“ولپن” حکایتی است از زنان قربانی سوء استفاده ها

“ولپن” نمایشنامه ایست با قالب طنز در نقد روابط انسانی پلید حاکم بر جوامع که بن جانسون از معاصران شکسپیر در قرن 15 نوشته است و با اجرایی مدرن توسط مهدی کوشکی از ۲۱ ارديبهشت تا سوم خرداد در تماشاخانه پالیز به روی صحنه رفته است.

1

جانان فرزان/

وُلْپُن شخصيت اول نمايش فردیست با شخصیتی پلید. این کلمه در زبان ايتاليايي به معناي روباه است و نام نمایش كنايه از شخص روباه صفت است.

حرفها در نمایش ولپن نو است. نمایش سعی دارد بازى قدرت و ظلم، بازى كثيف سياست  را نشان دهد كه از ديرباز در نهاد انسان و خوى حيوانى او بوده است و در آخر تمام غرايز حيوانى انسان در دادگاه به سلابه كشيده مي شود. به تعبير ما آخرت و قيامت و تمام پرسش و پاسخ ها،تمام حق هاى ناحق شده، تمام گناهان انسانى و هوسراني ها، همه و همه محكوم مي شوند و تاوان آنها قصاص و جزاست.

در واقع نمايش ولپن که حال و هوایى مدرن دارد، رفتار انسانى را نقد مي كند.

فضاى نمايش جادويي و در عين حال ساده است، مثل يك بوم سفيد بزرگ كه گويي تمام شهر ونيز است و بازيگرانی كه روى اين بوم طنازانه به ايفاى نقش مي پردازند.  گویی ديوارهاى شهرِ پر از روياى ونيز روايتگر داستان ولپن است.

نمایش ولپن زمان و مكان را در هم مى آميزد و بيننده را به نحوى با خود از عصر اليزابت به عصر مدرن مي كشاند. گويى ابتدا تماشاگر را در دالان زمان محبوس كرده و در آخر در مرزى ميان اكنون و

گذشته معلق رها مي كند. جالب این است که  تماشاچى از اين بى سامانى احساس امنيت مي كند و هرگز بعد از برخاستن از صندلى،  خودرا رها شده حس نمي كند. اين همان بازى نمايش است كه با قدرتش مي تواند در لحظه انسان را در خلسه فرو ببرد و بعد از هوشيارى، درك و عمق مفاهيم را در او دوچندان سازد.

 

  

هم عصر شکسپیر

 نويسنده نمایش ولپن” بن جانسون” هم عصر شكسپير است و گفته شده در زمان خود حتى از شكسپير هم چيره دست تر بوده است.

 

بنجامین جانسون  (Ben Jonson ‏ ۱۵۷۲–۱۶۳۷) ، که از او به نام بن جانسون یاد می‌شود، هنرپیشه، شاعر و نمایشنامه نویس مشهور دورهٔ الیزابت، در یازدهم ژوئن ۱۵۷۲ میلادی در ناحیه وست مینستر لندن به دنیا آمد.

او در کمدی‌های خود بیشتر به رفتار انسان‌ها می‌پردازد.

مهمترین آثار او عبارتند از: ولپن  (Volpone روباه)، کیمیاگر. (The Alchemist)

نمايش نقد سنگينى بر جاه طلبى،هوسرانى، ضلالت انسان و نزول روح والاى انسانى دارد و الهه هايى را مجسم می کند كه هر يك از آدميان را به گونه اى در چنگال خود اسير كرده اند؛ يكى به چهره ثروت، يكى قدرت، ديگرى هواهاى نفسانى؛ خدايانى كه انسان را از خود اصيل وجوديش گرفته اند.

روابط ميان فردى و اجتماعى گوناگونى در اين نمايش ديده مي شود و بنوعی تمام اختلالات رفتارى و مشكلات روابط انسانها در آن بیان می شود،  از جمله رابطه برده و ارباب، زن و شوهر با سابقه زندگى طولانى، پدر و فرزند، دختر و پسر جوان عاشق پیشه.

به علاوه نمایش رابطه قانون با جامعه، حكومت قدرت بر مردم اقليت، ثروت چپاول شده و چنگ بزرگ حكومتيان بر اموال ملت، همه و همه را به نقد می کشد؛ نقدهايي در قالب كاراكترهاى مختلف .

تبديل اين چهره ها به يكديگر و فرو رفتن در قالب هاى همديگر از ويژگي هاى بارز نمايش و حاکی از قدرت متن است كه مهدى كوشكى به خوبى توانسته با كارگردانى خود با رساندن مفاهيم به زبان مدرن و درخور حال امروز جامعه از پس آن بر بيايد.

 

 

نقش زنان در نمايش ولپن

نقش زنان در نشان دادن سیاهی ها و پلیدی های دنیای انسانی در این نمایش پررنگ است.

ولپن در واقع تلنگر محكمي به مردها و زن هايي مى زند كه به واسطه خوى پليد و نفس اماره و از هيچ فرصتي براي دستيابي هر چه بيشتر به خواسته هاي خود دريغ نمي كنند و در اين ميان می بینیم که زنان از جنسيت خود سوءاستفاده مي كنند و  در مسیر بدی ها وسيله مي شوند و خواسته يا ناخواسته قرباني اهداف نادرست دیگران مي گردند؛ قربانیانی که  بايد بهاي گزافي بپردازد تا شايد به جايگاه خود برگردند كه عمدتا بازيابى اين جایگاه  خیلی وقت ها ناممكن است.

