در خانه مثل زامبی ، در بیرون عروسک!

آدمها به لباس شان در محیط بیرونی خیلی اهمیت می دهند ولی به پوشش خود در خانه، نه. این نظر یک خانم استاد دانشگاه در رشته علوم اجتماعی است در گفت وگوی با به دخت. او معتقد است که در مجموع لباس خانه باید ترکیبی باشد از سلیقه های شخصی، معیارهای زیباشناختی به اضافه هنجارهای روابط بین شخصی در حریم خانواده که معمولا به هیچکدام اینها هم توجه کافی نمی کنیم.

0

خانم جامعه شناس که خود متاهل است و صاحب فرزند دختر و پسر، در مقدمه صحبت هایش از غفلت آدمها از نحوه لباس پوشیدن در محیط خانه و هم از کم کاری جامعه شناسان در مطالعه در این زمینه گله می کند و دیدگاه شخصی اش را در مورد اهمیت نحوه لباس پوشیدن در خانه را توضیح می دهد.

او در باره پوشش خانم ها در خانه به عنوان یک رفتار مهم در حوزه خانواده می گوید:

هر پدیده اجتماعی در سه سطح قابل بررسی است:

  • سطح کلان که به مباحث طبقه و جنسیت و قانون مربوط می شود.
  • سطح میانی که رابطه میان نهادهای اجتماعی است.
  • سطح خرد که جامعه شناس بیشتر متوجه رفتارها، ایفای نقش ها و منزلت هاست که این، کار کیفی می طلبد و چون نوعا کار کیفی مظلوم و در حاشیه بوده، در این زمینه کار نشده است.

در مورد لباس در خانواده غفلت می شود

وی در مورد لباس و اهمیتش بعنوان یک  پدیده اجتماعی معتقد است :

لباس یک بعد اجتماعی و جنبه بیرونی دارد که در روابط اجتماعی وبین فردی برای ما اهمیت دارد و معمولا ما آدمها برایش پول خرج می کنیم و بحث هایی مثل مد و فشن و مدیریت بدن در صحنه های اجتماعی در این جا مطرح است.

اما درمورد لباس در حوزه خانواده معمولا افراد غفلت می کنند، چه زن باشند و چه مرد. در حالی که  بنظر می رسد خود نوع لباس در خانواده می تواند پیام های بسیار مهمی داشته باشد. پوشیدن یک لباس پوشیده یک پیام به اعضای خانواده یعنی همسر و بچه ها می دهد و یک لباس باز جور دیگری پیام می دهد.

تمرکزی بر رفتارها و نقش ها در خانواده نداشته ایم

این استاد جامعه شناس در مورد لباس خانه می گوید:

موضوع پوشش در محیط خانه و تیپ لباسی که ما می پوشیم، با توجه به تاثیرش بر اعضای خانواده،  اهمیت دارد. طبیعتا خانمی که مثلا یک پسر مجرد در خانه دارد که در سن رشد است و  کنجکاوی های خاص این سن را دارد،  باید لباس پوشیده تر بپوشد، در حالی که همین خانم باید برای همسرش لباس متقاوتی در خانه داشته باشد.

البته ممکن است که به این مبحث کسانی که بر روی منابع اسلامی کار می کنند،  بیشتر بپردازند. ما  در جامعه شناسی چون غالبا بر روابط اجتماعی در سطح کلان متمرکز می شویم، از این نوع مباحث غفلت کرده ایم. البته به خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی در موضوع هایی چون  ساختار قدرت، سبک ولی گری و … توجه داریم ولی به نقش ها و رفتارها در خانواده زیاد تمرکزی نداشته ایم.

در محیط خانه اختیار بیشتری  برای نوع لباس داریم

این استاد دانشگاه در مورد اهمیت نحوه لباس پوشیدن در محیط خانه درمقایسه با این رفتاردر محیط بیرونی اضافه می کند:

معمولا خانواده حوزه ثبات، سکون و آرامش است. لباس در این مورد می تواند نقش مهمی داشته باشد. وقتی لباس با شلختگی همراه است، بی نظمی را  تداعی می کند و نوع دیگر لباس هم می تواند  نظم را تداعی کند.

الان لباس پوشیدن ما در خانه اصلا تابع آموزه های دین نیست . دین آراستگی را در حریم شخصی و خصوصی سفارش می کند.  در حالی که  ما برای لباس پوشیدن در محیط خانه قدرت و اختیار بیشتری هم داریم،  کاملا موضوع را رها کرده ایم. برعکس در سپهر عمومی که باید تابع هنجارهای خاصی باشیم، می خواهیم هرطورخواستیم لباس بپوشیم و آنجا هم متاسفانه باز هنجارهای مربوطه را رها کرده ایم. این است که آن پسر جوان از آشنایان ما می گفت خانم ها دربیرون خانه مثل عروسکند و درخانه مثل زامبی. این در اکثر جاها هم هست. شاید پشتش یک تحلیل اجتماعی باشد ولی بنظرم جای کار کردن دارد که  چرا آدمها در حوزه خانواده به لباس اهمیت نمی دهند.

شاید یک دلیلش این باشد که چون آدمها فکر می کنند روابط در خانواده عاطفی ست، پس در اینجا خیلی  در مورد ظاهر هم قضاوت نمی کنند واهمیت نمی دهند. تصور می شود که مثلا برای بچه ها مادر بودن مهم است نه ظاهر. البته باید توجه داشت که برای مردها در خانواده ظاهر همسرشان به هر حال خیلی مهم است.

یعنی ما نسبت به قضاوت دیگران در بیرون از خانه مثلا همکاران، رهگذران و … در مورد لباس مان اهمیت قائلیم  ولی برای مان مهم نیست که دیگران مهم زندگی مان یعنی افراد خانواده مان در این مورد چگونه فکر می کنند. شاید به این دلیل باشد که فکر می کنیم نگاه و قضاوت اعضای خانواده مان برآمده از عشق و محبت است.

الگوگیری بچه ها از لباس پوشیدن ما درخانه

 تجربه زیسته نشان می دهد که بچه ها از نحوه لباس پوشیدن ما در خانه متاثرند، مخصوصا اگر خانواده رابطه منسجم داشته باشد، بچه ها الگوبرداری می کنند. مثلا یاد می گیرند که باید بیرون از خانه آرایش کنند و در خانه مثل زامبی بگردند.

اصلا علت تداوم چنین  پدیده ای، همین انتقال از طریق خانواده است.

البته در کل بررسی درست چنین نوع موضوعاتی  نیازمند معناکاوی است. برای این منظور باید سراغ کنشگران اجتماعی برویم تا دریابیم درحوزه خانواده این الزامات پوششی چگونه است.


ما زنها خودمان را فراموش می کنیم

ما به عنوان یک زن در خانواده با افراد متقاوتی سروکار داریم، دختر، پسر و هم همسر، هر سه شان هم به لحاظ عاطفی به ما نزدیکند ولی سه نوع آدمند و ما درمحیط خانواه باید طوری لباس بپوشیم که برای همسر در یک سطح، برای دختر در یک سطح و برای پسر هم در سطح دیگر مقبولیت داشته باشیم.

باید دید اصلا خود آدم از لباس پوشیدن خودش  رضایت دارد و حس خوبی نسبت به خودش دارد یا نه؟

/انتهای متن/

درج نظر