داستان سه نسل آلمانی، جنگ و مذهب

کتاب “بیلیارد در ساعت نه و نیم” اثر درخشان هاینریش بل بازنمایی سه نسل از خانواده ای آلمانی است که یکی کلیسایی را می سازد، نسل بعدی منفجرش می کند و نوه خانواده هم دوباره به بازسازی همان کلیسا همت می کند، نمادی از سه نسل و مواجهه اش با جنگ و مذهب.

0

کتاب “بیلیارد در ساعت نه و نیم” یکی از آثار درخشان هاینریش بل نویسنده آلمانی معاصر است. بُل در این کتاب سه نسل از یک خانواده را قبل، حین و بعد از جنگ جهانی به تصویر می کشد و از احساسات و دغدغه های آن ها برای خوانندگانش می گوید.

محبوبیت کتاب بیلیارد در ساعت نه و نیم در زمان خودش به جایی رسید که از این کتاب در سال 1965 فیلمی به کارگردانی Jean-Marie Straub ساخته شد.

یکی از جذابیت های کتاب “بیلیارد در ساعت نه و نیم” نگاه نویسنده به مساله عشق و نفرت مردم آلمان به مذهب کاتولیک است، مذهبی که کلیسایش در نظر نویسنده به وسعت یک وطن است برای مردم آلمان.

در این کتاب سه نسل از خانواده ای آلمانی مورد بررسی قرار می گیرند:

پدربزرگی که با ساختن کلیسایی به شهرت می رسد، پسری که آن کلیسا را منفجر می کند و نوه ای که در حال بازسازی همان کلیساست در سه دوران قبل از جنگ ، در دوران جنگ و در دوران پس از جنگ ….. هر کدام از آنها هم انگیزه خاص خود را دارند، انگیزه ای که نمادی از تاثیر جنگ و مذهب در زندگی مردم است.


آغاز ماجرا

داستان از دفتر کار “روبرت فهمل” فرزند هاینریش فهمل، آرشیتکت و کهنه سرباز جنگ جهانی دوم آغاز می ‌شود. در خلال صحبت های منشی دفتر روبرت فهمل ، خواننده متوجه می‌ شود که روبرت فردی ماشینی است و تمام زندگی او مانند ساعت منظم است.

او نسبت به جزئیات وقایع روزمره به شدت دقیق و حساس است و برنامه از پیش نوشته ‌ای دارد که بر اساس این برنامه هر روز راس ساعت خاصی برای بازی بیلیارد در هتل پرنس هاینریش حضور می ‌یابد و در طی بازی که به منظور برد وباخت نیست، به شدت محاسبات فیزیکی را زیر نظر دارد تا مبادا در بازی خطایی از وی سر بزند.

در ابتدا خواننده فکر می کند که با فردی دچار اختلال شخصیتی وسواسی اجباری مواجه است ولی به زودی متوجه می شود که این تنها ماسکی است که روبرت خود را در زیر آن پنهان می ‌کند. در طی این بازی با ذهن او با خدمتکار جوان هتل، هوگو، از روزگار جوانی خود، روزهای جنگ و حضور وی در آن به عنوان متخصص تخریب صومعه معروف سنت آنتونی سخن می گوید و در نهان خود تلاش می‌ کند فرصتی برای فکر به این گناه مرتکب شده و گذشته تراژیکش باقی نگذارد و با سخن گفتن از آن روزها خود را تخلیه روانی کند.


کلیسایی به وسعت یک وطن

در واقع محور اصلی داستان صومعه یا کلیسای سنت آنتونی است که در سال های جوانی توسط فهمل پدر ساخته شد ولی در روزهای پایانی جنگ روبرت در شرایطی قرار می ‌گیرد که مجبور به ویران کردن این بنا می ‌شود و در زمان وقوع داستان یوزف، آرشیتکت جوان که فرزند روبرت است، در حال بازسازی آن است.

