مهناز افخمی و پری اباصلتی در زمان پهلوی دوم برای زنان چه کردند؟

حکومت شاه و بطور مشخص اشرف پهلوی با کمک تشکیلات سازمان زنان تلاش و فعالیت بسیار کرد برای متجدد کردن زن ایرانی و دورکردن او از ریشه های مذهبی. ولی چرا در نهایت زنان ایرانی با این سیاست ها همراه نشدند و بلکه پیشاهنگان انقلابی بر علیه شاه و رژیم شاهنشاهی گشتند؟ به دخت با یک محقق تاریخی برای پاسخ به این سوال به گفت و گو نشسته است.

0

مهری رشنو در رشته ی ادبیات فارسی لیسانس خود را  از دانشگاه شهید چمران اهواز گرفته است و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد از دانشگاه الزهرا در رشته ی تاریخ اسلام است.  ١٦ سال پژوهشگر  سازمان صدا و سیما بوده است و با مراکز گوناگونی چون مرکز  اسناد وزارت مور خارجه و بنیاد تاریخ پژوهی انقلاب اسلامی همکاری داشته است و در گردآوری و ویراستاری  کتاب فرهنگنامه زنان ایران و جهان  مشارکت داشته است.

به عنوان یک محقق تاریخی که در مورد وضعیت زنان در دوران رژیم پهلوی تحقیق کرده اید،  اگر بخواهید توصیفی از فعالیت هایی که در این رژیم برای عوض کردن زنان ایرانی صورت می گرفت داشته باشید،‌ چه می گویید؟ از زنان مهمی که در این زمینه فعال بودند، بگویید؟

  • من در مورد دو تا از این خانم ها تحقیق مفصل داشتم، یکی پری اباصلتی سیاستمدار و سردبیر مجله اطلاعات بانوان و خبرنگار روزنامه اطلاعات و دیگری هم مهناز افخمی دومین زن وزیر در ایران پس از فرخ رو پارسا.

پری اباصلتی از دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه تهران، لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی داشت و در دوره بیست و چهارم (از ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷) نماینده شهر تهران در مجلس شورای ملی بود.

مهناز افخمی هم در اصل مهناز ابراهیمی بود که بعد از ازدواج فامیلی شوهرش را  انتخاب کرد و اصلا بزرگ شده امریکا بود. او بعد از اتمام تحصیلاتش در آمریکا به ایران برگشت و از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۴۹ رئیس گروه آموزش زبان انگلیسی در دانشگاه ملی ایران (دانشگاه شهید بهشتی)  و از ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ به مدت هشت سال دبیر کل سازمان زنان ایران بود. از ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ هم به مدت سه سال وزیر مشاور در امور زنان بود و اصلا به خاطر تلاش ها و فعالیت های او در سازمان زنان بود که پست وزیر مشاور در امور زنان  درست شد.

هسته ی اصلی و مرکزی کارها در امور زنان در آن سال ها در دست این دو بود اما افرادی چون سیمین رجالی، قدسی امیرارجمندی و زنانی دیگر هم در کنار آنها  فعالیت می کردند.

 

مردان حکومت پهلوی چقدر با وزارت زنان و حضورشان در کابینه موافق بودند؟

  • با این که حکومت شاه خود را سکولار می دانست، ولی اینطور نبود که مردان دولتی براحتی بپذیرند که  یک زن وزیر شود. همان وقت شایع شده بود که وزیر شدن زنان تحت حمایت فرح پهلوی و اشرف صورت گرفته است. به هر حال این زنان که به پست های سیاسی بالا رسیدند، فعالیت های زیادی را در حوزه زنان در داخل و خارج کشور انجام می دادند و حتی به اجلاس سازمان ملل هم  رفتند و در  آنجا  سخنرانی هم کردند. البته خانم افخمی در مصاحبه ای گفته :”فرح و اشرف پهلوی در کارهای ما دخالت زیادی  نداشتند…” اما شواهد تاریخی نشان می دهد در خیلی جاها از اشرف پهلوی و تا حدی از فرح پهلوی  در فعالیت های خود در امور زنان دستور می گرفته اند.

