مهریه من یک سکه است به نام الله

از مسئولین ورزش مي خواهم كه حمايت بيشتري از ورزش جانبازان و معلولين داشته باشند؛ من شاهدم كه دوستان معلولم در چه شرايط جسمي بدي قرار دارند، اما با اين وجود خيلي سخت تلاش مي كنند تا مدال بگيرند و تمرينات سختي را براي سربلندي ايران انجام مي دهند. در این شرایط، اگر حمايت نشويم نمي توانيم نتيجه اين زحمات را بگيريم.

0

سرویس اجتماعی به دخت

زهرا نعمتي بعد از مسابقات پارالمپیک، برای همه شناخته شد. بانوی 27 ساله ویلچرنشینی که توانست عنوان اولين زن طلايي پارالمپيك ايران را از آن خود كند. نعمتی، متولد کرمان است. شاید کمتر کسی بداند که او تا سن 18 سالگی از نظر جسمی سالم بوده، ولی در همان سن و سال در يك سانحه رانندگي از ناحيه نخاع دچار آسيب ديدگي می شود و توانايي راه رفتن را از دست می دهد.
با او زندگی پرتلاطم و تلاشش را به گفتگو نشستیم.

–   مایلم از آن حادثه شروع کنم؛ از آن سانحه و شرایط روحی تان در آن زمان بگویید.
18 سالم بود که در يك تصادف رانندگی براي هميشه قدرت راه رفتن را از دست دادم و از همان سال روي صندلي چرخ دار نشسته ام.
آن روزها شرایط سختی را پشت سر گذاشتم و شاید بیش از من اعضای خانواده ام نگرانم بودند و واقعا برای برگرداندن من به زندگی عادی زحمت زیادی کشیدند.

–  
شرایط روحی تان چطور بود؟ آن زمان تصور مي كرديد روزي ركوردار پارالمپيك شويد؟
واقعيت این است كه روزي كه تصادف كردم فكر نمي كردم به اين جايگاه برسم. من و خانواده ام روزهاي سختي را پشت سر گذاشتیم.
بعد از آن اتفاق به زندگي خيلي اميدوار بودم و مدام به خودم يادآوري مي كردم كه هيچ چيز پايان نيافته، بلكه اين معلوليت من، شروع يك زندگي جديد است. برای همین هم سعي كردم در هر نقطه از زندگي كه بودم بهترين باشم؛ چه در شغل و چه در ورزش.
از همان ابتدا لطف خدا شامل حال من شد. خانواده ام هم كمك زيادي كردند تا من دوباره به زندگي برگردم. در ادامه هم با افرادي آشنا شدم كه شرايطي مشابه من داشتند و از لحاظ روحي كمك زيادي به من كردند. بعد از گذشت آن روزهاي سخت، امروز خوشحالم كه با ياري خدا، حمايت خانواده و حفظ روحيه ام توانستم به زندگي برگردم.



–    
در مورد دوستان تان برای ما بیشتر صحبت کنید. تا جایی که اطلاع داریم شما عضو انجمن ضایعه نخاعی ها هم هستید. چه قدر ارتباط با این افراد به بهبود شرایط روحی شما کمک کرد؟
خیلی! وقتي ديدم كساني در انجمن ضايعه نخاعي هستند كه شرايط جسمي بدتري نسبت به من دارند، اما با اميد زندگي مي كنند و براي خوب زندگي كردن و لذت بردن تلاش مي كنند، فهميدم كه مي توانم بهترين باشم. الان خوشحالم كه آن روزبه خاطر معلولیتی که دچارش شدم، خانواده ام از سر ناراحتي و نگراني چشمانشان خيس شد، امروز بسیاری از مردم، به خاطر موفقیتم اشك شوق ريختند.

–    و آیا برنامه ای برای گسترش این انجمن دارید؟
اگر شرايط و حمايت ها از من بيشتر شود، دوست دارم اين انجمن را گسترش دهم و براي كمك به معلولين بي بضاعت در مناطق محروم هم حاضر باشم.
اميدوارم  به واسطه جايگاهي كه بعد از پارالمپيك در استان و كشور به دست آورده ام، بتوانم حمايت هاي حامیان مالی را به دست آورم؛ چون كارهاي اين انجمن نيازمند هزينه هاي زيادي است.

