چرا متولی گری امور زنان از دست زنان خارج شد؟

قسمت سوم:

” وقتی قطار امور زنان از ریل انقلاب اسلامی خارج شد، زنان هم از صحنه خارج شدند. بعد هم متولی گری امور زنان از دست زنان خارج شد. الان هم چاره کار این است که برگردیم به ریل انقلاب اسلامی که گفتمانش نه جنیست محور که شایسته سالاری بود.”

این نظر فعال فرهنگی و اولین زن فارغ التحصیل در رشته سیاستگذاری فرهنگی در کشور است که در گفت و گو با به دخت به این سوال جواب می دهد که چرا نه دولت ها و نه نهادهای قانونگذاری و سیاستگذاری در این سالها برای تحول وضعیت اجتماعی زنان در سمت و سویی که انقلاب اسلامی ترسیم کرده بود، کاری نکردند.

0

دکتر عاطفه خادمی دکترای رشته سیاستگذاری فرهنگی در گفت و گو با به دخت اشاره داشت  که به عنوان اولین فارغ التحصیل رشته سیاستگذاری فرهنگی هنوز جذب هیچ نهادی نشده است؛ چون  نهادهای ذی ربط مثل شورایعالی انقلاب فرهنگی در این رشته فقط  فارغ التحصیلان مرد  را جذب می کند. در واقع اعتقاد آقایان بر این است که لازم نیست زنان در امرسیاستگذاری فرهنگی ورودی داشته باشند! درباره نتایج رساله پایان نامه اش با عنوان ” ” گفت که سه دولت هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد با این که سه رویکرد سیاسی مختلف داشتند ولی در حوزه زنان هیچکدام برای تحول خواهی واقعی زنان در سمت و سوی انقلاب اسلامی کاری نکردند.

این بار از عملکرد بقیه نهادهای سیاسی و فرهنگی در حوزه زنان درسال های پس از انقلاب اسلامی با او گفت وگو کردیم.

خانم دکتر خادمی در پایان نامه شما عملکرد  مجلس شورای اسلامی و شورایعالی انقلاب فرهنگی در حوزه زنان هم بررسی شده است؟

  • بله درتکمیل کار تحقیق پایان نامه ام این نهادها هم به عنوان نهادهای موازی مورد بررسی قرار گرفتند. در دولت هاشمی که درحوزه زنان نه در نهاد قانونگذاری(مجلس) و نه در سیاستگذاری ( شورای عالی انقلاب فرهنگی ) هیچ رویداد خاصی شکل نگرفت. در دولت آقای خاتمی هم که همه نهادها یعنی مجلس و دولت وشورایعالی انقلاب فرهنگی همسو بودند، کاری در این نهادها صورت نگرفت.  در کل در طول این سال ها مصوبات وسیاست های شورای فرهنگی اجتماعی زنان(وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی) گاهی مصوباتی  خیلی موردی و جزئی، تقلیل گرایانه  و معطوف به محیط  و واکنشی بوده است. گاهی هم مصوبات خیلی کلی بوده مثل منشور حقوق و مسئولیت های زنان مسلمان که حالت تشریفاتی و صوری داشته است. من می خواهم نتیجه بگیرم که هم کارنامه عملکرد امور زنان سه دولت و هم عملکرد این نهادهای موازی  یعنی مجلس شورای اسلامی و  شورای فرهنگی اجتماعی زنان نشان می دهد که اساسا تحول خواهی در وضعیت اجتماعی زنان با تعریفی که امام داشتند مفهومی است که متاسفانه به اندازه کافی پشتوانه عملی در جمهوری اسلامی نداشته است و شاید بتوان گفت بواقع تحول خواهی مد نظر انقلاب  اسلامی در موضوع زنان درعرصه های قانونگذاری وسیاستگذاری و اجرا در این سالها در کشور مورد بی توجهی بوده است.

در کل در طول این سال ها مصوبات وسیاست های شورای فرهنگی اجتماعی زنان(وابسته به شورای عالی انقلاب فرهنگی) گاهی مصوباتی  خیلی موردی و جزئی، تقلیل گرایانه  و معطوف به محیط  و واکنشی بوده است. گاهی هم مصوبات خیلی کلی بوده مثل منشور حقوق و مسئولیت های زنان مسلمان که حالت تشریفاتی و صوری داشته است.

