بهارِ سبز قبای نجیب ِخوش چهره!

نام وحیده افضلی نام ناشناخته ای نیست، شاعری که با زبان عشق شعر می سراید و هیچ گاه تأثیر اعجاب انگیز شعر را نادیده نمی گیرد، وحیده افضلی شعر های بی شمار دارد، شعر هایی که الحق و الانصاف، به موقع، درست و مناسب سروده شده اند.
این روزهای که حال هوای بهار در کوچه و باغچه ها و خانه ها پیچیده است بهاریه ای از این شیرین سخن شعر امروز زنان می خوانیم.

0

برخی قلم ها هر چند که مؤثر، لطیف و شاعرانه اند اما رسم آن دارند که گمنام بمانند، برخی قلم ها هرچند عاشقانه و لطیف و پاک می سرایند، دوست دارند زبان شعرشان معرف وجودشان باشد، نام وحیده افضلی نام ناشناخته ای نیست، شاعری که با زبان عشق شعر می سراید و هیچ گاه تأثیر اعجاب انگیز شعر را نادیده نمی گیرد، وحیده افضلی شعر های بی شمار دارد، شعر هایی که الحق و الانصاف، به موقع، درست و مناسب سروده شده اند، اما جالب است بدانیم که در هر کجا بگردی از این شاعر جوان این روزهایمان نام نشانی جز زبان ابریشمی شعرش نیست، تنها می دانم و دانستم که او شاعر است و بی بهانه و با بهانه شعر می سراید.

او از برگزیدگان چندین جشنواره شعر، به ویژه جشنواره شعر امام موسی صدر بوده است و تا کنون بیش از 100 قطعه شعر با موضوع «آئینی» و بیش از 80 قطعه شعر با موضوعات «اجتماعی»، «میهنی» و «غزل‌های عاشقانه» سروده است. در بسیاری از محافل ادبی از این شاعران جوان شیرین بیان با نام شاعر آرمیتا یاد می شود.

این روزهای که حال هوای بهار در کوچه و باغچه ها و خانه ها پیچیده است بهاریه ای از این شیرین سخن شعر امروز زنان می خوانیم.

بهار جانِ قشنگم! بهار بی مانند!
بهار ساده دل من! بهار بی ترفند!
هنوز حوصله دارم برای آمدنت 
هنوز با نفس دوست می شوم خرسند
هزار فصل زمستان گذشت از روحم
هزار ساله ی خوبم!  هزار یعنی چند؟
دلم قرار ندارد؟ بگو کجا ماندی…
دلم گرفته از این روزهای بی لبخند
دلم بریده شد از این جهان بی ارزش
سرم شکسته شد از دوستان ارزشمند
خدا کند که بیایی! … دوباره بی تابم
به روزهای بلند ندیدن ات سوگند 
بهارِ سبز قبای نجیب ِخوش چهره!
دلیلِ دلهره های مقدس اسفند!
بیا عزیزتر از جان! بهار شیرینم!
بیا بهار رطب خیز من! بهار قند!

/انتهای متن/

درج نظر