 

عمده فعالیت های سازمان زنان  چه بود؟ ‌روی چه محورهایی بیشتر کار می کردند؟

  • عمده فعالیت های آنها روی آموزش دختران و زنان متمرکز بود. مخصوصا روی دختران دانشجو در دانشگاه ها خیلی تاکید داشتند. برای این منظور از روش های مختلفی کمک می گرفتند مثل ترجمه و تعریف داستان هایی از سبک زندگی زنان غربی برای دانشجویان دختر. این داستان ها، در عین این که دختران جوان را جذب می کرد ولی آنها  را که بنوعی به ریشه های دینی و سنتی خود وابسته بودند،‌ دچار دوگانگی می کرد. برای آموزش دانشجویان دختر تشکل هایی هم در دانشگاه درست کردند و سعی داشتند بطرق مختلف مثل دعوت از هنرمندان و سخنرانی آنها دختران را با دنیای مدرن آشنا کنند.

 

این آموزش ها به طور رسمی در دانشگاه  ارائه می شد یا بشکل غیر رسمی؟

  • این آموزش ها به طور غیررسمی و از راه هایی مثل تشکل های دانشجویی که درست کرده بودند،  صورت می گرفت که همبن تشکل ها بعدا زیرمجموعه تشکل بزرگتر سازمان زنان شدند.  اعضای  این سازمان  برای پیاده کردن اهداف شان  به جاهای مختلف ایران سفر می کردند. خودشان در جایی گفته اند: ” ما به خیلی جاها سفر کردیم تا مشکلات اصلی زنان را بشناسیم”. اولین چیزی هم که مورد توجه اینها قرار گرفت خودکفایی مادی زنان بود. برای همین هم به شغل و درآمدزایی برای زنان تاکید کردند. آنها  شروع کردند به آموزش خیاطی، رانندگی، خانه داری، منشی گری و غیره  تا از این راه ها  زنان را  وارد جامعه کنند. از فعالیت های دیگرشان  تاسیس مهدکودک بود.

کلا اینها به قول خودشان قصد مدرن کردن جامعه را به هر طریقی داشتند. اوایل دختران دانشجو جذب صحبت های آنان در مورد آزادی زنان، حق طلبی و مستقل شدن می شدند.

 

این فعالیت ها  فقط در دانشگاه ها صورت می گرفت؟

  • نه، علاوه بر دانشگاه ها ٤٠٠ شعبه حتی در روستاها و مناطق دور افتاده داشتند و سعی می کردند بصورت گسترده در سراسر کشور کار کنند.

 

این آموزش ها برای زنان مناطق محروم که از هیچیک از امکانات یک زندگی معمولی مثل بهداشت و سواد بهره ای نداشتند، واقعا چقدر مفید بود؟

  • اولین چیزی که شروع کردند آموزش مسائل بهداشت شخصی و بصورت خاص استفاده از روش های جلوگیری از بارداری بود. شدیدا  دنبال این بودند که  تک فرزندی را رواج  دهند. یعنی در  بافت بشدت سنتی این مناطق هم فکر تغییر زنان را و غربی کردن شان را داشتند آن هم در یک ظرف زمانی محدود. در حالی که تغییر فرهنگی با این نوع برنامه های عجولانه اصلا امکان پذیرنیست. برای همین هم شاید اینها در مقطعی بصورت موقتی موفقیت هایی در جذب دختران و زنان داشتند؛ چون ظاهر شعارهای شان مثل ورود زنان به اجتماع و حق رأی خیلی جذاب بود اما  چون اصلا  زنان ایرانی را نمی شناختند، نتوانستند جریان تغییرات را در راستای فرهنگ بومی کشور پیش ببرند. به همین دلیل هم خیلی زود دختران و زنان ایرانی که به جامعه راه پیدا کرده بودند و آگاهی هایی هم کسب کرده بودند،‌ بخاطر تناقضی که میان برنامه های اینها با آن ریشه های فرهنگی شان می دیدند، ازآنها رو برگرداندند.  برعکس عده ای از دانشجویان دختر وارد فعالیت های سیاسی و مذهبی مخالف آنها شدند. از میان همین دختران دانشجو بعدها دانشجویان خط امام را داشتیم. حتی  در سال های آخر عمر رژیم  دختران با حجاب و چادری در دانشگاه ها زیاد شدند برای مخالفت با ممنوعیت  حجاب چادر در دانشگاه. توده مردم هم نظر مثبتی نسبت به تعلیمات و برنامه های سازمان زنان نداشتند. چون می دیدند که آموزش های اینها حریم خانواده و احترام به بزرگتر و شرم و حیا را در جوانها و دختران از بین می برد. در کل این آموزش ها  از نظر مردم، جوانان را به سمت ولنگاری و  فساد و فروپاشی خانواده ها می برد. حتی  در بسیاری از خانواده های مذهبی بچه ها با والدین مشکل پیدا کرده بودند.  