اگر چه  در هیچ جای داستان به این نکته اشاره نشده است ولی صومعه این مکان مقدس کنایه از خاک مقدس وطن و فرهنگ خانه پدری است، که نسلی آن را می سازد و به دیکتاتور تقدیم می ‌کند، بعد از مدتی کاخ فرهنگ مادری با خاک یکسان می ‌گردد، ولی نوبت نسل جدید که می شود، بنا را دوباره برپا سازد، چرا که این نسل به ساختن بیشتر از ویرانگری ، تعلق خاطر دارد.


کتابی سخت خوان

کتاب بیلیارد در ساعت نه و نیم موضوع بسیار جذاب و پر کششی دارد، مخصوصا کسانی که به چالش های مربوط به فطرت آدمی علاقمند هستند، این کتاب را حتما می پسندند.

 یکی از نقاط قوت نوشته های هاینریش بُل در این نکته است که او شخصیت های داستان هایش را در بازه های مختلف زمانی می برد و دید وسیع تری به خواننده در مورد قبل و بعد از فاجعه بزرگی مثل جنگ جهانی می دهد.

در کتاب بیلیارد در ساعت نه و نیم ما با لحنی سنگین تر از کتاب های قبلی بُل روبرو هستیم ؛لحنی که شباهت زیادی با کارهای قبلی ندارد، سخت خوان تراست ولی به خاطر موضوع عالی کتاب می شود لحن سخت خوانش را تحمل کرد.

 این کتاب هشتمین اثر هاینریش بل است که در سال ۱۹۵۹ منتشر شده و بی ‌تردید پیچیده ‌ترین رمان او به ‌لحاظ پرداخت و شیوه‌ی روایت است. بل در این داستان رئالیسم مألوف خود را کنار می‌ گذارد و با خلق رمانی مدرن دست به تجربه ‌ای می ‌زند که در عین تفاوت با سایر کارهای تحسین‌ شده‌اش یکی از نقاط درخشان کارنامه ادبی او به حساب می ‌آید.


مقدمه مترجم

سراسر رمان «بیلیارد در ساعت نه و نیم»، وقایع نگاری یک روز از زندگی خانواده ‌ای سرشناس در آلمان پس از جنگ است؛ خانواده‌ای که معماری در آن عملاً به حرفه‌ ای موروثی بدل شده ولی حتی پس از نیم قرن حضور فعال در طبقه فرهیخته جامعه، هنوز در برابر پرسش «ساختن یا ویران کردن» به پاسخی قطعی نرسیده است.

خواننده کتاب به جای شنیدن روایتی سرراست و عینی از وقایع، واقعیت خاطرات دور و نزدیک را  به تدریج و آنگونه که برای او نمود پیدا می کند بازسازی می‌ کند. به همین دلیلی شاید قدری طول بکشد تا خواننده با روند غیرخطی روایت و تعدد راویان داستان خو بگیرد، اما همین که در فضای آن قرار گرفت، خود را در لذت و هیجانی غوطه ‌ور می‌یابد که با پایان یافتن داستان هم تمام نمی شود.


قسمت های زیبایی از کتاب

” امروز برای اولین بار فهمل با او تندی کرد، بهتر بگوییم کار به خشونت کشید . حدود ساعت یازده و نیم بود که تلفن کرد و همان لحن صدایش خبر از چیزی ناخوشایند می داد . این ارتعاشات برای او نامانوس بود و درست به این دلیل که کلمات درست ادا می شد؛ لحن صدا او را به وحشت انداخت . تمام ادب و آداب در این صدا تا حد فرمول تنزل یافته بود درست مثل اینکه فهمل به جای آب به او H2O تعارف کرده باشد .”

“خیلی دلم می خواست از آنها نفرت داشته باشم ولی از عهده ام بر نمی آمد آقای دکتر . فقط و فقط از آن ها می ترسم .” 

“هنوز هم که هنوز است مودبانه و رسمی خطاب قرار دادن دیگران، مطمئن ترین راه تحقیر دیگران است .”

/انتهای متن/

درج نظر