنیان خانواده را درگیر می کند و قالب اخلاقی خانواده را از بین می برد. از هم پاشیدگی بینان خانواده، بالا رفتن سن ازدواج، ترویج خیانت، هم خانگی و ترویج تفکرات مفسدانه به ویژه با افکار فمینیستی – نهضت فمینیسم از ابزارهای مهمی بود که تاثیر بسیار زیادی در ارتباط با رویکردهای نظام خانواده داشت. خصوصا فمینیستهای رادیکال در تحقق چنین جریانی، سهم بسزایی داشتند.-از بارزترین و مهم ترین نشانه های نفوذ فرهنگی غرب برای از بین بردن بنیان خانواده است که متأسفانه در کشور ما نمود و بروز قابل توجهی دارد.

تغییر سبک زندگی غربی از «زیست عفیفانه به سمت زیست حیازدا و لذت گرا »را از یک بُعد می توان نقشه دولتمردان این جوامع برای ایجاد غفلت زدگی در جامعه شان به منظور رسیدن به مقاصد خود دانست. قطعا سیاستمداران غربی در ترویج این سبک زندگی در کشورهای هدف، نیز همین مسئله را دنبال می کنند به طوری که پل ویتز محقق و نویسنده کتاب ” دین، دولت و بحران خانواده ” می نویسد: « من والدین جدا از هم، مطلقه‌ها و خانواده‌های از هم پاشیده را بهترین نمونه‌های خانواده سکولار می دانم. این خانواده‌ها، نتیجه منطقی و اجتناب ناپذیر تفکر سکولاریستي هستند.»
بر اساس آمارهای جهانی در سال ۲۰۱۵ میلادی، کشورهای بلژیک و روسیه با حداکثر ۷۱ درصد و حداقل ۵۱ درصد طلاق به ازدواج ، در صدر جدول طلاق جهان قرار دارند.
جدول زیر نشان دهنده وضعیت طلاق در ده کشوری است که دارای بالاترین درصد طلاق نسبت به ازدواجند؛

اینکه در کشورهای غربی چه خبر است و خانواده ها به چه بلای عظیمی گرفتار شده اند، هر چقدر که حائز اهمیت باشند به اندازه وضعیت بحران طلاق در انواع مختلف طلاق عاطفی و طلاق قانونی در کشور ما مهم نیست و اگر باید چراغی روشن کردن این چراغ بر خانه خود رواست.

 

ادامه دارد….

منیره غلامی توکلی – طنین یاس /انتهای متن/

درج نظر