 سازمان زنان  در مقطعی بصورت موقتی موفقیت هایی در جذب دختران و زنان داشت چون ظاهر شعارهایش مثل ورود زنان به اجتماع و حق رأی خیلی جذاب بود اما  خیلی زود دختران و زنان ایرانی بخاطر تناقضی که میان برنامه های اینها با ریشه های فرهنگی شان می دیدند، ازآنها رو برگرداندند و حتی وارد فعالیت های سیاسی و مذهبی مخالف آنها شدند.

مطبوعات زنانه در آن دوره در زمینه غربی کردن زنان ایرانی چقدر نقش داشتند؟

  • فعالیت های مطبوعاتی مهمی هم در آن دوره وجود داشت برای غربی کردن زنان ایرانی که مهم ترینش مجله زن روز بود و و  اطلاعات بانوان  که این دومی توسط همین خانم اباصلتی اداره می شد.  مطالب و عکس هایی که توسط مجله زن روز آن زمان منتشر می شد اینقدر مستهجن و شوک آور بود که کاملا با فرهنگ و افکار زنان و مردان جامعه مغایرت داشت تا جایی که خود خانم اباصلتی اظهار می کرد که تندروی های زن روز را قبول ندارد و مناسب وضع جامعه آن روز نمی بیند. این مجلات  پر بود از ترجمه های مطبوعات غربی  همراه با تصاویری از زنان غربی در قالب مانکن و هنرپیشه و … .

 

این حجم فعالیت از کجا حمایت مالی می شد؟

  • حمایت اصلی از این فعالیت ها عمدتا بوسیله اشرف پهلوی صورت می گرفت که فرد قدرتمندی بود در حکومت پهلوی. او غیر از حمایت مالی اساسی از نظر سیاسی هم از نفوذ خودش در پیشبرد امور زنان بسیار استفاده می کرد. اشرف پهلوی در قضیه تصویب قانون برابری زن و مرد به موازات فعالیت های اباصلتی و افخمی،  تلاش های فراوانی در مجلس کرد اما جامعه سنتی زیر بار نرفت و می توان گفت دولت هم حاضر نبود خود را درگیر این کارها کند. از طرفی شاه هم به عنوان یک مرد ایرانی علاقه ای به این گونه فعالیت های تخصصی زنان نداشت. اصلا مدل زندگی شاه و شخصیتش با فساد اخلاقی زیاد و معشوقه های متعددی که داشت،  طوری بود که  او  زن را فقط در حد امور ظاهری  و زیبایی و مسائل جنسی می دید و نه به عنوان انسانی مستقل، متفکر و قوی.

شاه علاقه ای به فعالیت های تخصصی زنان نداشت. اصلا مدل زندگی شاه و شخصیتش با آن فساد اخلاقی زیاد و معشوقه های متعدد،  طوری بود که  او  زن را فقط در حد امور ظاهری  و زیبایی و مسائل جنسی می دید و نه به عنوان انسانی مستقل، متفکر و قوی.

واکنش های مردم و چه افراد و گروه های مختلف مخصوصا مذهبی ها در قبال این  فعالیت آنها چگونه بود؟

  • خود افخمی در جایی گفته: “افراد مذهبی آن زمان در برابر آموزش های ما می ایستادند و با ما همکاری نمی کردند و سبک زندگی ای را که ما آموزش می دادیم نمی پذیرفتند. از طرفی خانواده ها هم موافق ما نبودند.” در واقع گروه اصلی مخالف آنان مذهبی ها بودند چون آموزش های آنان را منطبق با فرهنگ جامعه ایرانی نمی دانستند.

زنان مطرح و برجسته ای هم بودند که با این فعالیت ها مخالفت می کردند.  خانم افخمی خودش می گفت که دوست من خانم صفارزاده به عنوان یک زن باسواد و شاعر و نویسنده‌ با تمام کارهای ما مخالف بود و اگر سخنرانی، شعر و مطلبی داشت، مخالفتش را اعلام می کرد. خود اباصلتی می گوید : ” در قم مطالبی را منتشر کردیم که بارها نامه های اعتراض آمیز نوشته شد.”  مثلا مجله “مکتب اسلام” زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی که در آن زمان منتشر می شد، این نوع فعالیت های سازمان زنان را رصد می کرد و هم به مردم  آگاهی می داد  و  هم اعتراض و مخالفت خود را با خیلی از این برنامه ها اعلام می کرد.