–    
بسیار خوب! خیلی دوست دارم کمی هم از زندگی شخصی تان برای مخاطبین مهرخانه بگویید؛ چطور با همسرتان آشنا شدید؟ چه خصوصیتی در رهام شهابی پور، بود که شما را مجذوب خود کرد؟

راستش را بخواهید انجمن ضايعه نخاعي كرمان با كمك من و دوستانم تاسيس شد. همان جا با همسرم آشنا شدم. حضور ما در تيراندازي هم از همان زمان آغاز شد. يايد اعتراف كنم همسرم كه از اعضاي تيم ملي تيراندازي با كمان معلولين هم هست، زحمات زيادي براي موفقيت من كشيد و اگر حمايت هاي او نبود، مطمئناً چنين افتخاري را به دست نمي آوردم.
رهام شهابی پور، حق مربي گري گردن من دارد و اگر تشويق هاي او نبود امروز زهرا نعمتي ای وجود نداشت كه بتواند دل مردم را شاد كند. من از اينكه با كسب اين مدال گوشه اي از زحمات همسرم را جبران كردم ،خیلی خوشحالم و باید بگویم که در واقع من و همسرم هر دو مدال طلاي المپيك را كسب كرديم.

–    یعنی قبل از مسابقات پارالمپیک صحبت هایی از ازدواج شما با رهام شهابی پور مطرح شده بود؟
بله. اصلاً ازدواج ما داخل ايران اتفاق افتاده بود، اما به دلیل اینکه دوست داشتیم تمرکز خود را روی تمرینات و مسابقات پارالمپیک قرار دهیم، این موضوع را در حد خانواده مطرح کردیم و قرار گذاشتیم بعد از بازگشت به ایران، با حضور اقوام یک مراسم کوچک برگزار کنیم، اما وقتی كه من مدال طلا را كسب كردم آقاي خسروي وفا با گل در هتل حاضر شدند و ازدواج من و رهام را اعلام كردند و جشن كوچكي بر پا شد.

اتفاقا این مساله باعث شد بعضی از اقواممان، کمی از دست ما ناراحت شوند. چون دوست داشتند این موضوع را از زبان خودمان بشنوند تا تلویزیون.


–    
خانم نعمتی، در مورد مهریه تان هم برایمان بگویید.
مهریه من «یک سکه» است و آن هم به نام “الله” که مهریه ای معنوی است تا در تمامی مراحل زندگی مان خداوند یگانه کنارمان باشد و هیچ وقت از یادش نبریم.
خداوندی که دوباره من را به زندگی عادی برگرداند و کاری کرد تا پرچم پرافتخار کشورمان را در لندن به اهتزاز درآورم.
من فکر می کنم مهریه های زیاد هیچ ضمانتی برای خوشبختی نیست و آن چیزی که پایه های زندگی را استوار می کند، توکل،  توکل و توکل است.

–    به عنوان یک مدال آور، چه خواسته ای از مسئولین ورزش کشور دارید؟
جوايز مدال آوران پارالمپيك با حضور رئيس جمهور اهدا شد و خوشبختانه جوایز تمام و کمال و بدون هیچ تفاوتی نسبت به ورزشکاران سالم پرداخت شد. این موضوع ورزشکاران معلول و جانباز را خوشحال کرد.

اما از مسئولین ورزش مي خواهم كه حمايت بيشتري از ورزش جانبازان و معلولين داشته باشند؛ من شاهدم كه دوستان معلولم در چه شرايط جسمي بدي  قرار دارند، اما با اين وجود خيلي سخت تلاش مي كنند تا مدال بگيرند و تمرينات سختي را براي سربلندي ايران انجام مي دهند. در این شرایط، اگر حمايت نشويم نمي توانيم نتيجه اين زحمات را بگيريم.

اگر ورزشكاران جانباز و معلول احساس کنند که مسئولين براي زحمات آن ها ارزشی قايل نيستند و تلاش هایشان را نمي بينند و فكر مي كنند اين مدال ها به راحتي به دست آمده، انگيزه خودشان را از دست مي دهند.
ما نسبت به ورزشكاران توانمند، در شرايط سخت تري كار مي كنيم و مجبوريم از جسم مريض خود كار بكشيم و خيلي از مواقع اين فعاليت ها برايمان خطرناك است.
مثلا نشستن و كار كردن زياد، فشار زيادي به ورزشكاران معلول وارد مي كند و به ستون مهره ها آسيب مي رساند، اما ما با جانِ خودمان بازي مي كنيم و براي كشورمان افتخار كسب مي كنيم و در مقابل هم توقع حمايت از مسئولين را داريم.

–    و کلام آخر؟
من و همسرم هر 2 معلول هستيم و بايد هزينه هاي زندگي خود را تامين كنيم. با توجه به شرايط جسماني كه داريم اين هزينه ها بيشتر از توان مالی ماست. برای همین هم من مجبورم ورزش را تا حدودی کنار بگذارم، اما برای تکرار قهرمانی در پارالمپیک لندن آماده ام و با تمام وجود برای شکستن دوباره رکورد المپیک و ثبت آن به نام ایران تلاش می کنم.

برگرفته ازمهرخانه/انتهای متن/

درج نظر