فکر می کنید که حضور زنان در امر سیاستگذاری فرهنگی کمکی به حل مسائل زنان در جامعه فعلی می کند؟

– ببینید ضرورت وجود زنان در لایه های تصمیم گیری و تصمیم سازی در امور زنان از نظر مقام رهبری خیلی اهمیت دارد. یعنی مهم است که متولیان امور زنان خود زنان باشند . این متولی گری از بالاترین سطح تا خردترین سطوح که سطح عملیاتی و اجرایی است را در برمی گیرد. اما عملا در این سالها  در ساختار جمهوری اسلامی این  متولی گری  تحقق نیافته است. غالبا حضور زنان در این ساختارها بصورت قیف مانند بوده است؛ یعنی زنان یک ورد عریض و طویل در سطوح پایینی و میانی داشته اند اما در سطوح عالی حضوری نداشته اند. مثلا در مشارکت عمومی و آموزش و اشتغال های ثانویه حضور زنان  بشکل کمی و با رقم و عدد خیلی زیاد است ولی  هر چه به  سطوح  بالاتر سیاستگداری و تصمیم سازی و تصمیم گیری می رسیم، می بینیم که زنان  در اقلیت هستند . گویا در این لایه های بالایی جایی برای آنان نیست.  مخصوصا بی برنامه ترین و مغفول ترین حوزه در امور زنان حوزه فرهنگ است. چون بهر حال حرکت های زنان، حوزه های  سیاسی و اجتماعی را در امور زنان تا حد زیادی  تحت تاثیر قرار داده است ولی درحوزه فرهنگ حتی مسائل زنان روشن نیست چه رسد به این که راهکارش معلوم باشد. این است که الان شاهد پدیده های عجیبی در فضای فرهنگی هستیم. مثل این که می بینیم که سلبریتی ها عملا به گروه های مرجع ز نان تبدیل شده اند که در فضای مجازی تنها صدای آنها شنیده می شود  وتنها محافل آنهاست که دیده می شود. آن وقت زنی که در رشته  سیاستگذاری فرهنگی درس خوانده و دوره دکترا را هم پشت سرگذاشته و سابقه اش فرهنگی است و پایان نامه ای داشته  که در سیاستگذاری فرهنگی به نوعی او را صاحب فکر و ایده کرده است، اجازه حضوردر فضای سیاستگذاری فرهنگی را ندارد چون زن است .

غالبا حضور زنان درساختارها بصورت قیف مانند بوده است؛ یعنی زنان یک ورد عریض و طویل در سطوح پایینی و میانی داشته اند اما در سطوح عالی حضوری نداشته اند. مثلا در مشارکت عمومی و آموزش و اشتغال های ثانویه حضور زنان  بشکل کمی و با رقم و عدد خیلی زیاد است ولی  هر چه به  سطوح  بالاتر سیاستگداری و تصمیم سازی و تصمیم گیری می رسیم، می بینیم که زنان  در اقلیت هستند.

حرف آخر ؟

  • ببینید گفتمان انقلاب اسلامی گفتمان جنسیت محور نبود، بلکه گفتمان شایسته سالاری بود. وقتی قطار امور زنان از ریل خارج شد، در عمل زنان هم از صحنه خارج شدند و متولی گری امور زنان هم از دست زنان خارج شد. .

الان در فضای فرهنگی می بینیم که سلبریتی ها عملا به گروه های مرجع ز نان تبدیل شده اند که در فضای مجازی تنها صدای آنها شنیده می شود  وتنها محافل آنهاست که دیده می شود.

  • الان من فکر می کنم که در امور زنان یک دور باطلی دارد اتفاق می افتد که با رفتن و آمدن دولت ها هم تغییری در آن پیدا نمی شود. کمااینکه دولت فعلی هم که داعیه دار اعتدال بوده، عملا اعتدالی در حوزه زنان رقم نزده است. چرا؟ چون در اصل آن سیکل معیوب درحوزه زنان بایستی درمان می شد که نشد. این سیکل معیوب از آنجا پیدا شد که  قطار امور زنان از ریل انقلاب اسلامی خارج شد و کسی متوجه این ایراد اساسی نشد. در نتیجه آن زنی که الان برایش در کشور برنامه ریزی، سیاستگذاری و اقدام وعملیات می کنند، زن انقلاب اسلامی نیست.

چاره کار هم فقط این است که ما به مسیر اصلی  برگردیم و زن حقیقی انقلاب اسلامی را بازخوانی و باز تولید کنیم و چهره او را بدرستی به تصویر بکشیم . مادامی که این اتفاق نیفتد این سیکل معیوب در حوزه زنان ادامه خواهد داشت.

 بی برنامه ترین و مغفول ترین حوزه در امور زنان حوزه فرهنگ است که در این حوزه حتی مسائل زنان روشن نیست چه رسد به این که راهکارش معلوم باشد.

با سپاس از اینکه در گفت وگو با ما  شرکت کردید.

 

/انتهای متن/

 

درج نظر