قیمت یک کتاب مثل یک قیمت یک پیتزاست!

گرانی کتاب یا وقت نداشتن فی الواقع بهانه است برای کتاب نخواندن. معمولا آدمها دلایلی دارند برای مطالعه نکردن مثل کمبود وقت و یا گرانی کتاب. در حالی که همین آدمها کلی وقت شان را صرف گشت زدن در فضای مجازی می کنند و یا پاساژگردی و …
قیمت یک پیتزای خوب هم با یک کتاب خوب فرقی ندارد که اولی می تواند ما را یک ربع خوشحال کند و دومی یک عمر. پس همه اینها فقط بهانه ای برای فرار از مطالعه و بس.اینها حرف های یک جامعه شناس است در مورد ما در مورد کتاب نخواندن مردم ما.

0

اگر مادری علاقه به خرید و پاساژ گردی داشته باشد یا اینکه مادری همیشه کتاب یا روزنامه در دست داشته و مشغول مطالعه باشد هر کدام دقیقا فرزندانی مشابه خود تحویل جامعه می دهند.

به لطف تعالیم اسلامی، رسانه ها و همچنین مشاوران خانواده، همه ما به خوبی به اهمیت نقش زن و سازندگی او در خانواده آگاه هستیم. در اغلب موارد این مادر، طرز تفکر، اندیشه و سبک زندگی اوست که تعیین می کند هر یک از فرزندان خانواده به چه سمت و سویی سوق پیدا کنند.

“ایرانی ها با کتاب قهرند.” این اصطلاحی است که امروزه بین کسانی که برای افزایش سرانه مطالعه تلاش می کنند باب شده است. امروزه اکثر جوانان ساعت ها سرگرم ارسال پیامک به این و آن هستند و فراوانند افرادی که وقتشان را بیهوده می گذرانند. در هزار توی فرهنگ ایرانی، عوامل متعددی برای تشریح وضعیت اسف بار مطالعه در ایران وجود دارد. با دکتر علی اصغر وشنوه، دکترای جامعه شناسی و نویسنده کتاب “فرهنگ ایران، ایران فرهنگی” در مورد وضع مطالعه در جامعه ایرانی به گفت و گو نشستیم.

نیازی به مطالعه پیدا نمی کنم

هنوز یک سال از ازدواج مریم نگذشته و به قول خودش تازه عروس است و در خانه کار خاصی برای انجام دادن ندارد. اما وقتی از او می پرسم در طول روز چقدر مطالعه می کنی؟ نگاه حیرت آوری می اندازد و می گوید: مطالعه؟ یادم نمی آید آخرین کتاب غیردرسی که خوانده ام کی بوده. زندگی ام طوری است که نیازی به مطالعه پیدا نمی کنم. روزهای زوج باشگاه می روم. در هفته دوسه بار به مادرم سر می زنم. بقیه روزها را هم با دوستانم به خرید کردن و دورهمی می گذرانم. علاقه ای هم به درس خواندن و ادامه تحصیل ندارم. دیگر مطالعه کنم برای چی؟


وقت سرخاراندن ندارم چه برسد به مطالعه

مترو طبق معمول همیشه شلوغ یا بهتر است بگویم جای سوزن انداختن نیست. با خواهش از یکی خواست تا جای خود را به او بدهد. می گفت از خستگی نمی توانم سرپا بایستم. وقتی نشست نفس عمیقی کشید و گفت: “از صبح که سرکارم الان هم که برسم خانه باید شیفت کار دومم را تحویل بگیرم.”

خنده تلخی می کند و ادامه می دهد:

 “پسرم آنقدر شیطون است که برای آدم انرژی نمی گذارد.” کارش را که می پرسم معلوم می شود که رشته برق خوانده و در همان رشته تحصیلی اش مشغول به کار است. وقتی می پرسم چقدر مطالعه می کنید؟ می گوید: ما مطالعه مان را کرده ایم. حالا دیگر وقت درس پس دادن است. بماند که من اصلاً وقت سرخاراندن ندارم، چه برسد به مطالعه. همین قدر که بتوانم گلیم زندگی ام را از آب بکشم بیرون، هنر کردم.”


فضای مجازی برای خودش دنیایی است

کودکش را از مهد تحویل گرفت. یک دستش در دست کودک است و دست دیگرش تلفن همراه. کودک با اشتیاق تمام شعر می خواند و او با اشتیاق بیشتر به تلفنش چشم دوخته. یک قدم تا افتادن داخل جوی آب فاصله نداشت که کودکش با صدای بلند می گوید: “مامان، مواظب باش.”

چنان غرق در تلفن همراهش بود که انگار یادش رفته بود در خیابان مشغول راه رفتن است. به خودش می آید و  جواب می دهد:

 “آررررروم. حواسم هست.”

می پرسم: شما که اینقدر به مطالب تلفن همراه تان علاقه نشان می دهید، چقدر در روز کتاب می خوانید؟

سوالم را با سوال جواب می دهد و می پرسد: شما تلگرام داری؟

جواب مثبت می دهم.

دوباره می پرسد: پس بهتر از من می دونید که این فضای مجازی برای خودش دنیایی است. هر چیزی که بخواهید در این فضا پیدا می شود، از آشپزی، روابط با همسر و خانواده اش گرفته تا مدل و رنگ مو و ورزش مورد علاقه و… هم در دسترس است، هم هزینه ای ندارد. با این وجود دیگر نیازی نیست که سراغ کتاب بروم!