با توجه به اینکه شما فعالیت  این خانم ها را در سال های پس از پیروزی انقلاب هم رصد کرده اید،‌ تحلیل خود آنها از عدم موفقیت شان در غربی کردن زن ایرانی چه بوده است؟

  • اینها در مصاحبه هایی که بعدها کردند صریحا نمی گویند فعالیت های ما در سال های قبل انقلاب در ایران اشتباه بوده بلکه معتقدند که باید شتاب برنامه های ما کمتر می بود. حتی در سخنرانی های خود گفته اند ما این همه به زنان آموزش دادیم و قوانین را بیان کردیم اما آنها باز هم تفکرات اسلامی را حفظ کردند. خانم اباصلتی در جایی هم گفته عدم تأثیر فعالیت های ما به دلیل تاثیر دشمنان ایران در خارج بوده …! البته اینها حتی پس از رفتن از ایران حاضر نبودند که بپذیرند  که جامعه ایران برعلیه شان قیام کرده و انقلاب را کتمان می کردند. علت اساسی این کتمان هم معلوم است. این ها از گروه زنان بزرگ شده و حداقل تحصیل کرده در غرب و از خانواده های اشرافی بودند و اصلا  توده زنان جامعه ایران را نمی شناختند که بخواهند انقلابی را که این زنان کردند،‌ قبول کنند.  یک علت مهم عدم موفقیت برنامه های آنها فساد خاندان درباری بود که  در سال های آخر مدام در بین مردم گفته می شد خصوصا فساد شمس و اشرف پهلوی بعنوان زنان وابسته نزدیک به دربار.و بتدریج مردم متوجه شدند آموزش های آنان در راستای ترویج فساد است نه بهبود زندگی زنان.

بنظر من یک علت اساسی دیگر عدم توفیق برنامه های اینها این بود که اصلا  متوجه نبودند که ریشه ی اسلام در ایران خیلی قویست و این همه تناقض بین تجدد با این ریشه ها باعث می شود که گروه هدف شان یعنی زنان در قالب های مورد نظر آنها نروند. یعنی نه تنها زنان ایرانی تغییرات مورد نظر آنها را نپذیرفتند بلکه وقتی زمانش رسید،‌  دوشادوش مردان خود، افراد مذهبی و علما و افراد انقلابی در اعتصابات، راه پیمایی ها و فعالیت های انقلابی شرکت کردند.

 

 خانم اباصلتی و خانم افخمی بعد ار انقلاب هم به  فعالیت های شان ادامه دادند؟

  • این دو خانم در حال حاضر هر دو در آمریکا زندگی می کنند و همچنان فعالند.  اباصلتی که روزنامه نگار بوده، الان مجله راه زندگی را در لس آنجلس منتشر می کند. افخمی هم  با بنیاد مطالعات ایران همکاری می کند. او در سال ۱۹۹۵ سازمان بین‌المللی آموزش و همکاری زنان را در آمریکا بنیان گذاشت. این سازمان غیردولتی پس از کنفرانس بین‌المللی زنان در پکن(۱۹۹۵) تأسیس شد و با ۲۰ کشور مختلف همکاری می کند. افخمی کتاب‌ها و مقاله‌های متعددی در زمینه ی حقوق زنان هم تالیف کرده است. کلا تمرکزش در فعالیت های کنونی اش بر روی زنان مسلمان است . می خواهند اسلامی را برای این  زنان ترویج دهند که یک اسلام غیرپویا و به دوراز امور اجتماعی و سیاسی و محدود و منحصر به عبادات فردی باشد طوری که مثلا اگر به تو و به اعتقادات و به کشورت حمله شد، نه مبارزه ای باشد و نه دفاعی . یعنی یک اسلام بی خطر.  برای اشاعه و تقویت این اسلام فعالیت های جدی در سطح کشورهای اسلامی دارند و حتی در کشور خودمان در حال حاضر با کمک بعضی گروه ها و محافل به ترویج و تبلیغ این نظریات می پردازند.

/انتهای متن/

درج نظر