در ولپن از جمله نقش زن بدكاره اى مطرح است كه سعي دارد به هر نحوى در تمام روابطي كه مي تواند ابراز وجود كند، خود را وارد مي كند و از تمام قدرتش در مسیر تاریکی استفاده مي كندو همین است که بخوبی این  بخش تاريك انسان را در وجود یک زن نشان مي دهد كه به سادگي مغلوب هوا و هوس مي شود.

نمایش می خواهد تلنگرى بزند به اهمیت جايگاه زن و برای این منظور زن نقش اول نمایش  در دادگاه براى نشناختن قدر و منزلت خود محكوم مي شود.

نقش ديگرى كه در ولپن به زنان واذار شده، كاراكتر دختر عاشق پيشه كم سنى است كه توسط پدر بى درايتش از عشق پاكى كه به پسر جوانى دارد، منع مي شود و تحت اجبار بايد به رابطه با ولپن؟ تن دهد و بازهم دستاويز كردن زن را نشان مي دهد كه به هر نحوي مرد مي خواهد از او به عنوان عنصر قدرت سوء استفاده كند، دختر پاكى كه در نهايت در دادگاه تبرئه مي شود و به عشق خود مي رسد و در نهايت اين پدر بد ذات اوست كه محاكمه مي شود.

و دوباره بايد يادآور شد كه تمام اين تلنگرها از سوي بن جانسون قرن ١٥ انگليسي تبار است و اين نكته ايست براي درك اين معنا كه مقام و ارزش زن مختص  زمان و مكان نيست، از دير باز در همه جاي دنيا این ارزش كم و زياد شده است و در هر نقطه بسته به فرهنگ و اجتماع خود متغير است.

 

 

ولپن در یک نگاه

از نقدهاى سنگين جانسون به جامعه و انسان در “ولپن” ساده نمی توان عبور كرد، چون او تمام نكات اخلاقى را با زبان طنز مي گويد و مخاطب خنده بر قباحت رفتار و كلامى مى زند كه شايد خود در واقعيت آن موقعيت را به نحوى ديگر تجربه كرده باشد و پس از اين خنده ها كمى به درون خود بازگردد و بازنگرى داشته باشد.

در واقع  طنز هميشه بهترين زبان و تاثيرگذارترين روش براى نقد بوده است.

طنز،کوشکی  طنزى سازنده است، نقديست بر جامعه، انسان و رفتارهاى  متناقض و دروغين انسان.

مهم ترین خصوصیت این طنز این است که با تمام واژه ها و كنايه هاى طنز آميز به سوى هجو و لودگى كشيده نمي شود و خنده ها از تفكر و تلنگر بر مي خيزد و ثابت مي كند كه با طنز فاخر هم مي توان بيننده را جذب كرد.

كارگردان نمايش مهدى كوشكى ، با گروه بازيگرانى حرفه اى کار کرده است كه قبلا كارهاى خوبى چون “دكلره” و “آوازه خوان طاس” را اجرا کرده اند و در سينما هم نقش هاى خوبى چون فيلم هاى “فروشنده” ، “لانتورى” و “پديده” رابه جا گذاشته اند. صحرا فتحى، مهدى كوشكى، مجيد نوروزى، آذين نظرى، غزل شجاعى، سجادباقرى و… از بازيگران با سابقه اى هستند كه در كارهاى پيشين خود  اجراهاى به ياد ماندنى در ذهن مخاطبين ثبت كرده اند و اين بار ولپن هم مهر تاييدى است که  بر تجربه و سابقه خوب اين گروه می خورد.

بازي ها در نمایش ولپن بسيار روان است و طنز و كلام امروزى و قابل فهم براى مخاطبيست كه نمايشنامه ای از  قرن ١٥ را در قرن٢١ به تماشا نشسته است.

اصلي ترين و پر رنگ ترين نقطه اجرا هم همان بوم سفيد بزرگ است كه از ابتداى نمايش تمام توجه مخاطب را به خود جلب مي كند. گويى كاركرد آن نماياندن ونيز است و فراتر از آن ديوارهاى اين دنياست كه در پس آن انسانها به گونه اى نقاب زده بر صحنه نمايش زندگى وارد مي شوند اما سفيدى بوم نمي گذارد دروغ ها و دغل كاري ها زير پوست بازيگران باقى بماند.

داستان به شكل متناوب و منظمى از پاداش و جزاى اعمال خير و شر پيش مي رود و مهدى كوشكى به بن جانسون كمك مي كند تا با سرعت بالا و در عين حال جذابيت نمايش روايت شود.از ميزانسن هاگرفته تا دراماتورژى و اتصال و انفصال ارتباطى بازيگران با يكديگر به ديدنى تر شدن كار كمك مي كنند و اينها همه نتيجه ذكاوت كارگردان و گروه بازيگران يكدست است.

ديالوگ ها اگرچه كنايه آميز است اما اثر خود را مستقيما بر بيننده مي گذارد و اين تاثير در خنده هاى پياپى تماشاچيان مشهود مي شود.

در نهایت باید گفت که نمايش ولپن از هيچ نقدى بر زشتى درون انسان  به راحتى نمی گذرد. اگر پشت پرده قدرت كثيف ، دست های سياه و شيطانى است، نمايش به خوبي سعي كرده تا اين مساله را به چالش بكشد و بيان كند كه به دنبال تمام پليدي ها ، خوي حيوانى انسان و هوسراني هاى او هم نقش پر رنگي دارد.

این نمایش پیش‌ از این در مهر ۱۳۹۰ در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر اجرا رفته است. یک بار هم  از تاریخ ۱۸ فروردین ۱۳۹۶ تا جمعه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۶در سالن استاد ناظرزاده کرمانی (ایرانشهر) اجرا شده است.

/انتهای متن/

نمایش نظرات (1)