فی الواقع در عمرم این قدر قانع نشده بودم! 


عادت های خانوادگی

دکتر وشنوه با اشاره به اینکه یکی از دلایل نبود رغبت به مطالعه را باید در میادین مختلف جامعه مثل خانواده جستجو کرد، می گوید: 

فرد از کودکی در خانواده، عادات مختلف زندگی را یاد می‌گیرد. خانواده‌ای که به دلایل مختلف مثل فقراقتصادی، فقر فرهنگی، بیهوده دانستن مطالعه و تلقی آن به عنوان کاری وقت تلف کن یا نهایتاً بخاطرتشویق فرزند به مطالعه کتب درسی و… باعث می شود فرزند از درک اهمیت مطالعه دور بماند و نسبت به این کار بی اهمیت باشد.


خرید کتاب برای شان نیاز ثانویه است

نویسنده کتاب “فرهنگ ایران، ایران فرهنگی” به عوامل بیرونی که باعث می شود فرد از مطالعه دل ‌زده شود اشاره می کند و می گوید: در حال حاضر در جامعه بحران زده ای به سر می بریم که بین سنت و مدرنیته گرفتار است. از یک سو خانواده هایی هستند که به نوعی در آن سلطه‌ ارزش‌های کاذب ایجاد شده؛ موقعیت این قشر به اصطلاح این گونه است که از یکی نبریده و به دیگری نرسیده اند و تمام دغدغه شان وارسی همان ارزش هایی است که برای خود بزرگ کرده اند و از سوی دیگر خانواده هایی داریم که فشارهای اقتصادی آنها را درگیر روزمرگی کرده و باعث شده برای تأمین نیازهای اولیه شان شب و روز در تلاش باشند. این افراد فقط و فقط سعی می کنند به قول معروف “شکم خود را سیر کنند” و طبیعی است که در پی تهیه نیازهای ثانویه از جمله خرید کتاب نباشند.


باید راه‌ های دسترسی‌ به کتاب هم مثل اینترنت آسان شود

دکتر علی اصغر وشنوه شبکه‌های مجازی را از عمده دلایل سرانه پایین مطالعه در جامعه ایرانی می داند ومی گوید: 

امروزه تغذیه فکری مردم از طریق دیگر رسانه‌های مجازی و غیرمجازی فراهم می‌شود. شبکه‌های مجازی به نوعی باعث دور شدن و فاصله گرفتن افراد از مطالعه شده‌ است به نحوی که وفور این شبکه‌ ها و در اختیار گذاشتن اطلاعات مختلف ادبی، فرهنگی، هنری و.. باعث شده که مردم کمتر به کتاب روی بیاورند. علاوه بر این در حال حاضر نزدیکترین محل مراجعه مردم برای دریافت اطلاعات، اینترنت است. افراد به راحتی با جست ‌وجو در اینترنت می‌توانند به آنچه مورد نیازشان است دسترسی پیدا کنند. از همین روست که باید راه‌ های دسترسی‌ مردم به کتاب به آسانی اینترنت شود.


گرانی کتاب بهانه است

دکتر وشنوه در پایان خاطرنشان می کند: عوامل مختلفی در کاهش سرانه مطالعه دخیل است. از خانواده و جامعه گرفته تا آموزش و پرورش و مسائل اقتصادی. برای بالا بردن متوسط زمان مطالعه در ایران همه این ها باید اصلاح شود. اما آنچه بیش از همه تأثیر دارد خواستن و اراده افراد است. تا هر یک از افراد جامعه نخواهند کاری را انجام دهند هر اندازه که همه چیز بر وفق مراد باشد، باز هم آن اتفاق نخواهد افتاد. حقیقتاً دلایلی که برای وضع مطالعه در ایران می آورند، نمی توان دلیل محسوب کرد بلکه بیشتر خرده گیری و بهانه جویی است. معمولا یکی از دلایل یا بهتر است بگویم بهانه هایی که برای عدم مطالعه می آورند گرانی کتاب است. با یک حساب سرانگشتی خواهید دید که می توان به راحتی یک کتاب خرید. به عنوان مثال قیمت یک پیتزای خوب با یک کتاب خوب یکی است. فرق آنها در طول مدتی است که می توانند ما را خوشحال کنند. اولی یک ربع، دومی یک عمر. ولی متأسفانه برای اغلب ما آن یک ربع مهم تر است. این یعنی ایجاد ارزش های کاذب. صحبت من این نیست که پیتزا را حذف کنیم بلکه می گویم یک بار که پیتزا می خوری دفعه بعد یک کتاب بخر و بخوان. پول و وقتت را فقط برای خریدن و خوردن پیتزا نگذار.

وی ادامه می دهد: معمولاً افراد از کمبود وقت گلایه مندند و همین را به عنوان بهانه ای برای نداشتن مطالعه می آورند. در حالی که همه این افراد از یک ربع گرفته تا بیش از یک ساعت وقت شان را صرف فضای مجازی می کنند. چه اشکالی دارد به جای یک ساعتی که صرف این فضا می کنند، فقط و فقط 15 دقیقه از آن را کم کرده و به مطالعه بپردازند. به عقیده من تمام گفته هایی که در قالب دلیل برای عدم مطالعه می آورند بهانه ای برای فرار از مطالعه است و بس.

/انتهای متن/

درج نظر